حسن هانیزاده، کارشناس مسائل جهان اسلام، در گفتوگو با ایکنا، درباره سرعت بخشیدن آمریکا و رژیم صهیونیستی به روند عادیسازی در آستانه به پایان رسیدن دوره ریاستجمهوری ترامپ و اعلام پیوستن مراکش به این روند پس از امارات، بحرین و سودان گفت: در ماههای اخیر ترامپ به شدت به کشورهای منطقه از جمله کشورهای حوزه خلیج فارس و شمال آفریقا برای برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی فشار آورده و امارات، بحرین و تا اندازهای عربستان این رابطه را علنی کردند و قطر، کویت و عمان در انتظار ورود بایدن به کاخ سفید هستند تا بتوانند سیاستهای خود را در این باره با او هماهنگ کنند. لذا تاکنون در مقابل فشارهای ترامپ برای پیوستن به روند عادیسازی مقاومت کردهاند.
هانیزاده اظهار کرد: به دلیل اینکه سودان در لیست سیاه تحریم آمریکاست در ازای خروج از این لیست و دریافت کمک یک میلیارد دلاری آمریکا رابطه خود را با اسرائیل علنی کرد. اخیراً هم مراکش در ازای به رسمیت شناختن حق حاکمیتش بر صحرای غربی از سوی آمریکا به روند عادیسازی رابطه با اسرائیل پیوست. آمریکا برای پیشبرد این سیاست تهدید و تشویق را در کنار هم به کار برده تا دولتهای اسلامی را به سمت رابطه با اسرائیل سوق دهد اما این نوع روابط هیچگونه ارزشی برای ملتهای اسلامی و عربی ندارد و صرفاً روابط دولتها با یک رژیم است و اسرائیل هرگز نمیتواند بین ملتهای اسلامی نفوذی پیدا کند.
وی یادآور شد: به نظر میرسد بخشی از اهداف ترامپ در تسریع این روند با وجود شکست در انتخابات، مطرح کردن مایک پمپئو، وزیر خارجه فعلی آمریکا، برای انتخابات 2024 است تا از اکنون حمایت لابی صهیونیستی را برای چهار سال آینده جلب کند. نشانه آن هم این است که پادشاه مراکش با اکراه و ناراحتی متن بیانیه عادیسازی رابطه با اسرائیل را قرائت کرد که بیانگر تحت فشار بودن مراکش است.
هانیزاده تأکید کرد: این نوع روابط ارزش راهبردی چندانی ندارد و صرفاً به خاطر فشارهای آمریکا نظامهای سیاسی ضعیف و فاقد ساختارهای مدنی و اجتماعی قوی مجبور به برقراری رابطه با اسرائیل شدهاند و چهبسا با خروج ترامپ از کاخ سفید این دولتها بار دیگر این رابطه را قطع کنند. به همین دلیل نمیتوان این رابطهها را به منزله یک رابطه تعریفشده و پایدار تلقی کرد زیرا از پشتوانه حمایت مردمی در دنیای اسلام بیبهرهاند.
هانیزاده درباره تلاش نتانیاهو برای استفاده از مسئله عادیسازی برای پوشاندن موقعیت متزلزل داخلی خود گفت: بخشی از موضوع عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل و تلاش ترامپ برای توسعه کشورهای الحاق شده به این روند به روابط شخصی و دوستانه نتانیاهو و ترامپ برمیگردد. نتانیاهو بیش از یک سال است که با بحران اجتماعی داخلی درگیر است و به دلیل پروندههای فساد مالی خود و همسرش، بحران شیوع کرونا، افزایش بیکاری و اختلافات شدید بین جریانهای سیاسی حاضر در هیئت دولت به شدت تحت فشار است.
وی ادامه داد: به همین دلیل او تصور میکند که با امتیازگیری و برجسته کردن مسئله عادیسازی رابطه با کشورهای کمارزش جهان عرب میتواند از این بحرانها خارج شود و موقعیت سیاسی خود را بهبود بخشد اما قطعاً انتخاب بایدن میتواند مسیر پیش روی نتانیاهو را با چالشهایی مواجه کند.
هانیزاده درباره تأثیرات تداوم روند عادیسازی بر محور مقاومت به ویژه در فلسطین گفت: امروز معادلات و رویکردها در اراضی اشغالی و فلسطین تغییر کرده و حتی تشکیلات خودگردان رغبت چندانی برای همکاری امنیتی با رژیم صهیونیستی ندارد و اکنون حماس و جهاد اسلامی و سایر جنبشهای مقاومت فلسطینی جبهه قدرتمند و واحدی را تشکیل دادهاند و سعی میکنند به رغم از دست دادن بخشی از پشتوانه حمایتی خود در جهان عرب در مقابل عادیسازی یکصدا بایستند.
این کارشناس مسائل جهان اسلام اظهار کرد: در واقع عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل با وجود تلخی این اتفاق، جبهه متحد و یکپارچه مقاومت را در کرانه باختری و نوار غزه با حضور همه جریانها و تشکیلات سیاسی و مبارزاتی ایجاد کرده است و در آینده هم روند مبارزات تقویت میشود و برخلاف برخی تصورات، عادیسازی روابط با اسرائیل نمیتواند به تضعیف جریان مقاومت و وادار کردن محور مقاومت به کنار گذاشتن این رویکرد و تن دادن به تجاوزگری اسرائیل تحت فشار برخی کشورهای عربی منجر شود.
انتهای پیام