به گزارش ایکنا، کودکان، برکت زندگی و سرمایههای آینده جامعه به شمار میآیند. آنان برای رشد و بالندگی خود نیازهایی دارند که باید به درستی به آنها پرداخت. از همین رو، مکتب اسلام فرزند صالح را عزت و عظمت والدین در دنیا میداند و دریافت پاداش به حساب والدین در آخرت نیز به واسطه به یادگار گذاشتن فرزندان صالح است و وجود فرزند صالح نیز جز با تربیت صحیح میسر نمیشود. البته شاید در گذشته قوانین خشک تربیتی توانسته بود موفقیتی را حاصل کند، اما از تربیت کودکانی شاد غافل بود. از سوی دیگر امروزه با توجه به مقتضیات خاصی که در جامعه ما وجود دارد؛ ازجمله ازدیاد خانوادههای دارای یک فرزند و تلاش همهجانبه برای رفع نیازها و خواستههای همین فرزند، مشکلات و مسائل دیگری مانند شکلگیری روحیاتی خاص در کودکان بروز و ظهور میکند و نشان از آن دارد که هر دوی این راهبردها برای تربیت صحیح کودک یعنی با توجه و رسیدگی زیاد یا اجبار حاصل نمیشود. روز جهانی کودک بهانهای برای ورود به جهان کودکان است؛ برای این منظور باید آگاهیهای خود را فراموش کنیم و با ناآگاهیهای کودکان همراه شویم.
اگر در سالهای اخیر بیننده برنامههای ویژه کودکان بوده باشید، احتمالاً برنامه «آفتابگردان» را دیدهاید، داستان پرندهای که با خانوادهاش بر روی مناره مسجد محله آفتابگردان لانه دارد و هر روز به همراه بچههای این محله برای بازی به بهشت کودکان میآید و عمو روحانی همیشه برای برپایی نماز از آنجا عبور میکند. حجتالاسلام محمدصادق مقدسیان، طلبه هنرمندی است که بازیگر نقش عمو روحانی در این کار تولیدی بود. او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۸۶ با کار تئاتر شروع کرد، تحصیلات حوزوی دارد و نیز کارشناس ارشد ادبیات نمایشی است. مقدسیان میگوید که قبل از این تجربه کار کودک نداشته و این برنامه اولین کار نمایشی او در حوزه کودک بود. او معتقد است که در زمینه کار با کودکان باید مدل فکری آنها را بشناسیم و خود را از این منظر شبیه به کودک کنیم و همانند او فکر کنیم. ادا درآوردن با همراهی کردن و مدل کودک اندیشیدن متفاوت است. اگر پدر و مادر میخواهند در تربیت کودک و ارتباط با او موفق عمل کنند، باید خودشان باشند، اما از لحاظ فکری شبیه به کودکشان شوند. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگوی ایکنا با محمدصادق مقدسیان درباره ساحت تربیت کودک شاد در جامعه است؛
ایکنا ـ امروزه تربیت دینی تا چه حد به دغدغه خانوادهها تبدیل شده است؟ نقش والدین، خانواده، دولت و رسانه در تحقق این مدل تربیتی چیست؟
این دغدغه وجود دارد، نخست به دلیل آنکه بسیاری از جنبههای اجتماعی در حوزه دین مانند کمک به دیگری، صدقه دادن، رعایت حقالناس و خوب صحبت کردن با دیگران رفتارهای پذیرفتهشده انسانی و اجتماعی است و اسلام بر آنها تأکید دارد. از طرفی کودکان به عنوان سرمایههای آینده کشور در این جامعه تحت آموزش و تربیت قرار میگیرند و لازم است این تربیت متناسب با آموزههای اسلام و کسب این مهارتهای انسانی و اجتماعی باشد. والدین و خانواده، رسانه و دولتها هر یک به صورت مجزا و در تعامل با یکدیگر نقش مهمی در این زمینه ایفا میکنند. نمیتوان همه مسئولیتها در تربیت کودک را به گردن والدین انداخت، اگرچه والدین در این میان تأثیرگذاری بیشتری دارند و اثرگذارترین افراد در شکلگیری شخصیت کودک پدر و مادر هستند.
بر همین اساس پدر و مادر، نقش اساسی در زمینه تربیت کودک ایفا میکنند. در رسانه نیز برنامههای تولید شده باید در جهت تربیت صحیح کودک اثرگذاری داشته باشد. همچنین دولت این توانایی را دارد که در زمینه اجرای قوانین متناسب با صیانت از حقوق کودکان و تأسیس و راهاندازی مراکزی که قادر هستند در حوزه تربیتی اثرگذار باشند، ورود کند. آینده در دستان کودکان است، باید برای تربیت آنها سرمایهگذاری کرد، اگرچه این سخن تبدیل به شعار شده است، اما این حقیقت است که آینده یک جامعه به دست کودکان آن جامعه میافتد؛ لذا سرمایهگذاری بیشتر در حوزه تربیت کودک، آینده را تضمین میکند. بررسیهایی انجام شده و دریافتهاند که کشورهایی که آمار جرم و جنایت در آنها کمتر است، از سالها قبل در زمینه تربیت کودکان سرمایهگذاریهای خوبی انجام دادهاند و در بسیاری موارد پیشگیری از وقوع هر خطا و اشتباهی را از سنین کودکی آغاز کردهاند.
ایکنا ـ در تجربههای کاری خود نحوه ورود خانوادهها به عرصه تربیت دینی را چگونه ارزیابی کردید؟
برداشت ما از مشاهدات این بود که برخی خانوادهها درگیر برداشتهای نادرست و سطحی از دین هستند که نهایتاً منجر به این میشود که تربیت یک کودک شاد در اولویت آنها نباشد. اولاً باید بدانیم الگوپذیری کودک در سالهای اول زندگی از پدر و مادر است و این کودک آنچه را که میبیند، الگوبرداری میکند و انجام میدهد. نباید توقع داشته باشیم کودک به حرف ما گوش دهد، کودک عمل ما را میبیند، لذا هر مقداری که پدر و مادر در حوزه رفتاری خوب عمل کنند، تربیت صحیح کودک را به همراه خواهد داشت.
حرف و سخن، صرفاً میتواند شروع مناسبی برای تربیت خوب باشد و بعد از آن عمل یک انسان و در اینجا پدر و مادر است که میتواند تأثیرگذاری داشته باشد. به همین دلیل پدر و مادر باید به رفتارهای خود و ارتباط با یکدیگر توجه کنند، اگر با الفاظ خوب با یکدیگر صحبت میکنند، کودک آنها نیز میآموزد و بالعکس. کودک تا سنینی خاص چیزی را خودآموز یاد نمیگیرد. هر چقدر پدر و مادر روی خودشان کار کنند و برای شاد زیستن تلاش کنند و در خانه با یکدیگر تعامل خوبی داشته باشند؛ کودک نیز میبیند و میآموزد. هر چقدر انس و الفت بین پدر و مادر بیشتر باشد کودک شادتری در این خانواده تربیت خواهد شد.
گاهی به کودک میگوییم اتاقت را تمیز کن، اما یک وقت با بازی و همراه خود کودک این کار را انجام میدهیم، برای مثال اتاق به هم ریخته است و وسط اتاق همه وسیلهها و اسباببازیها ریخته شده و باید جمع شود، پدر یا مادر میتوانند با کمک بازی به جمع کردن اتاق همراه کودک بپردازند. در واقع کودک هم بازی میکند و هم یاد میگیرد که باید وسایلش را جمع کند. آموزش در قالب بازی خوب است.
توجه و تمجید از کار کودک و پرداختن به جزئیات را در امر تربیت نباید فراموش کرد؛ یک وقت وارد اتاق کودک میشویم و توجهمان را به یک سری جزئیات جلب میکنیم، عروسکی داخل اتاق است، با عروسک حرف میزنیم و کمکم کودک را هم در این مکالمه دخیل میکنیم. این جزئیات و توجه به کوچکترین چیزها در محیط پیرامون کودک باعث میشود ذهن بچه خلاق بار بیاید.
ایکنا ـ کودک شاد با چه خصوصیاتی قابل تعریف است؟
ذهن خلاق، کودکان را شادابتر میکند و موجب انعطاف بیشتر آنها در موقعیتهایی میشود که یک باره برای آنها به وجود میآید. کودک خلاق منعطف، در روابط و مشکلات ناخواسته میتواند به درستی عمل کند، چراکه خلاقیت ذهنی بیشتر، تخیل آنها را تقویت میکند و به آن پر و بال میدهد. برخی تصور میکنند اینکه یک کودک دوست خیالی دارد اتفاق بدی است، نه. نباید از اینکه کودک ما دوست خیالی دارد بترسیم. تصور نکنید این کار اشتباه است، اتفاقاً اجازه دهید به این شخصیت خیالی بپردازد و در ذهنش تخیل کند، چراکه خلاقیت او را بیشتر میکند و در حوزه رفتارهای اجتماعی موفقتر خواهد بود و این موفقیت باعث شادابی او میشود.
نکته دیگر که در این امر تربیتی بسیار مهم بوده، این است که باید به کودک اعتماد به نفس دهیم. حتی اگر کار اشتباه و خطایی انجام داده به جای سرزنش و از بین بردن اعتماد به نفس او، سعی شود نکات و آموزههای مثبت تربیتی از این کار اشتباه استخراج کنیم.
بنده نسبت به نوشتن به شدت ترس داشتم و احساس میکردم در این زمینه ناتوان هستم، واقعاً نمیتوانستم چیزی بنویسم. در کلاس درس، استاد به هر کدام از ما یک طرح نمایشی داده بود که قصه آن را بنویسیم. هر کدام از ما شروع به نوشتن کردیم. من به نسبت دیگر هم کلاسیها بدترین مدل طرح را نوشتم، اما استاد به نحوی از طرح من تعریف کرد که به حد زیادی اعتماد به نفس پیدا کردم و از آن روز به بعد از نوشتن هراسی نداشتم و منجر به نگارش چندین طرح و متن نمایشی شد. این استاد عزیز صرفاً اعتماد به نفس مرا تقویت کرد. اگر اعتماد به نفس به کودکان دهیم، در روحیه آنها اثرگذار خواهد بود. اگرچه در مقابل این قضیه، بعضی پدران و مادران اعتماد به نفس کاذب به بچه خود میدهند و این آسیبهای دیگری میتواند در پی داشته باشد؛ لذا در هیچ کاری نباید افراط و تفریط داشته باشیم. چنین رویکردی باعث آسیب جدی در حوزه تربیت کودک خواهد شد.
در عین حال بسیاری از آموزههای تربیتی در زمینه تربیت دینی و نیز تربیت کودک شاد با تمام پارامترها و کارکردهای آن، به شکل کامل و جامعی در دین اسلام وجود دارد، اما به آنها نپرداختهایم، ندیدهایم و یا نخواستهایم ببینیم. یکی از راهکارهایی که موجب میشود کودک شادی داشته باشیم، انجام بازیهای اجتماعی در خانه است به این معنا که پدر و مادر و کودک بازیهایی انجام دهند و خود والدین حضور فعال و جدی در این بازی داشته باشند. کاری که بسیاری از بزرگان ما هم انجام میدادند. برای نمونه وقتی به ماجرای حدیث کسا نگاه میکنیم فارغ از اصل ماجرا و دیالوگها و فضایی که این ماجرا رقم خورده، از همان ابتدا که پیامبر(ص) وارد خانه دخترشان میشوند و سپس یکی یکی اهلبیت(ع) وارد شده و به زیر عبا میآیند، رابطههای پدری و دختری و سپس حضور نوهها نشان میدهد فضای صمیمی و احتمالاً فضای بازی بین پیامبر(ص) و نوههایشان شکل گرفته است، چراکه حسنین کودک بودهاند و سنی نداشتهاند.
هر فردی به خانواده خود نگاه کند و ببیند آیا پدر و مادرش تا کنون چنین کاری در قالب بازی با آنها انجام دادهاند؟ این رفتار پیامبر(ص) به ما معنا میدهد که در حوزه تربیت فرزند چگونه رفتار کنیم. در جای دیگری میبینیم وقتی پیامبر(ص) قصد ورود به مسجد را دارند، کودکان گرد ایشان جمع میشوند و از سر و شانه پیامبر بالا میروند، این در چه شرایطی است؟ در شرایطی که مردم در مسجد انتظار حضور پیامبر(ص) را برای اقامه نماز میکشند.
ایکنا ـ آیا توانستهایم کودکان شادی را، که یکی از پیشزمینههای ساخت آیندهای بهتر است، تربیت کنیم و در این حیطه موفق بودهایم؟
هر چقدر به کودک بها دهیم، گویی سرمایهگذاری بزرگی انجام دادهایم. ما گاهی اوقات در تعامل و برخورد با کودکان فقط حرف میزنیم و عمل نمیکنیم. از سوی دیگر بعضی پدران و مادران آن قدر به کودک بها میدهند که از خود غافل میشوند. باید بدانیم اگر از خودمان غافل شدیم، نخواهیم توانست رفتار صحیحی را به کودک منتقل کنیم. به هر میزان روحیه پدران و مادران شاد باشد میتوانند منشأ تکثیر این شادی در کودک خود نیز باشند. وقتی به خود و شاد زیستنمان اهمیت نمیدهیم، چگونه توقع تربیت کودکی شاد را داریم؟ گاهی پدر و مادر میگویند: من خودم را فدا کردم. این اشتباه است.
ایکنا ـ طلاب در زمینه کار با کودکان با چه فراز و فرودها، ظرفیتها و موفقیتها و ناکامیهایی روبهرو بودهاند. دیدگاه شما درباره ورود طلاب به این عرصه چیست؟
در زمینه تولیدات تلویزیونی بعد از برنامه «آفتابگردان» که از شبکه پویا پخش میشد، ضبط و پخش برنامهای با عنوان «بچه مسلمان» را به سفارش شبکه قرآن داشتیم که همزمان از شبکههای قرآن و پویا پخش شد و البته فصل بعدی این برنامه در مرحله پیش تولید است. همچنین سه برنامه تولیدی دیگر در کارنامه کار با حوزه کودک و نوجوان دارم که یکی از آنها برای نوجوانان و با نام «ایوان آینه» بود که در حرم حضرت معصومه(س) ضبط میشد. همچنین یک برنامه را هم خودم تولید و کارگردانی کردم به نام «هشتگ دوستی» که در چند قسمت و در مناسبتهای مختلف از شبکه پویا پخش میشود.