مجید قیصری، نویسنده و مدرس ادبیات داستانی، در گفتوگو با ایکنا از قم، گفت: آثار هنرمندان در هر شاخهای که فعالیت داشته باشند، نسبتی با متون مقدس دارد، به گونهای که یک هنرمند باید در خلق اثر هنری خود، اندیشه دینی را به همراه داشته باشد حتی در غرب هنرمندانی که دیندار نیستند نیز در خلق آثار هنری با متون مقدس نسبتهایی را برقرار میکنند.
وی افزود: اگر در متنی بینامتنیت «متن پنهان» وجود نداشته باشد، ماندگار نیست، در 40 سال اخیر بسیاری از هنرمندان در حوزه داستاننویسی و فیلمسازی و... تلاش کردند تا صرفاً مضامین دینی بر آثار تحمیل شود که متأسفانه موفقیتآمیز نیست. برای مثال در حوزه ادبیات و داستاننویسی، به بازنویسی تاریخی و زندگینامه ائمه اطهار(ع) اکتفا کردهایم.
این منتقد ادبی بیان کرد: اگر بخواهیم در خصوص پیامبر گرامی اسلام(ص) صرفاً به 63 سال زندگی ایشان در همان زمان بسنده کنیم و گفتمان تازهای را ایجاد نکنیم، تا چندین سال دیگر عملاً خلق اثری فاخر از پیامبر(ص) وجود ندارد و لذا باید به بازآفرینی وقایع تاریخی و زندگینامه ائمه اطهار(ع) بپردازیم.
وی با تأکید بر لزوم ایجاد ارتباط هنری و حرفهای نویسنده با متن مقدس، گفت: هنرمند برای خلق یک داستان نباید ایدههای دینی آن را سراسر داستان بیان کند بلکه متن داستان باید به گونهای طراحی شود که خواننده در پایان، مضامین دینی موجود در متن را درک و کشف کند و برای خلق چنین اثری لازم است که نویسنده ابتدا شیفته و عاشق داستان و در مرحله دوم قرآنپژوه باشد.
آسانترین شیوه در داستاننویسی
قیصری اظهار کرد: داستانهای تعلیمی و حکمت آموز تأثیر لحظهای خود را میگذارند اما ماندگار نیستند، شرط ماندگاری یک اثری هنری، وجود بینامتنیت «داستان پنهان» است و یک نمونه از بینامتنیت پیوند با متون مقدس است؛ بهترین و آسانترین شیوه در داستاننویسی پرداختن به مصداقهای بارز و شاخص در قصصالانبیا و تمثیلهای قرآنی است زیرا این مصادیق با نویسندگان و مخاطبان ارتباط نزدیکی برقرار میکند.
نویسنده رمان « سه کاهن» یادآور شد: متأسفانه بسیاری از نویسندگان عادت به خلق آثار هنری مشابه کلید اسرار دارند، یعنی بدون پرداختن به مصادیق قصههای انبیای الهی و تمثیلهای زیبا در قرآن کریم، سعی در بهرهمندی از مفاهیم انتزاعی دارند که غالباً تأثیرگذاری لحظهای و محدود به زمان خاص دارد و ماندگار نیست.
فرم؛ مهمتر از محتوا
وی با اشاره به اینکه ما در رصد کردن ادبیات غرب نیز موفق نبودهایم، گفت: فرم روایت قصه در داستاننویسی مهمتر از مضامین آن است یعنی داستان روایتکننده مضامین دینی باشد، نه اینکه صراحتاً موضوع دینی را بیان کند زیرا قصه باید خواننده را به کشف و شهود وادار کند.
این داستاننویس ادامه داد: روایتهای متون مقدس بسیار گسترده و عمیق است و هیچ نویسندهای اعم از دیندار و غیردیندار نمیتوانند آن را نادیده بگیرند؛ در یک داستان، شخصیت اصلی مانند قلب و مضمون به مثابه مغز داستان عمل میکنند و اگر نویسندهای مغز داستان را همان ابتدا افشا کند، اثر هنری او نیز دچار تکرار شده و برای مخاطب کسالتآور است و غالباً در داستانها و فیلمهای موفق خارجی نیز مخاطب در نزدیک به انتهای داستان میتواند مضمون اصلی را کشف کند.
ضعف عمده نویسندگان
نویسنده داستان بلند «ور سفید» با اشاره به اینکه ضعف عمده داستاننویسان کمبود مطالعه آثار ادبی است، گفت: عمده داستاننویسان ایرانی از کمبود مطالعه آثار ادبی رنج میبرند، در شرایطی که آنان برای گسترده ساختن نگاه خود نسبت به مفاهیم و روایات دینی باید به مطالعه هدفمند آثار نویسندگان بزرگ خارجی بپردازند؛ برای مثال نویسندگان خارجی در تصویر وجوه مختلف حضرت عیسی(ع) از کهنالگوها و تکنیکهای متعددی استفاده کردهاند که ما مشابه آنها را در مورد پیامبر اسلام(ص) ندیدهایم.
وی بیان کرد: تجربه 40 سال عرصه هنری ایران نشان دادهاست که انسانهای صرفا باورمند و معتقد به مضامین دینی در خلق آثار هنری موفق عمل نکردهاند زیرا در تکنیک هنری به شدت ضعیف بودند. بنابراین برای ماندگاری یک اثر دینی هنرمند باید 90 درصد تکنیک هنری و فقط 10 درصد باور داشته باشد.
مدرس ادبیات داستانی گفت: هیچ هنرمندی در جبهه شر ساکن نیست، همانگونه که در آثار بزرگ و فاخر دنیا نیز مشاهده میکنیم، هنرمندان در آثار هنری خود در تقابل بین خیر و شر، در جبهه خیر ساکن و در حال حرکت بودهاند؛ برای مثال در آثاری مانند «مرد عنکبوتی» و « سوپرمن» نیز نویسنده به دنبال ترسیم شخصیتی خیرخواه است.
انتهای پیام