حبیب فلاحی، کارشناس مسائل سیاسی و دانشآموخته علوم سیاسی، در یادداشتی به تحلیل و بررسی حمله ترکیه به شمال سوریه پرداخته و در آن ریشه واکنشهای کجدار و مریز برخی کشورهای منطقه نسبت به این حمله را بررسی کرده است.
وقتی نیروهای نظامی آمریکایی که در شمال شرقی سوریه و برای حمایت از کردها حضور داشتند، از این کشور خارج شدند؛ سه روز بعد، حمله ترکیه آغاز گردید و نیروهای هوایی این کشور شهرهای کردنشین سوریه را بمب باران کرده و تجاوز سرزمینی یک کشور به کشور دیگر شروع شد که در دهه گذشته تقریباٌ مسبوق به سابقه نبوده است. اما این تجاوز و اشغالگری از زوایای پنهانی برخوردار است که واکاوی آن ریشه در تحولات مختلف و متفاوتی دارد.
منطقه مورد حمله ترکیه، کردهای سوریه میباشد، قومی که در چهار کشور سوریه، عراق، ایران و ترکیه بخشی از اقوام سرزمینی کشورهای نامبرده میباشند و علیرغم اختلافات متعدد با همدیگر، در کرد بودن با هم مشترک هستند و این کرد بودن در دهههای اخیر و با گسترش و همگانی شدن رسانهها، کشور شدن آنها را بیشتر تحریک نموده و برای تحقق این رؤیای ناممکن، گاهی وقتها توسط بیگانگان فراسرزمینی و روشنفکران منورالعقل داخلی، حتی دست به تاریخسازی جعلی از وجود کشوری تخیلی بنام کشور کردستان بزرگ در تاریخ صحبت مینمایند و افکار عمومی را به سمت و سوی این سراب واهی سوق میدهند. در حالی که کردهای این کشورها، هیچگاه به صورت یک کشور واحد، وجود خارجی نداشتهاند و همیشه بخشی از سرزمین یک دولت واحد بودهاند و سیر تاریخی این تغییرات موضوع این مبحث نمیباشد.
اما ترکیه زمانی که بحران سوریه را با دیگر کشورهای منطقه و متحدین غربی و آمریکاییاش بر علیه دولت قانونی بشار اسد همراهی و آغاز نمود و با آنان تا حد اسقاط هواپیمایی روسی و تقابل تمامعیار با روسیه و برای تمامی گروههای مخالف بشار اسد از داعش، ارتش آزاد، جبهه النصره، ارتش دموکراتیک و کردها آغئش خود را میگشود، مطمئناً نمیفهمید که در برابر این خواست جبهه عربی، عبری، غربی و ترکی:
اولا: جبهه مقاومتی به شکل ققنوسوار، ایجاد خواهد شد که این چنین بساط فتنه منطقهای را بر چیند.
ثانیاٌ: از تحلیل نتایج و خروجیهای این بازی با آتش در بخش مربوط به اکراد سوریه غفلت نمود. چون سراب محمد مرسی، اخوان المسلمین و بهار عربی دیگر کشورها و دلارهای نفتی کشورهای عربی خصوصاٌ قطر و دیگر کشورهای عربی در کنار قدرت بینهایت متحدین غربی، اجازه ترسیم مسیر دیگری را به تصمیمگیران بازمانده از امپراطوری عثمانی نمیداد. اما حقیقت آن است که تحولات سوریه آن چنان که متغیرهای میدانی نشان میدادند پیش نرفت و جبهه مقاومت، معادلات را طوری دیگر رقم زد. بنابراین بعد از سالها از جنگ سوریه؛ ترکیه ماند و قومی سازمان یافتهتر از قبل از بحران سوریه، به نام کردهای سوریه که دیگر اقوام شان، حدود 20 درصد جمعیت و 36/29 درصد خاک کشور ترکیه را در اختیار دارند.
لذا ترکیه این خطر بالقوه را با توجه به شکاف قومی کشورشان نمیتوانست تاب بیاورد و با آن مدارا نماید. پس در هماهنگی با برخی کشورها از جمله آمریکا و روسیه دست به حمله گسترده به منطقه کردنشین سوریه زدند و بهای این حمله تا به این لحظه، آوارگی و جان باختن اکراد زیادی در سوریه بوده است.
برای یافتن نتایج امنیتی این حمله و رفع نگرانی این کشور از موضوع مربوطه، باید به انتظار نشست و دید که آیا این برخورد سخت ترکیه، انتظارات امنیتیاش را بر آورده و تامین خواهد نمود یا خود منشاء ناامنی ریشهداری در آینده نزدیک برای امنیت سرزمینی ترکیه خواهد بود. ولی قدر مسلم کشورهای نامبرده با کنش و واکنش ترکیه در حمله به اکراد سوریه به صورت کجدار و مریزی همراهی کردهاند، چون چنین به نظر میرسد ماحصل و نتیجه نهایی قابل حصول از این حمله، تحویل شهرهای مورد حمله در یک اقتدار مورد قبول، به دولت مرکزی سوریه یعنی بشار اسد و فتح این شهرها بدون جنگ و درگیری و حفظ تمامیت سرزمینی سوریه خواهد بود. زیرا هرگونه تغییر در نقشه جغرافیای سیاسی منطقه خود منبع ناآرامیهای جدیدی در منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه خواهد بود.
انتهای پیام