به گزارش ایکنا؛ «تربیت» در لغت فارسی به معنای پروردن، پرورانیدن، آداب و اخلاق را به کسی آموختن، آموختن کودک تا هنگام بالغ شدن آمده است و در لغت عرب، تربیت مصدر باب تفعیل از ماده «رب» و به معنای اقدام بر اصلاح، و به معنای مالک و خالق، و به معنای مُصلح چیزی آمده است. از آرا و نظرات اهل لغت استفاده میشود که تربیت حقیقتی است که علاوه بر اینکه بر ایجاد حالت و اخلاق و پرورش روح و روان دلالت دارد، اصلاح و رفع نقاص و رذائل نیز از آن استفاده میشود. برخی از دانشمندان علوم تربیتی در معنای تربیت گفتهاند: «تربیت عبارت است از هر گونه فعالیتی که معلمان، والدین یا هر شخصی به منظور اثرگذاری بر شناخت نگرش اخلاق و رفتار فردی دیگر بر اساس اهداف از پیش تعیین شده انجام دهد».
تربیت امری است الهی و خطیر و شأنی از شئونات انبیاء، ائمه و اولیاء الهی و قطعاً شرایط و ظوابط و اصول و مبانی و روشهای خاص خود را دارد. حرکات، سکنات، رفتار و گفتار مربّی برای متربّی اثرگذار است و باید حسابشده و دقیق صورت گیرد. محمد امینی در مقاله «روشهای شناختی در تربیت اصلاحی از دیدگاه احادیث» به بررسی روشهای تربیت در امر اصلاح شناخت پرداخته است.
در آغاز مقاله مسئله اهمیت تربیت اصلاحی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس قرآن کریم و روایات معصومین(ع) تربیت صحیح اعتقادی و اخلاقی و عملی انسانها مهمترین و اصلیترین هدف بعثت انبیا مخصوصاً رسالت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بوده است چنان که قرآن کریم فرموده است: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَـبَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلاَل مُبِین؛ او کسی است که در میان درسناخواندگان فرستادهای از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنان میخوانند [و پیروی میکنند]و رشدشان میدهد [و پاکشان میگرداند]و کتاب [خدا]و فرزانگی به آنان میآموزد در حالی که قطعاً، از پیش در گمراهی آشکاری بودند».(جمعه/۲)
حضرت امام علی(ع) کسی را که نسبت به اصلاح دیگران، احساس مسئولیت نداشته باشد را مردهای در میان زندگان شمرده و فرموده است: «مَن تَرَکَ انکَارَ المُنکَر بقَلبَه و یَدِه و لِسانهَ فَهُو مَیّت الأحیاء؛ کسی که عمل منکری را با قلب و دست و زبان خویش انکار نکند در حقیقت او مرده زندگان است». انکار قلبی به معنای متنفر بودن از نظر روحی و این پایینترین مرحله در جهت اصلاح است و انکار با دست به معنای هرگونه اقدام عملی برای جلوگیری از منکر است و انکار لسانی یعنی نصیحت کردن و بازداشتن از گمراهی و هدایت به سوی حق است.
امام صادق(ع) انسانهای بیتفاوت نسبت به اصلاح دیگران را خائن شمرده و فرموده است: «مَنْ رَأَى أَخَاهُ عَلَى أَمْرٍ یَکْرَهُهُ فَلَمْ یَرُدَّهُ عَنْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ فَقَدْ خَانَهُ وَ مَنْ لَمْ یَجْتَنِبْ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ أَوْشَکَ أَنْ یَتَخَلَّقَ بِأَخْلَاقِهِ؛ کسی که ببیند برادرش امور ناپسندی را انجام میدهد و توانایی باز داشتن او را از آن عمل دارد، ولی او را از آن عمل باز ندارد قطعاً به او خیانت کرده و کسی از دوستی با آدم احمق پرهیز نکند به زودی اخلاق او را به خود میگیرد»؛ بنابراین تربیت اصلاحی در مرحله اول یک وظیفه همگانی است و در مرحله بعد وظیفه متولیان امر تربیت است که انجام آن موجب ارشاد و راهنمایی افراد خواهد شد و موجب سلامت جامعه خواهد بود و عدم احساس مسئولیت در برابر اشتباهات دیگران علاوه بر معاقب بودن افراد آسیبهای جبرانناپذیری برای جامعه خواهد داشت.
مولف در گام دوم به بررسی روشهای تربیت اصلاحی شناختی پرداخته است. تربیت اصلاحی روشهای متفاوتی دارد که برخی از آنان شناختی و برخی عاطفی و برخی دیگر رفتاریاند که لازم است نسبت به افراد گوناگون از روشهای خاص خود بهره برد. برخی از انسانها از آن جهت که به حد مطلوبی از شناخت و معرفت نرسیدهاند خطاهایی در شناخت دارند و اشتباهاتی از آنان سر میزند و به صورت طبیعی مربّی باید بتواند خطاهای ناشی از عدم شناخت را تشخیص دهد و برای اصلاح و تربیت متربیان خود اقدام کند. در این تحقیق روشهای تربیتی خاص این دسته از افراد از دیدگاه احادیث مورد بحث قرار میگیرند.
اولین گام درمان تربیت اصلاحی شناختی
تشخیص درد یا شناخت خطا اولین گام برای درمان درد و اصلاح خطا است، کسی که درد را نشناسد چه بسا در درمان خود به خطا رود و به جای درمان، دردی دیگر بر دردهای بیمار خود بیفزاید مشکلات او را دوچندان سازد، در امر تربیت نیز اولین و مهمترین گام تشخیص آسیب و علت آن است تا مربّی حاذق و دلسوز به راحتی بتواند آن را اصلاح کند و متربّی خود را به راه سعادت رهنمون شود، در اهمیت این امر امام سجاد(ع) میفرمایند: «مَنْ لَمْ یَعرف دائَه اَفسَد دَوائَه؛ کسی که بیماری را تشخیص ندهد داروی آن را هم تباه خواهد کرد».
پس از تشخیص آسیب و خطای تربیتی «تفهیم آن خطا» به متربّی از مهمترین گامها برای اصلاح تربیت است، گاهی متربّی به دلیل عدم توجه به آسیبهای احتمالی کردار و رفتار خود، به خطا میرود و حال آنکه اگر او متوجه جنبه خطایی اعمال خود بود هرگز دست به چنین رفتار ناصالح نمیزد. از روشهایی که از احادیث اهل بیت(ع) برای اصلاح استفاده میشود این است که مربّی، متربّی خود را بر خطای خود متوجه سازد و آنگاه است که متربّی با اشتیاق کامل برای اصلاح اعمال خود استقبال میکند، مثلاً: برخی از افراد هرچند از نیکان و اهل خیر هستند و همیشه دوست دارند به دوستان و خویشان و سایر همنوعان خود خیررسانی کنند و هیچگونه قصد سویی هم ندارند، ولی متوجه آسیبهای رفتار خود نیستند، آنان به ظاهر عمل شایسته انجام میدهند، ولی توجه ندارند که دیگران چه آسیبهایی از این کردار آنان میبینند، تحقیر میشوند و اختلافهای خانوادگی پیدا میکنند و به تبع آن همسر و فرزندان آنان دچار مشکلاتی میشوند.
یکی از یاران امام صادق(ع) به نام حسین بن ابی العلاء میگوید: به همراه دوستان خود که حدود بیست نفر بودیم برای سفر مکه حرکت کردیم در هر منزلی که فرود میآمدیم یک گوسفند ذبح میکردم، وقتی به منزل امام صادق(ع) شرفیاب شدم به من فرمود:ای حسین! آیا مومنین را به ذلت میکشانی؟ عرض کردم: به خدا پناه میبرم که چنین کاری کنم. امام فرمود: به من خبر رسیده که در هر منزلی یک گوسفند قربانی میکردی؟ عرض کردم: این کار را فقط برای رضای خدا انجام میدادم. فرمود: «أَمَا کُنْتُ تَرَى أَنَّ فِیهِمْ مَنْ یُحِبُّ أَنْ یَفْعَلَ فِعْلَکَ فَلَایَبْلُغُ مَقْدُرَتُهُ ذَلِکَ فَتَقَاصَرُ إِلَیْهِ نَفْسُه؛ آیا نمیدانی که در کاروان کسانی هستند که دوست دارند مانند تو اینگونه کارها را انجام دهند، ولی توانایی مالی ندارند و نزد خود احساس ذلت و خواری میکنند؟».
حکمت آموزی، برهان و استدلال
به باور نویسنده «حکمت آموزی، برهان و استدلال» دومین روش اصلاح شناختی است. بسیاری از گناهان و انحرافات انسان از جهل و نادانی او سرچشمه میگیرد، بنی اسرائیل به دلیل جهالت از حضرت موسی میخواهند که مانند بتپرستان برای آنها هم بتی قرار دهد و مردم زمان حضرت نوح علی رغم تلاشهای آن حضرت به وی ایمان نیاوردند. این امر به خاطر جهالتی بود که در آنها وجود داشت. برادران یوسف(ع) هم که به وی حسادت ورزیدند سرچشمه آن همان جهالت و نادانی آنان بود. امام صادق(ع) هم درروایتی فرمود: «لَا مُصِیبَةَ أَعْظَمُ مِنَ الْجَهْل؛ هیچ مصیبتی بزرگتر از مصیبت جهالت نیست».
گاهی جهل از اصل گناه و گاهی غفلت از موضوع گناه است، به عبارت دیگر افرادی هستند که مرتکب عمل خلافی میشوند و حال آنکه از اصل خلاف بودن آن یا آگاهی ندارند و یا غافلند. راه اصلاح این دسته از افراد شناخت صحیح نسبت به گناه است. اهل بیت(ع) برای این منظور در احادیث مختلفی معنا و مصادیق و اقسام گناهان را تبیین فرمودهاند، یکی از احادیثی به صورت مفصل به بیان اقسام گناهان پرداخته حدیثی است از امام کاظم(ع) که فرمود: عمرو بن عبید(یکی از سران معتزله) خدمت امام صادق(ع) رسید و سلام کرد و نشست و سپس آیه شریفه: «الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ» (نجم/ ۳۲) را تلاوت کرد و سپس از سخن باز ماند. امام صادق(ع) فرمود: چرا ساکت شدی؟ عرض کرد: دوست دارم با گناهان بزرگ که در کتاب خدای عزوجل آمده است، آشنا شوم. امام(ع) فرمود: آری،ای عمرو بزرگترین گناهان عبارتند از: شرک به خدا، خداوند میفرماید: «مَنْ یُشْرِکْ بِاللهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ»(مائده/ ۷۲)؛ و پس از آن، گناه نومیدی از رحمت خداست، زیرا خدای عزوجل میفرماید: «إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ»(یوسف/ ۸۷). سپس، گناه ایمن دانستن خود از مکر و عذاب خداست، زیرا خدای بزرگ میفرماید: «فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ»(اعراف/ ۹۹). یکی دیگر از آن گناهان عاق پدر و مادر است، زیرا خدای سبحان عاق پدر و مادر را «جَبَّاراً شَقِیًّا»(مریم/ ۳۲) خوانده است و .... سپس امام کاظم(ع) فرمود: عمر بن عبید از محضر امام صادق(ع) بیرون رفت در حالی که فریاد او به گریه بلند بود و میگفت: هلاک شد هر کس به رأی خود سخن گفت و در فضیلت و دانش با شما ستیزه کرد»
بعد از شناخت عناوین و موضوعات گناه، شناخت آثار و عواقب گناه، مهمترین عامل بازدارنده از گناه و معصیت است در آموزههای قرآن کریم و روایات اهل بیت برای برحذر داشتن انسانها یکی از راههایی که بیان داشتهاند بیان آثار و عواقب گوناگون گناه است؛ از جمله: ماندگاری گناه؛ آثار معنوی و روحی گناه؛ آثار اخروی گناه؛ آثار دنیوی گناه؛ آثار گناه در نسل انسان؛ آثار اجتماعی گناه.
دعوت به تفکّر و تعقّل
به اعتقاد مولف «دعوت به تفکّر و تعقّل» یکی دیگر از راههای اصلاح شناختی است. وجود انسان میدان نبرد میان دو لشکر عقل و جهل است که اگر لشکر عقل پیروز این میدان شود، رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند، اگر لشکر جهل پیروز این میدان شود، از پستترین موجودات روی زمین هم پستتر خواهد بود، بر همین اساس پیامبران الهی و جانشینان آنان خواستهاند که درخت عقل و اندیشه را در میان پیروان خود بارور سازند تا بتوانند به بهترین نحو آنان را به راه مستقیم هدایت کنند و از راه ضلالت و گمراهی باز دارند، روح توحید و عبودیت و بندگی را در آنان بپرورانند و ریشه کفر و شرک و آلودگی به گناه را بخشکانند. با وجود این، خود انسان هم در پیروزی عقل یا جهل و شهوت، نقش اساسی دارد، اگر مطابق خواستههای نفسانی خود عمل کند و رفتارهای نابخردانه انجام دهد، لشکریان جهل پیروز میشوند، ولی اگر مطابق تشخیص عقل رفتار کند و بر خلاف خواستههای نفسانی خود قدم بردارد، عقل و لشکریانش به پیروزی میرسند.
روشهای دیگر اصلاح شناختی
تمام پیامبران الهی در مکتبهای تربیتی خود از نیروی عقل استفاده میکردند و برای درهم شکستن تقلیدهای غلط و مبارزه با افکار نسنجیده، مردم را به تفکّر و تعقّل میخواندند و بدین وسیله موجبات آزادی آنان از قید و بند دنیا، و اصلاح و هدایت آنان را فراهم میآوردند، ابراهیم خلیل با فرمان الهی به رسالت مبعوث شد، و برای رهایی مردم از جهل و نادانی به پا خاست و مبارزه نجاتبخش خود را آغاز نموده، از آنان پرسید: چرا این مجسّمههای بی روح و بی اثر را میپرستید؟ آنان عمل خود را به تقلید از گذشتگان خود مستند کردند و گفتند: «پدران ما این بتها را میپرستیدند و ما نیز از روش آنان پیروی میکنیم». ابراهیم این تقلید کورکورانه را گمراهی دانست و فرمود: «هم شما و هم پدرانتان آشکارا در گمراهی بوده و هستید». وقتی کوششهای حضرت ابراهیم برای هدایت آنان ثمری نداد تصمیم گرفت بتها را بشکند و خدایان دروغین را در هم بکوبد تا شاید بتواند افکار خفته آنان را با وادار کردن به تعقّل و تفکّر بیدار سازد و به این جهل و نادانی آنان پایان بخشد، ابراهیم تصمیم خود را عملی ساخت، در جامعه آشوبی برپا کرد و همگان خواستار محاکمه ابراهیم شدند. آن حضرت برای اینکه از عمل انقلابی خود نتیجه سرنوشتساز بگیرد همه مردم را مخاطب ساخت و فریاد زد: «أُفٍّ لَّکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللهِ أَفَلاَ تعقّلونَ». از دیگر موارد اصلاح شناختی میتوان به این عناوین اشاره کرد: پرهیز از اندیشه منفی؛ تمثیل و تشبیه؛ تغییر باورهای غلط؛ خرافهزدایی.
مولف در پایان مقاله چنین نتیجه میگیرد که یکی از ابعاد مهم تربیت بُعد اصلاحی آن است. اصلاح اعتقاد، اخلاق و رفتار انسانها از مهمترین و اصلیترین اهداف بعثت انبیاء است و روشهای خاص خود را میطلبد. این نوشتار روشهایی نظیر تفهیم خطا، حکمت آموزی و برهان و استدلال ارجاع به فطرت، جهلزدایی، دعوت به تفکر و تعقل، تمثیل و تشبیه، تصویرسازی، تغییر باورهای غلط و خرافهزدایی را به عنوان روشهای مؤثر در تربیت اصلاحی از دیدگاه احادیث استخراج نموده است.
انتهای پیام