به گزارش ایکنا؛ حجت الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی در کانال تلگرامی خود مطلبی را در زمینه کرامت دینی و غیر دینی منتشر کرده که این مطلب چکیدهای از سخنان وی در نشست «کرامت دینی و کرامت غیر دینی» است و در ادامه متن آن را میخوانید؛
مفهوم کرامت، دینی و غیر دینی ندارد ولی آیا دین برای کرامت انسانها قیودی قرار داده و برخی را به دلیل مذهب یا جنسیت و یا به دلیل دیگر از کرامت ساقط میداند؟
از نظر مبانی عقلی و نیز شواهد نقلی مثل آیات قرآن، امکان اثبات کرامت عام انسانی وجود دارد ولی مشکل این است که برخی احکام فقهی با کرامت غیر مسلمانان سازگار نیست، آیا به استناد این احکام باید از اصل کرامت انسان صرف نظر کرد و اصل کرامت مومنان را جایگزین نمود؟
برای بررسی این تعارضات ابتدا باید مشخص نمود که قلمرو این تعارضات شامل چه احکامی میشود و کدام یک از دلیل کاملا معتبر برخوردار است؟ به نظر میرسد بخش مهمی از این احکام فقهی، آرائی است که از مستندات کافی برخوردار نبوده و در میان فقها هم از تسالم برخوردار نیستند.
مثلا 1 ـ به گفته آیت الله خویی، کفار(غیر اهل کتاب) و مشرکان و ملحدان حق مراجعه به محکمه و داد خواهی ندارند، زیرا هیچ کاری در حقشان «ظلم» نیست، آنها هیچ حقی ندارند تا برای استیفاء آن به دادگاه مراجعه و از کسی شکایت کنند؛ «بما انه لا احترام له مالا و لا نفسا فلیس له حق الدعوی علی احد»، ولی آیا این ادعای بزرگ یک دلیل کوچک دارد؟
2 ـ به نظر آیت الله خویی کار خیر به نیابت از ملحدان و مشرکان نمیتوان انجام داد، چون آنها مانند حیوانند و نیابت از آنان مثل نیابت از حیوانات است؛ «انما هم کالحیوان فکما لا یجوز النیابه عن الحیوان کذلک عن المشرک»، ولی کدام فقیه برجسته در طول تاریخ فقه امامیه چنین استدلالی مطرح کرده؟ و مگر کماند فقهایی مثل آیت الله گلپایگانی که اصل حکم را هم منکرند؟
3 ـ آیت الله خویی در جواز نظر به عورت کافر، این حکم را قابل توجیه میداند، چون «غیر مسلم» از انسانیت سقط شده و احترامی ندارد و مانند حیوان است؛ «لعل الوجه فیه ان غیر المسلم نازل عن الانسانیه و ساقط عن الاحترام فحالهم حال الحیوان»، ولی مگر نظر مشهور در فقه حرمت نظر نیست؟ و آیا این توجیه هم مورد اعتنا غالب فقها قرار گرفته؟
بسیاری از احکامی که با نظریه «کرامت انسان» ناسازگارند از این قبیلاند و باب مناقشه در آنها مفتوح میباشد، از این رو با این احکام نمیتوان در آن مبنا خللی ایجاد کرد. پس باید بار دیگر و با توجه به مبانی متقن اجتهادی این مباحث را مورد مداقه قرار داد و شاید این بار نتایج متفاوت باشد.
انتهای پیام