رضا اسماعیلی در گفتوگو با ایکنا از اصفهان با اشاره به بحران کم آبی و سطح دغدغه مردم در این خصوص، اظهار کرد: برخی از اقشار مردم، کم آبی را به عنوان نوعی محدودیت، برخی دیگر در حد یک مسئله و مشکل جدی و بخشی نیز آن را در حد یک بحران قلمداد کردهاند و اگرچه مطالعه دقیق میدانی در این خصوص انجام نشده، ولی میتوان گفت آن بخش از جامعه شهری اصفهان که کم آبی را به عنوان بحران و وضعیت قرمز تلقی کرده است، رقم بالایی را تشکیل نمیدهد و طبق برآوردهای ملی، یک چهارم جمعیت چنین دیدگاهی دارند و 50 درصد مردم کم آبی را یک معضل و مشکل جدی قلمداد کرده و در حدود 5 درصد جمعیت نیز به عنوان نوعی محدودیت و مانع به آن نگاه میکنند.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا بخش اعظم جمعیت هنوز بحران کم آبی را جدی نگرفتهاند، گفت: مردم انتظار دارند که بحران کم آبی در مراودات سیاسی و مدیریتی کلان میان استانهای همجوار در لحظات پایانی حلوفصل شود و در واقع سازمان شناختی ما به گونهای است که تمایل داریم تکلیف مسائل را در لحظات پایانی مشخص کنیم. از طرف دیگر، بارشهایی که در فروردین و اردیبهشتماه سال جاری در استان اصفهان اتفاق افتاد، بخشی از افکار عمومی را به این نتیجه رساند که مسئله کم آبی حلوفصل شده است و دیگر وضعیت سخت و شدید در این خصوص وجود ندارد. در واقع تا زمانی که بحران کم آبی برای بخش اعظم جمعیت ملموس نشود، آن را جدی نمیگیرند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اصفهان افزود: نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد، این است که رسانهها و مجموعههای تأثیرگذار نتوانستهاند مسئله آب را به موضوعی گفتمانی در جامعه تبدیل کنند و علاوه بر مجامع علمی و تخصصی و سازمانهای اجرایی، در سطح افکار عمومی و نخبگان نیز به این موضوع پرداخته نشده است.
اسماعیلی تصریح کرد: در درجه اول باید عمق و شدت و ابعاد مسئله برای افکار عمومی ترسیم شود، البته کمابیش در برنامههای صدا و سیما شاهد این موضوع بودهایم؛ از طرف دیگر مسئله مدیریت آب بیشتر حالت دولتی دارد و برای اینکه به یک مسئله و دغدغه مردمی تبدیل شود، باید از توان و ظرفیت سازمانهای مردم نهاد فعال در زمینه آب، کشاورزی و صنعت استفاده کنیم. علاوه بر این، پیامهای مبتنی بر اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در زمینه مدیریت صحیح آب، از بعد فرهنگی و اجتماعی مورد توجه قرار نگرفته و بیشتر حالت تبلیغاتی و شعاری دارد که با توجه به تکرار آنها، کمتر بر مخاطب تأثیرگذار بوده است؛ بنابراین میتوان با کمک اشخاص معتمد و متنفذ محلی و سفر به استانهای همجوار، گفتمان آب و محدودیت آن را به موضوعی فرهنگی، اجتماعی و زیست محیطی دارای اولویت تبدیل کرد و علاوه بر مدیریت اجرایی، نخبگان فرهنگی، هنری و اجتماعی نیز باید وارد عرصه مدیریت مصرف آب شوند و اقشار مردم در این زمینه همکاری و همراهی بیشتری از خود نشان دهند.
وی ادامه داد: بیشتر مصرف آب به حوزه کشاورزی برمیگردد، بنابراین تغییر نوع کشت و محصولاتی که نیازمند آب فراوان است و نیز تغییر نگرشها و رفتارها در میان جامعه کشاورزی ضروری به نظر میرسد. از طرف دیگر اگر نهادهای صنعتی کوتاهیهای تاریخی خود را در زمینه مصرف آب جبران نکنند، آب که مسئلهای اقلیمی و جغرافیایی است، به مسئلهای اقتصادی و اجتماعی تبدیل میشود که اگر به خوبی مدیریت نشود، ابعاد سیاسی پیدا میکند و استفاده نادرست از ابزارها در این زمینه حتی میتواند مسئله را امنیتی کند که در پارهای از مناطق شاهد این موضوع بودیم؛ بنابراین نیازمند بازنگری در سیاستهای مربوط به مدیریت و مصرف آب در حوزه صنعت و کشاورزی و نیز مصارف خانگی هستیم.
این پژوهشگر مطالعات فرهنگی و اجتماعی بیان کرد: در سالهای گذشته شاهد فعالیتهای مؤثر و مثبت در خصوص اصلاح الگوی مصرف آب بودهایم، از جمله تشکیل خانه فرهنگ آب و آموزش به کودکان و نوجوانان و اقشار مختلف مردم؛ ولی آنچه که مجموعههای متولی فرهنگسازی از انجام آن ناتوان بودهاند، تبدیل معضل آب به گفتمان آب و مسئلهای محوری و بنیادین است.
انتهای پیام