«ایستاده در غبار» جدیدترین ساخته محمدحسین مهدویان بعد از 49 روز نمایش توانسته است در 42 سالن نمایش برابر «1,312,710,900» ریال فروش داشته باشد؛ رقمی که برای این فیلم دفاع قدسی که ساختار مستند نیز دارد بسیار مطلوب و حائز اهمیت است. این فروش بار دیگر ثابت کرد که اگر در این حوزه کار خوبی تولید شود از آن استقبال خواهد شد، البته شاید در ابتدا فروشی معادل «1,312,710,900» رقم کمی به نظر آید، اما وقتی میبینیم فیلمی چون «آدت نمیکنیم» با آن بازیگران مطرح تنها بعد از 56 روز «1,724,521,800» تومان میفروشد، بیشتر به موفقیت «ایستاده در غبار» پی میبریم. البته توجه به این نکته که ایستاده در غبار یک اثر مستند است و اصولاً توجه به آثار مستند از سوی مخاطبان چندان قابل توجه نیست، نشان میدهد که این فیلم بسیار اثرگذار بوده است.
البته درباره این
فیلم شاهد برخی اعتراضات درباره اکران نامناسب آن بوده و هستیم که به نظرم با
توجه به محدودیت سالنهای کشور، چندان منطقی به نظر نمیرسد؛ زیرا فیلمی چون «آدت نمیکنیم»
با آن بازیگران بزرگ تنها 18 سالن در اختیار دارد، آن گاه چگونه «ایستاده در غبار»
را که همانند «دختر» 42 سالن در اختیار دارد را فیلمی مظلوم مینامیم؟ در کلامی باید گفت که ما
همیشه در سینمای دفاع مقدس دستخوش افراط و تفریط هستیم و برای همین همه چیز را
تنها برای یک فیلم میخواهیم.
استقبال از «ایستاده در غبار» از سوی منتقدان و مردم
مسئله دیگر که باید در قبال فیلمهای دفاع مقدسی مد نظر قرار داد، جریانسازی این دست تولیدات است، اتفاقی که «ایستاده در غبار» در انجام آن موفق بوده است. این تاثیرگذاری را هم در نگاه منتقدان میتوان مشاهده کرد، هم در اظهار نظرهای مردم که این فیلم تا چد حد توانسته است موفق عمل کند. حتی اظهار نظر حسین دهقان، وزیر دفاع پیرامون احتمال زنده بودن احمد متوسلیان (قهرمان فیلم) اتفاق خوب دیگری است که شاید یکی از دلایل تاثیرگذاری و استقبال از ایستاده در غبار به همین نکته برگردد و امید به بازگشت قهرمان سالهای نه چندان دور که امیدی به زندهبودنش است؛ بازگشتی که اغلب مردم ایران آرزوی محقق شدن آن را دارند.
درباره اکران «ایستاده در غبار» ذکر یک نکته را کاملاً ضروری میدانم و آن اینکه این دست فیلمها را نباید با کارهایی چون «بارکد» یا «زاپاس» مقایسه کرد، چون فلسفه تولید این دست فیلمها کاملاً متفاوت با آن اهدافی است که «ایستاده در غبار» برای تحقق آن تولید میشود. برای همین وقتی میخواهیم قیاسی در این زمینه داشته باشیم، بهتر است اهداف مد نظر تولید را هم مورد توجه قرار دهیم.
در پایان درباره «ایستاده در غبار» باید این نکته را متذکر شوم که فیلم مورد نظر کاری فاخر است که درباره داشتههای فرهنگی آن بحث بسیار شده است. برای همین در این باره دیگر چیزی نمیگوییم، اما تنها به روی این نکته تاکید میکنیم که حمایت از فیلمسازانی چون محمدحسین مهدویان که کارهایی چون «آخرین فصل زمستان» و «ایستاده در غبار» را در کارنامه خود دارند، میتواند نویدبخش ظهور و خلق پدیدآورندگان و فیلمسازانی چون ابراهیم حاتمیکیا باشد که آبرو و عزت سینمای دفاع مقدس محسوب میشوند.