به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از لرستان، در روزشمار واقعه کربلا روز هشتم محرم به نام حضرت علیاکبر(ع) نامگذاری شده است اگرچه همه شهدای کربلا در روز عاشورا از صبح تا عصر به شهادت رسیدند اما هر روز از این دهه به نام یکی از شهدای کربلا نامگذاری شده تا شاید نسل کنونی از این بزرگواران درس زندگی و فداکاری در راه ولایت و امامت را بیاموزند و این نامگذاری از باب احترام است.
شجاعت و دلاوری حضرت علیاکبر(ع) و رزمآوری و بصیرت دینی و سیاسی او در سفر کربلا بهویژه در روز عاشورا تجلی کرد.
حضرت علیاکبر(ع) همان طور که در تاریخ و مقاتل آمده است از نظر جسمی شباهت فوقالعادهای به پیامبراکرم(ص) داشت بهطوریکه مورخین و محدثین گفتهاند: شبیهترین انسانها به حضرت رسول(ص) بود از حیث خُلق و خَلق همچنین ایشان از نظر صبر، حوصله، بردباری، مهربانی، کمک به فقرا و در یک کلام در تمام خُلقیات شبیهترین افراد به نبی مکرم اسلام بود.
حضرت علیاکبر آنچنان از نظر قیافه و چهره شبیه به پیغمبر بود که امام حسین(ع) فرمودند: هر وقت دلم برای جدم رسولالله تنگ میشد به چهره علیاکبر نگاه و در چهره او وجود مقدس پیغمبر را میدیدم.
فضایل حضرت علیاکبر(ع) بهقدری بود که در زیارت عاشورا به ایشان سلام داده شده است: «السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین» لفظ علی بن الحسین اشاره به وجود با برکت حضرت علیاکبر(ع) دارد.
حضرت علیاکبر شجاع و جنگآور بوده است در کنار این شجاعت و جنگآوری بسیار فاضل و اهل بصیرت بوده و در منازل مختلف که همراه کاروان امام حسین(ع) به کربلا میآمد سخنانی را با امام حسین(ع) مطرح کرد که از جمله این سخنان این است که فرمود: پدرجان آیا همه ما در این سفر کشته میشویم، امام حسین(ع) در پاسخ وی فرمود: آری، حضرت علیاکبر فرمود: حال که ما کشته میشویم آیا ما برحق هستیم، امام حسین(ع) فرمود: آری ما برحق هستیم. پس علی اکبر(ع) گفت: «باکی از مرگ در راه حق نداریم» و این فهم علمی و بصیرت بالای حضرت علیاکبر(ع) را میرساند.
حضرت علیاکبر(ع) چنان مقام ویژهای نزد امام حسین(ع) داشت که ایشان با وجود آنکه هیچگاه نفرین نکرده بود، بعد از شهادت حضرت علیاکبر(ع) بر لشکریان یزید نفرین کرد و فرمود: «قطع الله رحمک» و نفرین کرد که خدا عمرسعد را مقطوعالنسل کند.
در جلد چهارم بحارالانوار آمده است: حضرت علیاکبر(ع) اذانگوی خوبی بوده است صدای زیبایی داشت و مؤذن خوبی بود، اصحاب امام حسین(ع) وقتی به کربلا رسید و سپاه حُر هم به امام حسین(ع) ملحق شد و برای نماز به امام حسین(ع) ملحق شدند، علیاکبر اذان خواند.
در کربلا اهل حرم دلگرمیشان به علیاکبر و حضرت ابوالفضل(ع) بود و وقتی علیاکبر به میدان رزم رفت گویی همه جان اهل حرم رفت، وقتی حضرت علیاکبر لباس رزم بر تن کرد و به میدان جنگ رفت همه گفتند انگار پیغمبر به میدان رفته است و سیمای پیغمبر(ص) را در وجود حضرت علیاکبر(ص) میدیدند.
علیاکبر برای رفتن به میدان رزم چند بار از امام حسین(ع) درخواست و اجازه کرده بود اما امام به او اجازه نداده بود شاید به این دلیل که دل اهل حرم به وجود حضرت علیاکبر آرام بود و یا شباهت فوقالعاده حضرت علیاکبر به پیامبر مانع میشد امام حسین به او اجازه رفتن به میدان بدهد.
صبح عاشورا وقتی مؤذن میخواست اذان بگوید امام حسین(ع) گفت: اجازه دهید علیاکبر اذان بگوید امروز دلم میخواهد اذان را با صدای علیاکبر بشنوم چراکه تمام خاطرات حسین(ع) در وجود علیاکبر خلاصه شده بود.
امام حسین(ع) هرگاه دلتنگ پیامبر میشد، هرگاه دلتنگ امام علی(ع) و حضرت فاطمهزهرا(س) میشد به چهره علیاکبر(ع) نگاه میکرد چراکه همه خصوصیات پیامبر، علی و فاطمه(ع) در وجود حضرت علیاکبر(ع) بود.
وداع حضرت علیاکبر و امام حسین(ع) یکی از دردناکترین وداعهای عاشورا بود عباس ستون خیمهها بود و حضرت علیاکبر عاطفه عجیبی از اهل حرم گرفته بود وقتی آمد با امام وداع کند همه اهل حرم زجه میزدند و ناله میکردند و میگفتند علیجان به غریبی و تنهایی ما رحم کن و نمیگذاشتند حضرت علیاکبر به میدان برود آنگاه بود که امامحسین(ع) نزد علیاکبر امد و گفت: علی جان الان وقت غرق شدن در ذات خداست.
امام حسین(ع) آنگاه که حضرت علیاکبر به میدان رفت زمزمهها و نجواهایی را بیان کرد که مضمون آنها این بود که علیاکبر تمام دلخوشی کاروان است.
پیکر مطهر حضرت على اکبر(ع) با شمشیرهاى دشمن قطعه قطعه شد. وقتى امام حسین(ع) بر بالین او رسید که جان باخته بود. صورت بر چهره خونین على اکبر نهاد و دشمن را نفرین کرد: «قتل الله قوما قتلوک…» و تکرار مىکرد که: «على الدنیا بعدک العفا» و جوانان هاشمى را طلبید تا پیکر او را به خیمهگاه حمل کنند.
امام حسین(ع) بعد از شهادت حضرت علیاکبر(ع) وقتی به کنار پیکر او رفت از اسب پایین نیامد بلاکه از اسب روی زمین افتاد و خودش را روی پیکر علیاکبر انداخت و هر قسمتی از پیکر وی را که بلند میکرد قسمت دیگری از پیکر میافتاد.
امام حسین(ع) دو بار خود را روی پیکر عزیزانش انداخته است یک بار به هنگام جان دادن مادرش حضرت زهرا(س) که او و امام حسن(ع) خود را روی پیکر مادر انداختند و یک بار هم خود را روی پیکر حضرت علیاکبر(ع) انداخت. و در این هنگام بلند گریه کرد و گفت: علی جان بلند شو دشمن دارد هلهله و شادی میکند.
درباره اینکه چرا امام حسین(ع) جوانان هاشمی را طلبید تا پیکر حضرت علیاکبر را به خیمهگگاه بیاورند شاید به این دلیل بود که امام حسین(ع) با شهادت حضرت علیاکر و مشاهده پیکر غرقه به خون و پاره پاره او دیگر زانوانش قدرت ایستادن نداشت و یا اینکه از بس پیکر حضرت علیاکبر(ع) قطعهقطعه و پارهپاره بود که جوانان را فراخواند هر یک عضوی از اعضای بدن علیاکبر را حمل کنند.
حضرت علىاکبر(ع)، نزدیکترین شهیدى است که با امام حسین(ع) دفن شده است، مدفن او پایین پاى اباعبداللهالحسین(ع) قرار دارد و به این خاطر ضریح امام، شش گوشه دارد.