خسرو قاسمیان، عضو هیئت علمی بخش فارسی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از فارس، با اشاره به جایگاه عرفان در اشعار سعدی عنوان کرد: سعدی از تحصیلکردههای حوزههایی است که با اندیشههای قرآنی، اسلامی و عرفانی آشناست یعنی به تعبیر دیگر سعدی در حوزه عرفان نظری اطلاعات قابل توجیه دارد و در حوزه عرفان عملی اطلاع دقیقی در دست نیست ولی تذکرهها و گزارشها خبر از این میدهد که سعدی نیز گرایشهای عرفانی داشته است.
وجود رگههای عرفانی در تمامی آثار سعدی
وی افزود: اگر بخواهیم دقیقتر نگاه کنیم در متنها و اشعار سعدی اعم از گلستان، بوستان و غزلیات در این سه آثار مهم سعدی رگههایی از مباحث عرفانی مشاهده میشود به عنوان مثال در غزل مشهوری که همگان میدانند: به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست؛ تا آخر این غزل رگههای عرفانی واضحی وجود دارد و در قصاید آن نیز باز اشارههای قرآنی و عرفانی مشاهده میشود.
قاسمیان ابراز کرد: در بوستان سعدی نیز در باب عشق مطالبی دارد مانند: چو شوریدگان می پرستی کنند/ بر آواز دولاب مستی کنند؛ یا آن بیتی که میگوید: دلارام در بر، دلارام جوی/ لب از تشنگی خشک، برطرف جوی؛ اینها اشارههای عرفانی است که در آثار سعدی بسیار فراوان است مخصوصاً در بوستان قطعه و حکایتی دارد درباره محمود و ایاز که بهصورت نمادین آورده است.
این مدرس دانشگاه عنوان کرد: نگرش عرفانی و معرفتی سعدی اجتماعی است به این معنا که گاهی زمینی و اجتماعی میشود بهعنوان مثال میگوید: صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه/ بشکست عهد صحبت اهل طریق را/ گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود/ تا اختیار کردی از آن این فریق را/ گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج/ وین جهد میکند که بگیرد غریق را؛ این نگرش معرفتی سعدی قضاوتی میکند میان عالم و عابد، بین دانشمند و معلمی که در جامعه است با عابد ز خانقاه و احیاناً صوفی که در زاویه و خلوت به سر میبرد؛ سعدی در اینجا دیدگاه دانشمند و عالم را میپسندد و این را بر دیدگاه صوفی یا عابد خلوت نشین برتری میدهد.
وی افزود: نتیجه قضاوت سعدی این است که میگوید عالم و دانشمند در پی نجات جامعه و کسانی که در گرفتاریهای جامعه غرق شدهاند، است اما آن عارف، عابد و صوفی علیالظاهر کسانی که اینگونه هستند در پی نجات خود هستند و میخواهند خود را از مهلکه نفس و گرفتاریهای دنیا نجات دهد ولیکن عالم میخواهد دانشآموزان، دانشجویان و مردمی که نیاز به او دارند را نجات دهد؛ این بدان معنا نیست که سعدی منکر عرفان است چون خودش در جای دیگری میگوید: مرد اگر هست بجز عارف ربانی نیست؛ این عالم و ربانی همان عارف و ربانی به اصطلاح عارف بالله است.
این پژوهشگر شعر و ادب فارسی اظهار کرد: در بوستان قطعهای وجود دارد که نابترین و اوج عرفان شیعی و اسلامی است زیرا ترجمه، اشاره، بازآفرینی یا توضیح و تفسیری بر فرمایش حضرت علی(ع) است آنجا که میگوید: گر از دوست چشمت بر احسان اوست/ تو در بند خویشی نه در بند دوست؛ که در اینجا سعدی تأکید میکند اگر به امید احسان خداوند هستی، در بند خویش هستی در بند خداوند و یا در جایی دیگر میگوید: خلاف طریقت بود کاولیا/ تمنا کنند از خدا جز خدا؛ این دو بیت عصاره و حاصل این داستان سمبلیک، نمادین و عرفانی و دقیقاً یادآور فرمایش امام علی(ع) است که در خطاب به خداوند میفرماید من تو را به خاطر شوق بهشت و ترس از جهنمت عبادت نمیکنم بلکه به خاطر شایستگی و حقانیتت عبادت میکنم؛ عصاره اوج عرفان ما اینگونه است که این بیت را میسراید.
وی ادامه داد: خلاف طریقت، سلوک و عرفان است که کسی بخواهد خدا را به خاطر غیر خدا بخواهد؛ اگر خدا را به خاطر بهشت بخواهیم اصل مطلب نیست در حالی که پرستش و رسیدن به خدا وعده خود خداست ولی عارفان و آنهایی که به نوعی اهل سلوک، شناخت و معرفت خدا هستند خدا را حتی به خاطر بهشت و خوف از جهنم عبادت نمیکنند و همین مطلب را در غزلی که مشهور است مشاهده میکنیم آنجا که میگوید: تنگ چشمان نظر به میوه کنند/ ما تماشاکنان بستانیم؛ عدهای در رسیدن به سمت و سوی خدا مانند آدمهای تنگ دستی میمانند که چشمشان به میوه و بهشت است اما ما محو تماشای دوستیم و میخواهیم خودش را ببینیم.
سعدی به تعلیم و تزکیه با یکدیگر توجه دارد
قاسمی اظهار کرد: نگرش سعدی به تعلیم و تزکیه است؛ زیرا در گلستان و جای جای آثار او، این موضوع را میبینیم و میگوید دانشمندی که فقط سواد و علم تنها دارد مانند حماری است که کتابهایی را حمل میکند؛ هر کسی که علم اندوخته ولی عمل ندارد از دید سعدی ارزشمند نیست و در گلستان میگوید: عالم بی عمل مانند درخت بی ثمر است.
عضو هیئت علمی بخش فارسی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بیان کرد: در اکثر قریب به اتفاق آثار سعدی رویکردهای اخلاقی و عرفانی وجود دارد که اینها را در خدمت به اجتماع درآورده است یعنی سعدی عرفان و اخلاق را در خدمت به جامعه و بهصورت کاربردی ارزشمند میداند.
وی اضافه کرد: سعدی با عالمی که فقط در یک گوشهای و عارف و صوفی که در گوشه و خلوتی بماند و خود را احیاناً نجات دهد موافق نیست، سعدی انسانهایی را دوست دارد و مطرح میداند که به جامعه خدمت میکنند.
آرمانشهر سعدی، بوستان است
قاسمیان آرمانشهر سعدی را کتاب بوستان عنوان کرد و گفت: در بوستان نمونههایی وجود دارد که آرمان مردهایی طرح میشوند و مورد پذیرش قرار میگیرند بهعنوان نمونه ماجرایی را به بایزید بسطامی ربط میدهد و در سه الی چهار بیت داستان کوتاهی میآورد ولی بسیار زیبا و آموزنده مطرح میکند به این عنوان که: شنیدم که وقتی سحرگاه عید/ ز گرمابه آمد برون با یزید/ یکی طشت خاکسترش بیخبر/ فرو ریختند از سرایی به سر/ همی گفت شولیده دستار و موی/ کف دست شکرانه مالان به روی/ که ای نفس من در خور آتشم/ به خاکستری روی درهم کشم؛ روز عید بایزید حمام رفته تا به دیدن کسی برود و از بالا ناخواسته خاکستری بر سر او میریزند و او سعه صدر نشان میدهد.
این پژوهشگر شعر و فارسی گفت: بنابراین آثار سعدی لبریز از جلوههایی از اخلاق، معرفت و عرفان است اما اینکه سعدی چقدر به حرف خود عمل کرده و عامل بوده خیلی زیاد برای ما روشن نیست؛ قطعاً میدانیم که سعدی با عرفان نظری آشنا بوده و حتماً اهل خلوت و راز و نیاز بوده است که البته حرفهای ضد و نقیضی در مورد او وجود دارد که برخی او را تا اوج کرامات معنوی برده و برخی او را یک انسان معمولی میدانند اما علائم گفتاری سعدی که دال بر مباحث معرفتی و رویکردهای عرفانی و قرآنی است فراوان است.
قاسمیان با بیان اینکه عرفان سعدی در برابر عرفان حافظ حداقل در زبان و بیان فرقهایی دارد، گفت: خدای آنها یکی است اما شیوه بیان سعدی با حافظ تا حدودی فرق میکند، به تعبیر دیگر باید گفت اگر بخواهیم یک شباهتی همانند و مثال میان این دو بگذاریم باید گفت سعدی بیشتر روی زمین است و گاهی در آسمانهاست اما حافظ بیشتر در آسمانها و گاهی در زمین است؛ در عین حالی که هر دو هم اجتماعی هستند و هم جنبههای عرفانی، فرازمینی، فراطبیعی و از این دست مقولهها را فراوان دارند.