مقام معظم رهبری قرآن را کتاب عجیبی میدانند که باید آن را با زبان خودش فهمید. ایشان معتقدند: ترجمه قرآن، نمیتواند قرآن باشد؛ اگر چه، چیزی را نشان میدهد. اما به نظر من، چاره کار، با قرآن انس گرفتن است. خصوصیت قرآن این است که اگر کسی عربی هم نداند اگر چه در محیط فارسی زبان ما، فعلاً اصطلاحات و فرهنگ و کلماتمان با عربی آمیخته است وقتی قرآن را چند بار با دقت بخواند، به تدریج یک برداشت و فهمی از آن پیدا میکند.
البته مراجعه به تفاسیر، خوب است. مراجعه به کلمات بزرگان خوب است. ولی انس با قرآن و نهجالبلاغه، چیز عجیبی است! واقعاً نهجالبلاغه، تالی قرآن است. یعنی انسان وقتی با نهجالبلاغه انس پیدا میکند، میبیند چقدر پر است و بعد، انس با صحیفه سجادیه.
ببینید چه چیزهای نابی از اسلام در اختیار ماست و همه چیز اسلام هم درون اینهاست. اینها فوقالعاده است. البته نگاه سرسری، اصلاً به آدم جواب نمیدهد. اگر شما جذابترین آیات قرآن را که یک انسان عارف از خواندنش بیخود میشود، جلو آدمی معمولی بگذارید، ولو معنایش را هم بفهمد، همین طور به آن نگاه کند و چیزی دستگیرش نمیشود. قرآن تدبر میخواهد؛ مثل هر کلام عمیق دیگر. مگر سخن سعدی تدبر نمیخواهد؟
دستورات قرآن حافظ ماست
اگر در جامعه، به دستور اسلام و فرموده قرآن عمل شود، هیچکدام از ابزار و عوامل فساد، نمیتواند کمترین اثری بکند. به معنای دقیقتر، توجّه از جوانب مختلف و امر به معروف و نهی از منکر، نمیگذارد دشمن پیروز شود. این است که جامعه اسلامی، یک جامعه ماندگار است.
خلق مطالب جدید در مفاهیم قرآنی
در مفاهیم قرآنی، حرف جدید بسیار است. اینها را باید از قرآن و احادیث در بیاوریم. پس ابتکار را در این چیزها باید به کار ببرید، یعنی خلق به این معناها. تولید به معنای مصطلح امروز، یعنی استنباط کردن و مفاهیم قرآن را کشف کردن و بعد در لباسها و به شیوههای گوناگون بیان کردن.
جایگاه هنر در کار فرهنگی
هر پیامی، هر دعوتی، هر انقلابی، هر تمدنی، هر فرهنگی مادامی که در قالب هنر ریخته نشود شأن ماندن ندارد؛ شانس نفوذ و گسترش ندارد، و فرق هم بین پیامهای حق و باطل نیست، هنر یک ابزار فوقالعاده است.
آنچه که برای کشور ما و برای عناصر فرهنگی مهم است، گسترش کیفی فرهنگ است. یعنی تربیت شاعر، نویسنده، هنرمند و تربیت کسانی که بتوانند تولید هنری کنند و پایگاه هنری را پیش ببرند.
هنر اسلامی یعنی دفاع از مظلومین
هنر اسلامی که ما میگوئیم یعنی چه؟ یعنی اینکه هنری با محتوا، با هدفها و غایات و آرمانهای اسلامی به وجود آید تا در مقابل هنری که انسانها را گمراه میکند؛ جوانان را گمراه میکند؛ بشر را سرگرم به امور غیر واقعی و دروغ میکند؛ انسان را از آن آرمانها و کمال مطلوبهای خودش که باید به آن سمت حرکت کند، باز میدارد؛ در صحنه عملی، کمک به ظلمه عالم میکند؛ از مظلومان عالم هرگز دفاعی نمیکند و در خدمت زر و زور استکبار است؛ بایستد و نگذارد که آن هنر بر ذهنیت مردم تسلط پیدا کند. ما که جز این هدف دیگری نداریم.
نقش موضع در هنر
توصیه من به هنرمندان و کسانی که با کار هنری سر و کار دارند، این است که اینها را به بازیهای خطی و سیاسی نکشانید. بحث حالا هم نیست؛ از زمانی که بنده رئیس جمهور بودم، هر گاه با وزرای ارشاد وقت و مسئولان گوناگون مواجه میشدم، این نکته را میگفتم. توصیههای خاصی هم نسبت به اشخاص گوناگون داشتم که همه در این جهت بوده که نگذارید خطوط سیاسی و جناحهای سیاسی و شبهحزبها بیایند و وارد این مقوله شوند و آن را قبضه کنند؛ زیرا در این صورت همه چیز تباه خواهد شد.
اما اشتباه نکنید؛ آنجایی که پای حفظ ارزشها و تداوم بخشیدن به آنهاست، یا صحبت از استحاله ارزشهاست، یک خط کشی وجود دارد؛ شما نمیتوانید بگوئید من نه این طرف هستم، نه آن طرف. مگر میشود؟ این میشود بیهویتی. مگر میشود آدم به یک ارزش، هم معتقد باشد، هم نباشد؛ یک ارزشی را، هم پاس بدارد، هم ندارد؟ اینجا آدم باید موضع انتخاب کند و پای آن بایستد.
هنر متعهد
بعضی کسان میگویند در هنر متعهد؛ کلمه اوّل با کلمه دوم تناقض دارد. هنر، یعنی آن چیزی که مبتنی بر تخیل آزاد انسان است و متعهّد، یعنی زنجیر شده؛ این دو چگونه با هم میسازد!؟ این یک تصوّر است؛ البته تصوّر درستی نیست. بحث مسئولیت و تعهد هنرمند، قبل از هنرمند بودن او به انسان بودن او برمیگردد.
بالأخره یک هنرمند قبل از اینکه یک هنرمند باشد، یک انسان است. انسان که نمیتواند مسئول نباشد. اوّلین مسئولیتِ انسان در مقابل انسانهاست. اگرچه انسان در مقابل طبیعت و زمین و آسمان هم تعهد دارد، اما مسئولیت بزرگ او در قبال انسانهاست.
هنر دینی
هنر دینی آن است که بتواند معارفی را که همه ادیان و بیش از همه، دین مبین اسلام ، به نشر آن در بین انسانها همت گماشتهاند و جانهای پاکی در راه نشر این حقایق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه کند و در ذهنها ماندگار سازد.
این معارف، معارف بلند دینی است. اینها حقایقی است که همه پیامبران الهی برای آوردن آنها به میان زندگی بشر، بارهای سنگینی را تحمّل کردند.
روح توحید در کتب ایرانی
اگر کسی به شاهنامه نگاه کند، خواهد دید که یک جریانِ گاهی باریک و پنهان و گاهی وسیع، از روح توحید، توکل، اعتماد به خدا و اعتماد به حق و مجاهدت در راه حق در سرتاسر شاهنامه جاری است. این را میشود استخراج کرد، دید و فهمید. مخصوصاً بعضی از شخصیتهای شاهنامه خیلی برجسته هستند که اینها را باید شناخت و استخراج کرد. من یک وقت گفتم که «اسفندیار» مثل این بچه حزباللّهیهای امروز خودِ ماست! در فرهنگ شاهنامه یک حزباللّهی غیورِ دینخواهِ مبارز وجود دارد.