حجتالاسلام حمید مهدیزاده، دبیر انجمن روانشناسی حوزه علمیه قم در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در خصوص علم دینی گفت: ما در علم دینی سه رویکرد داریم. یکی رویکرد حداقلی است که یا هدفمحور هستند یا موضوعمحور و به صورت قابل توجهی با الگوی علوم غیردینی تفاوت ندارند. رویکرد دوم، رویکرد میانی است که پیشفرضهای فراتجربی را برای علم، مبنا قرار میدهند.
وی افزود: در رویکرد میانی، دینی شدن پیشفرضهای فراتجربی، علمی شدن دین را به همراه دارد. به عنوان مثال، در علم روانشناسی پیشفرضهای تجربیای وجود دارد که در سوژه باید مورد تجربه قرار بگیرد و غیر از تجربه راهی دیگر برای شناخت، نیست. در رویکرد فراتجربی، در کنار این متافیزیک علم را هم مورد توجه قرار میدهند.
وی با اشاره به اینکه بین رویکرد و دیدگاه تفاوت وجود دارد و هر رویکرد شامل چندین دیدگاه میشود، اظهار کرد: در رویکرد حداکثری که رویکرد سوم است، بر خلاف مابقی رویکردها، آموزههای دینی را در متن علم وارد میکنند و بیشتر کسانی چنین نگاهی دارند که اصالت روش تجربی را به عنوان داور نهایی، زیر سؤال میبرند.
انواع روشهای علمی
سردبیر نشریه تخصصی دین و روان اظهار کرد: افرادی که رویکرد حداکثری دارند، با دو دیدگاه به این مسئله توجه میکنند. برخی میگویند رویکرد تجربی نمیتواند یکهتاز میدان باشد و برخی دیگر میگویند که روشهای دیگر میتواند در کنار روش تجربی قرار بگیرد. در مجموع باید گفت کسانی که رویکرد حداکثری دارند، نوعی تکثرگرایی روششناختی را مورد حمایت قرار میدهند و روش رسیدن به علم را فقط تجربه نمیدانند. این افراد سه راه را در رسیدن به علم مورد توجه قرار میدهند که عبارت است از روش تعقلی، روش تجربی و روش وحیانی.
وی با اشاره به اینکه علم دینی میتواند در روش تغییر بکند، خاطرنشان کرد: وقتی روش تغییر کرد، روش تعقلی و وحیانی با الزام در کنار روش تجربی دیده میشود و روش تعقلی و وحیانی، فقط مؤید روش تجربی نیستند و در عرض روش تجربی قرار میگیرند. وقتی گفته میشود در عرض، منظور این است که خود میتواند به عنوان یک روش مستقل مورد ارزیابی قرار بگیرد. ما باید گستره روشی علم را تغییر بدهیم و با تغییر گستره روشی، علم دینی به وجود میآید.
تفاوت علم دینی و علم تجربی
وی در تفاوت علم دین و علم تجربی عنوان کرد: روش این دو علم متفاوت است و در کنار روش تجربی، دو روش تعقلی و وحیانی وجود دارد. آیتالله جوادیآملی با این رویکرد حداکثری به علم دینی میپردازد. ایشان در کتاب «شریعت در آیینه معرفت» خود این مسئله را مطرح میکنند و میگویند: «دین نه تنها تشویق به فراگیری علوم را برعهده دارد و انسانهای مستعد را به تحصیل کمالهای علمی ترغیب مینماید، بلکه علاوه بر آن، خطوط کلی بسیاری از علوم را ارائه کرده و مبانی بسیاری از دانشهای تجربی، صنعتی، نظامی و مانند آن را تعلیم داده است.
ضروری است در استناد یک مطلب به دین و دینی دانستن آن به اصلی مهم عنایت شود و آن این است که گاهی یک مطلب با همه مشخصات ریز و درشت آن در متن دینی میآید مانند عبادتهای توقیفی که همه فرایض و سنن بلکه آداب و گاهی اسرار آنها به صورت صریح یا ضمنی یا التزامی در کتاب و سنت معصومین(ع) آمده است و گاهی مطلبی به صورت یک اصل کلی و جامع که مبین قاعده علمی و اصل تجربی، فلسفی و مانند آن است، بدون اینکه حدود و ثغور آن بیان شده باشد، مطرح شود؛ مانند بسیاری از اصول فقه.
مدیر گروه روانشناسی پژوهشکده مهدویت، بیان کرد: آیتالله جوادیآملی میگوید برخی از مباحث فقط اصل جامع و کلی آمده و از پیشوایان معصوم رسیده که ما مسائل کلی را بیان کردیم و بر شماست که فروعاتش را استخراج کنید، پس «هرگز نباید توقع داشت که معنای اسلامی بودن مثلا علم طب آن باشد که همه فرمولهای زیر و درشت آن چون نماز و روزه در احادیث موجود باشد؛ چنان چه که معنای اسلامی بودن اصول و فقه هم این نبوده و نیست». علم دینیای که مفروض ماست، مفروضات و مبانی انسانشناسی و جهانشناختیاش باید دینی باشد.
وی گفت: هر سه رویکرد به این مطالب توافق دارند و در راستای ارزشها و اهداف دینی باید باشد. علیرغم همه این توافقات، اختلافهای اساسیای هم در این رویکردها وجود دارد که از اینجا این رویکردها خودنمایی میکنند. اختلاف از تعریف علم که باعث تفاوت رویکردها است، شروع میشود. ما در اینجا دو تعریف از علم داریم، گروهی علم را به دانش تجربی میگویند و آن را معنای علم میدانند. این جا علم دینی را علم تجربی دینی معرفی میکنند؛ یعنی علمی که استوار بر دانش تجربی و روش تجربی و در چارچوب قواعد، احکام و مختصاتی است که شرع مشخص کرده. در این تعریف، علم تجربی در برابر علم دینی نیست، بلکه خود علمی دینی نوعی از علم تجربی است که در رأس آن معیار بودن تجربه مهم است. اگر ما چیزی را پیدا کردیم که تجربه نتوانست آن را تأیید یا رد کند، دین این کار را به عهده دارد.
وی ادامه داد: گروه دوم اساسا این تعریف را نمیپذیرند و به لحاظ منطقی تعریف را درست نمیدانند و میگویند چنین نیست که علمی که حتما همراه با تجربه باشد، علم است. این گروه برای علم معنای وسیعتر در نظر میگیرند و میگویند تجربه در فرضیات علمی در کنار روشهای عقلی و نقلی و وحیانی، حداکثر به عنوان یکی از روشها و معیارهای داوری هست.
حمید مهدیزاده، با اشاره به روشهای عقلی و نقلی و وحیانی در کنار تجربه، افزود: معتقدان به رویکرد حداقلی، علم تجربی دینی را معنا میکند و در این نگاه خیلی نمیتوان بین این نوع از علم دینی با علم تجربی غیردینی تفاوتی قائل شد. در بحث علم دینی در سه رویکرد فوقالذکر، این مسئله مطرح شده که علم دینی ناظر به هنجاری کردن علم هم هست یا خیر؟ برخی با این مسئله مقابله کردهاند و گفتهاند که علم دینی باید در چارچوب متداول علم قرار گیرد و باید آن را از ارزشها جدا کرد.
بیطرفی ارزشی در علم دینی
وی با ارائه تعریف از بیطرفی ارزشی، گفت: مخالفین هنجاری شدن علم، بحث بیطرفی ارزشی در علم را مطرح کردهاند. بیطرفی ارزشی یعنی هرگونه ارزش، داوری یا تشویق به کسب فضائل و نهی از رذایل برای حسن و قبح امور، خارج از قلمرو علوم دینی است و این مسائل مربوط به پژوهشهای اخلاقی است. اما برخی در مقابل میگویند این علم دینی نوعی هنجاری کردن هم در خود دارد. در علم دینی شخص باید به کسب فضائل و نهی از رذائل تشویق شود. علم دینی اساسا قضاوت میکند و به گزارهها و مفاهیم، ارزش میگذارد.