حجتالاسلام والمسلمین حمید احمدی، عضو هیئت علمی گروه انقلاب اسلامی دانشگاه معارف اسلامی در یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: تواضع فضیلتی است که حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در توصیف پارسایان فرمودند: «مَشْیُهُم التّواضع؛ فروتنی مشی باشد»؛ واژه «تواضع» از «وضع» به معنای پایین آوردن و فرو افتادن گرفته شده و در اصل به معنی افتادگی و خاکساری است.
در اخلاق نیز تواضع به آن باشد که انسان خود را از دیگران برتر نداند و در برخورد با مردم با احترام و مهربانی رفتار کند. چنان که خواجه طوسی مینویسد: «تواضع آن است که انسان خود را برتر از دیگران نپندارد، حتی اگر از نظر مقام یاعلم بالاتر باشد.» در متون دینی تواضع بهعنوان سپری در برابر تکبر معرفی شده است؛ چنانکه حضرت در حکمتی نورانی فرمودند: «بهوسیله تواضع، با تکبر مبارزه کنید.»
امام صادق(ع) تواضع را اساس شرافت گرانبها و متاعی ارزشمند معرفی فرمودند: «التَّواضُعُ اَصْلُ کُلِّ شَرَف نَفیس وَمَرْتَبَة رَفیقَة؛ تواضع ریشه هر کار نیک و با ارزش و مقام والایی است.» به این سبب میتوان گفت: «مَشْیُهُم التّواضع»، یعنی سلوک و رفتارشان متواضعانه و خاکسارانه است. چنانکه آن حضرت که در فرازین این فضیلت میدرخشیدند، حبیب خدا او را ابوتراب نامیدند.
این فضیلت را جز در او ندیده و وصفش نکرده است به آن سبب که با همه مکانت و شرافتش، بیتکلف روی خاک آرامیده و لباس و تن شریفش خاکآلود شد.
قرآن کریم نیز تواضع همراه با متانت را از صفات ممتاز و از فضائل مشترک بندگان خدا و فرشتگان دانسته و میفرماید: «وَ عِبَادُالرَّحْمَٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَىالْأَرْضِ هَوْنًا؛ و بندگان رحمان کسانیاند که روی زمین با فروتنی و سبک بالی راه میروند. سبکبالی غیر از سبک سری است.»(سوره فرقان/ آیه 63)؛ چنانکه آیتالله جوادیآملی میفرماید: «ذات اقدساله گذشته از اینکه عالمان دین را در کنار فرشته ذکر میکند، اوصاف فرشتگان و بندگان مخلِص و مخلَص را مشترک میداند آن مقداری که قابل اشتراک است.» این تعبیر عبادالرحمان در قرآن کریم مشترک بین مؤمنان خالص و فرشتههاست.
مطلب بعدی آن است که این مَشی اینها منظور مشی ظاهری در قبال قیام و قعود نیست، یعنی خط مشی اینها این است که با هَون زندگی میکنند نه با «هُون»؛ «هون اگر مفتوح باشد، معنای فضیلت را دارد، یعنی فروتنانه اگر مضموم باشد، معنی ذلت و خواری که «أَیُمْسِکُهُ عَلَی هُون» عذاب میشوند. آن «هُون» خواری است. این هَون که با فتح «هاء» است به معنای سبکبالی است نه سبکسری. در عین حال که اینها با سکینه و وقار و سبکبالاند. فرمود: «یَمْشُونَ عَلَی الْأَرضِ هَوْناً؛ خط مشیشان این است.»
برخی معتقدند که راه رفتن در زمین کنایه از زندگی و معاشرت آنان با مردم است. مؤمنان در برابر مردم نیز متواضعاند و با رفق و مدارا با مردم رفتار میکنند. چون چنین هستند نه به خدا استکبار میورزند و نه خواهان استعلا بر مردماند. هرگز برای به دست آوردن عزت موهومی که در دشمنان خدا میبینند در برابر آنها اظهار خضوع و ذلت نمیکنند. چون که فروتنی ذلت و خواری نیست که صفتی ناپسند باشد.
حضرت فرمودند: «إنَّهُ لیسَ لأنْفُسِکُم ثَمَنٌ إلاّ الجَنّةُ، فلاتَبیعوها إلاّ بِها؛ جان بهاى شما جز بهشت نیست؛ پس آنرا جز به بهشت نفروشید.»
عزت انسانی با تملق و ذلت ناسازگار باشد. قرآن کریم اهل تقوا را چنین توصیف میکند که در برابر مؤمنان فروتن و مهربان و در برابر دشمنان با صلابت و استوار: «اَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ»(سوره مائده/ آیه 54)؛ این فضیلت نیز از درک آدمی از موقعیت خویش و بزرگی حقتعالی است که با همه اندوختهها و داراییها و داشتههایش در برابرش ناچیز است و قطرهای است در دریای بیکران او و از سویی این باور به فروتنی در برابر خلق و سبب عزت او خواهد شد.
یکی قطره باران ز ابری چکید/ خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جاییکه دریاست، من کیستم/گر او هست، حقا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید/صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار/ که شد نامور لولو شاهوار
بلندی از آن یافت، کو پست شد/ در نیستی کوفت تا هست شد
تواضع کند هوشمند گزین/ نهد شاخ پر میوه، سر بر زمین
از اینرو، اگر حالت عالى تواضع در نفس آدمی تجلى کند، نفس بدون تردید علاوه بر عشق به حق، بارکش عبودیت با تمام وجودش مىشود و بر این بارکشى فخر کرده و رو بهسوى رضایت دوست به حرکت خواهد آمد و تمام وجود خاکسار بارگاه حق تعالی و فروتن در برابر خلق میشود.
انتهای پیام