محمد فولادی، دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم، در گفتوگو با ایکنا از قم، در پاسخ به اینکه منظور از پیوند هنر و دین چیست، اظهار کرد: از دیرباز و از دیر زمان، این رابطه تنگاتنگ و هماهنگ وجود داشته است و آثار هنری، مظاهر هنری و انواع مختلف هنر همواره در خدمت دین و مباحث آیینی بودهاند.
وی تصریح کرد: پیش از اسلام، در مسیحیت و دیگر مذاهب، نشانههایی از تلاقی هنر با ادبیات دینی در سازهها، معماریها و هنرهای صنعتی قابل مشاهده است، همچنین در یونان باستان، در آثار ارسطو و در فنون خمسه که شامل شعر، خطابه و فنون سخنوری میشود، این پیوند میان هنر، مباحث دینی و اخلاقی به وضوح دیده میشود.
بیشتر بخوانید:
این استاد دانشگاه با بیان نمونه دیگر از تلاقی هنر و دین در ناریخ یونان باستان گفت: براساس گفته یونانیان، هنرهای مهمی مانند شعر و خطابه در خدمت مباحث اخلاقی و دینی قرار گرفته است؛ در دوره اسلامی، هنر خطابه نیز نوعی هنرورزی و هنرمندی محسوب میشود و کسی که توانایی خطیبگری ماهر داشت، در حقیقت هنرمندی را به نمایش میگذاشت.
وی در پاسخ به اینکه هنر چگونه میتواند در خدمت دین باشد؟ بیان کرد: همر با ابزارهای مختلفی که دراختیار دارد بهخوبی این کار را انجام میدهد، برای نمونه، خوشنویسی، یکی از هنرهای برجستهای است که در خدمت مباحث دینی، ادبی و آیینی قرار گرفته است، تذهیب، حاشیهنگاری و تزئینات مختلف در کنار متن قرآن که برای نگارش قرآن بهکار گرفته میشود، اوج هنرهای خوشنویسی را نشان میدهد، همچنین، در ساخت کتیبهها، کاشیکاریها و نقشهای هنری در مساجد و اماکن دینی، که در آنها آیات قرآن با خطی هنرمندانه و ترکیب هنر نقاشی، گل و بوته و دیگر المانهای تزئینی آمیخته شده است نیز اوج هنر خوشنویسی به نماش گذاشته میشود.
فولادی با اشاره به تلاقی هنر صفحهآرایی و شعر در صفحات شاهنامه که نشان از سابقه تاریخ در پیوند هنر و ادبیات دینی دارد، ابراز کرد: در نگارشهای تاریخی مانند شاهنامه فردوسی در قالب صفحات تذهیب و هنرهای تزیینی، این پیوند ملموس است. اشعار مذهبی که در مساجد و معابد و اماکن مقدس بهصورت هنری و تزئینی نوشته میشوند، نمونه دیگر این پیوند فرهنگی و دینی هستند.
وی افزود: بحث موسیقی هم در این تعامل جایگاه ویژهای دارد؛ در مراسم و آیینهایی مانند عاشورا و کربلا، موسیقی، شعر و هنرهای مختلف با موضوع ادبیات دینی آمیخته شدهاند. ابزارهایی مانند سنج، طبل و دیگر آلات موسیقی، هم برای برانگیختن احساس غم و سوگواری و هم برای تبیین حماسه و فریاد مظلومیت شهیدان کربلا مورد استفاده قرار گرفتهاند.
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم در پاسخ به اینکه آیا پیوند هنر و دین مقتضی زمان است یا خیر، اظهار کرد: پیوند هنر و ادبیات دینی، تنها محدود به گذشته نیست، هنرهای معاصر مانند سینما، فیلمنامهنویسی و تئاتر نیز در بسیاری از موارد، ارتباط عمیقی با دین و آیینهای مذهبی برقرار کردهاند و به نوعی بازتابدهنده مفاهیم دینی در قالب هنرهای مدرن هستند.
وی با بیان اینکه شعر و شعرخوانی نیز از دوران صدر اسلام و نخستین روزهای اسلام همواره جایگاه ویژهای داشته است، گفت: در جنگهای اولیه اسلام، اشعاری که در مدح و ستایش خدا و پیامبر سروده میشد، نشاندهنده جایگاه هنر شعر در عرصه دینی است، رجزخوانیهای اصحاب رسول در غزوات و ابیات شعری که در کربلا و در وصف شهیدان سروده شده است، نمونههای زنده این ارتباط هستند.
فولادی افزود: در حوادث بعد از کربلا، شعرا همچون دعبل خزاعی و فرزدق، در خدمت تبیین و حفظ ارزشهای دینی و حوادث مذهبی قرار گرفتند و این هنر در خدمت ترویج مباحث دینی و احیای احساسات مذهبی قرار داشت، به این ترتیب، شعر همواره جایگاه مهم و پررنگی در تاریخ و فرهنگ دینی ایران داشته است، از صدر اسلام تا دوره معاصر و روزگار ما.
وی در پاسخ به این پرسش که چه نمونههایی بیانگر پیوند عمیق شعر با حادثه کربلا است، ابراز کرد: یکی از نمونههای برجسته، همان بیت مشهور و تأثیرگذار محتشم کاشانی است که در ترکیببند معروف خود میسراید: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است/باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است/که در واقع با این چه رستخیز عظیم است/که از زمین بی نفق صور خواسته تا عرش عظیم است.»
استاد ادبیات دانشگاه قم تصریح کرد: این شعر نهتنها یک سوگواره و مرثیه در وصف شهادت و مصیبتهای اصحاب امام حسین(ع)، بلکه شعری حماسی است که حس انتقام و خونخواهی را در دل شیعیان برای همیشه زنده نگه میدارد و آنان را به مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و استقرار ارزشهای دینی دعوت میکند.
وی افزود: ترکیببند محتشم، به دلیل وزن، مضمون و احساسات عمیق، تاکنون در هنرهای مختلفی مانند خوشنویسی، تصحیب، خطابه، موسیقی، نقالی، و حتی در هنرهای تصویری و سینمایی نقشآفرینی گستردهای داشته است، این هنرها با استناد به این شعر بلند، در مراکز و اماکن مذهبی، تزیینات، کتیبهها و پارچهنویسیها، در خدمت ترویج و تثبیت مفاهیم دینی و مذهبی قرار گرفتهاند و موجب شدهاند این اثر ماندگار، همواره زنده بماند و در ذهن و جان شیعیان نفوذ کند.
این استاد دانشگاه با بیان نمونه بارز دیگر تلاقی و پیوند هنر و ادبیات حسینی تصریح کرد: پیوند شعر با حادثه کربلا را میتوان در میراث فرهنگی ایران پیش از اسلام مشاهده کرد؛ جایی که روایتهای حماسی و مظلومیت فرد سیاوش، در قالب شعر و نقالی، خونخواهی و عدالتطلبی او را بازتاب میدهند، پس از اسلام، این موضوع به شکل منسجمتری با شعر امام حسین(ع) و قیام عاشورا ترکیب و هماهنگ شده است.
فولادی افزود: شعرای بزرگی، چون حسن حسینی با آثاری مانند «گنجشکها» و «جبرائیل»، در دوره معاصر، با بهرهگیری از زبان نو و قالبهای جدید، مباحث عاشورایی و حماسی کربلا را بازتولید و تبیین کردهاند، این مجموعه اشعار، با نگاههای نو و متفاوت، توانستهاند ارتباط میان هنر شعر و رویدادهای مذهبی را تقویت کنند و نقش مؤثری در تثبیت و زنده نگه داشتن این رویدادهای تاریخی و دینی در فرهنگ معاصر ایفا کنند.
وی در پایان تأکید کرد: در مجموع، این نمونهها نشان میدهد که شعر، چه در قالبهای کلاسیک و چه در قالبهای نو، همواره جایگاهی ویژه در رابطه با مباحث دینی، ایمانی و رویدادهای عاشورایی داشته است. این پیوند نه تنها موجب ماندگاری و زنده نگه داشتن مفاهیم دینی شده، بلکه هنر شعر را در خدمت انتقال ارزشها و رشادتهای دینی قرار داده و منجر به عاملی برای تداوم و استحکام این باورها در تاریخ و فرهنگ شیعی و ایرانی شده است.
گفتوگو از هانیه محمدنژاد
انتهای پیام