به گزارش ایکنا از قم، به نقل از روابط عمومی پژوهشکده زن و خانواده، حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زیبایینژاد، رییس پژوهشکده زن و خانواده طی یادداشتی نوشت: و حال اعتراف میکنم که زنان و دختران سرزمینم را نشناختهام و بر این جهالت خجلم. این مذهب محمدی و سیره فاطمی و زینبی است که انسانها را متحول میکند. این فرهنگ در تار و پود جامعه ما تنیده شده و لحظه لحظه، میوههای پاکش را ارزانی میکند.
بار نخست در آبان ۵۷ در حالی که ۱۵ ساله بودم کم آوردم. یکسال قبل در مهر ۵۶ دیده بودم که با بلند شدن باتوم نیروی شهربانی دویست سیصد نفر تظاهرات کننده فرار میکردند. اما هماکنون مشاهده میکردم که زنان پیشاپیش مردان در صف تظاهرات با فاصله بیست متری از پلیسهای ضد شورش که به حالت شلیک بر زانو نشسته، با آرامش به سخنرانی حماسی گوش سپردهاند.
بار دیگر در سال ۶۰ و پس از آغاز موج ترورهای منافقین کم آوردم؛ آنگاه که مادر اصفهانی، فرزند منافقش را به نیروهای انتظامی معرفی کرد و در برابر نالههای فرزندش که تقاضای بخشش از مادر داشت گفت دست امام را بوسیدهای که تو را ببخشم؟
باز هم کم آوردم؛ در نیمههای دهه شصت که جنگ در شهرها آغاز شده بود. روز جمعه بود و من اطمینان داشتم که به دلیل شرایط بمباران، جمعیت کمی در نماز جمعه شرکت میکنند. غیرتم گل کرد، غسل شهادت کردم و به نماز جمعه در محوطه حرم حضرت معصومه(س) رفتم، اما همزمان با آژیر وضعیت قرمز با چشمان خود انبوه زنان را دیدم که با آرامش مثالزدنی به خطبهها گوش میدادند.
بار دیگر آنگاه کم آوردم که مادر عزیزم حفظهاالله پس از گذشت پنج ماه از شهادت فرزندش در روزهای آخر جنگ که دشمن به نزدیکی اهواز آمده بود به وداعم میآمد و من در چشمانش میخواندم که گویا این دیدار را دیدار آخر میداند. پدرم رحمهالله هم مدتی پیش از آن مرا توبیخ کرده بود که چرا جبهه نمیروی جبهه برو تا برای ازدواجت هم فکری بکنیم.
بار دیگر آنگاه کم آوردم که کتاب من زندهام اثر آزاده پر افتخار، معصومه آباد را خواندم که شرح زندگیاش در زندانهای بعث را ارائه میداد.
باز هم کم آوردم؛ آنگاه که مصاحبه زن شیعه لبنانی را خواندم و آنگاه که تصویر پزشک زن فلسطینی را دیدم که بالای پیکر ۹ فرزندش ایستاده بود.
و هماینک باز هم کم آوردهام؛ اینبار با دیدن سحر امامی و گوینده رادیو آوا. انگشت سَحر چه سِحرآمیز شده بود که از تهدید فرصت میساخت؛ این انگشت، انگشت سلیمانی بود.
گر انگشت سلیمانی نباشد
چه خاصیت دهد نقش نگینی؟
تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا
انتهای پیام