مهدی جمشیدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی طی یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: رژیم صهیونیستی، وارد یک جنگ تمامعیار علیه ما شد، مستقیم و موذیانه. این یعنی هیچ ملاحظه و تعارفی ندارد و جنگ را بهعنوان گزینه قطعی و منحصر بهفرد، باور کرده است. ما نیز باور کنیم آغاز فصل جنگ را. منطق دنیای وحشی این است که اگر نزنیم، خواهیم خورد. مسئله، در حد وجود و عدم ما یا آنهاست.
بیشتر بخوانید:
رژیم صهیونی میداند که اگر آشکارا نزند، ذرهذره از میان خواهد رفت. میخواهد از پوست جنگ فرسایشی خارج بشود تا دچار مرگ تدریجی نشود. باید قمار کند و بیپروا و دفعی بجنگد؛ شاید که بماند. تردیدی وجود ندارد که حاصل این قمار، سقوط زودهنگام رژیم صهیونی خواهد بود. این نبرد اجتنابناپذیر، به نفع ماست.
صهیونیستها بدون روایت، دست به سلاح نمیبرند؛ سرآمدان تحریف و اغوا و وسوسه در تمام تاریخ بودهاند. اینک نیز بهعنوان مکمل جنگ سخت، نیروهای رسانهای خود را برای جنگ نرم، فعال کردهاند. تحمیل هراس و اختلاف به جامعه ایران، بازی شناختی آنها در این لحظههاست. اما حمله متقابل ما، از راه خواهد رسید.
پلهپله پیش آمدند تا به عمق تهران و بزرگان نظامی ما رسیدند. اکنون دریابید که مذاکره، تله و فریب بوده. بنگرید که میوه مذاکره، جسارت دشمن است. در موقعیت جنگی، پیام ضعف ارسال کردید. نیروهای نظامیمان را از چنگ سیاستمداران خارج کنید. اسرائیل را باید با خاک، یکسان کنیم. اگر نابود نکنیم، نابود میشویم.
اکنون بهترین زمینه برای حمله تمامکننده ایران به اسرائیل فراهم شده. ایران، میتواند و حق دارد اسرائیل را با خاک، یکسان کند. حماقت باورنکردنی رژیم صهیونی، درخور چنین پاسخی است. میتوان کار را یکسره کرد. باید به کمتر از سقوط رژیم صهیونی رضایت نداد. باید از چرخه جنگهای کوچک و فرسایشی، خارج شد.
حمله رژیم صهیونی به ایران، نشان داد که «جنگ موجودیت» رقم خورده؛ یا ما یا آنها، و هیچ صورت سومی وجود ندارد. این تهاجم، میتوانست از سطرهای آخر تهاجم رژیم صهیونی برای ایران باشد، اما امروز تحقق یافت. گستاخانه و دیوانهوار عمل کرد؛ زیرا چندی است که پاسخی دریافت نکرده. نزنیم، بیشتر و شدیدتر میزند.
زخم عمیقی خوردیم. آنچه که نسبت به حزبالله لبنان رخ داد، در ایران در حال تکرار است؛ میخواهند با حذف بالاترین فرماندهان نظامی، ساختار دفاعی ایران را دچار خلأ و فقدان کنند و آنگاه، انفعال ما را به تماشا بنشینند. فقط یک نوع مواجهه، معادله را واژگون میکند، حمله نظامی بهشدت مهلک به رژیم صهیونی.
جامعه ایران، بهشدت خشمگین و برانگیخته است، میبیند که از خطوط قرمزش، عبور شده؛ غیرت ایمانی و ملیاش به جوش آمده و حس شرافت و عزتش، مجروح شده و هیجانش در آستانه فوران است؛ حماسهطلبیاش، پاسخ بیدرنگ میخواست؛ میخواهد از چرخه واکنشهای کوچک خارج شده بر زخم تازهاش، مرهم انتقام بگذارید و هماکنون پدافند تهران، بهشدت فعال شده. همه پرتابههای صهیونی را منهدم کردند.
ساعات غافلگیری ایران تمام شده و اینک پس از بازیابی ساختار دفاعی، در عین تثبیت پدآفندی، آفند ایران در حال انجام است و رژیم صهیونی، به خاک سیاه نشست. ایران، کار صهیونها را خواهد ساخت؛ آنچنانکه دیگر قامت راست نکنند.
موسی، عصایش را بلند کرد؛ آیتالله خامنهای به میدان آمد. لحن قاطع و چهره مصمم، حاکی از اتفاق بسیار بزرگی است؛ اینک تلآویو و حیفا، طعم آتشین موشکهای ایرانی را میچشند و به شهرهای جهنمی تبدیل خواهند شد. این شبها، شب غوغای موشکی ایران است.
اگر میخواهیم در شهرهای ایران زندگی کنیم، باید تلآویو و حیفا را به «شهرهای جهنمی» تبدیل کنیم. تنفس ما به مرگ آنها گره خورده است. اگر مشت آهنین خویش را نشان ندهیم، باید صبحهای پیش رو را با خبر تهاجم چندباره رژیم صهیونی، آغاز کنیم. امام خمینی(ره) فرمود: اگر آنان را آرام بگذارید، آرامتان نمیگذارند.
آنچه اکنون مشاهده میکنیم جنگ است؛ بهراستی، ما در وضعیت جنگی قرار گرفتهایم. رژیم صهیونی، خود را ناچار دید که درگیریاش با ما را به سطح جنگ سوق بدهد. فهمشان این است که ایران، منبع حامی مقاومت است و اگر نباشد، سرچشمه اصلی، خشک خواهد شد. ایران را خاستگاه مصائب و بحرانهای وجودیشان میانگارند.
رژیم صهیونی با تکیه بر نفوذ، ساختار اولیه حمله را طراحی کرد و عنصر کلیدی تهاجمش، نفوذ پیشینی بود. این یعنی جنگ را از لایه اطلاعاتی امنیتی آغاز کردند و میوه آن را در لایه نظامی چیدند. عناصر نفوذی، هم جاسوسان موساد هستند، هم گروهکیها و هم مزدوران اجیرشده. نفوذیها، همچنان نقش اول را بازی میکنند.
ساعات غافلگیری بهسر آمده و زمین بازی از ایران به عمق سرزمینهای اشغالی تغییر کرده. ایران توانست باسرعت از شوک اولیه خارج شود؛ بهخصوص التهاب شهادت بزرگترین فرماندهان نظامی. در روزهای آینده نیز، بخش هولناکتر و حیرتانگیزی از قدرت و جسارت نظامی ایران را در تلآویو و حیفا خواهند دید.
هر قومی، روح و سرشت خاصی دارد که گویا تحولات و تطورات تاریخی نیز موجب تغییر آن نمیشود. از این جمله، خصوصیت خدعهگری و موذیگری قوم یهود است. در همهجا، قوم یهود با منطق حیله و فریب و اغوا پیش میرود. امروز نیز میخواهد با زمینهچینی نیروهای نفوذی و خرابکار داخلی، ایران را وادار به تسلیم کند.
رژیم صهیونی و مردمان غاصبش، طعم حملات بیوقفه موشکی و صدای دلهرهآور انفجار و هراس مرگآلود و ویرانی ناگهانی خانهها را چشیدند. تلآویو و حیفا، در غوغای موشکهای خشمگین ایرانی لرزیدند. اینک از عظمت اراده و آتش ما، در مرداب حیرت و هراس فرورفتهاند و ما از گنبد آهنینشان عبور کردیم.
آنچهکه اکنون در برخی شهرهای ایران و از جمله تهران رخ میدهد، نوعی «جنگ شهری-شبهچریکی» برای ایجاد هراس و تزلزل در مردم است. عملیاتی که در آن از دوشپرتاب و ریزپرنده و جاسازی بمب استفاده میشود، بیشتر جنگ نرم است تا جنگ سخت؛ چون نتیجه اصلیاش، خرابکاریهای ایذایی در راستای ملتهبسازی جامعه است.
امروزه شبیه منطق سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در دهه شصت عمل میکنند؛ ترور و انفجار و خرابکاری شهری برای ایجاد هراس در مردم و انفعال در حاکمیت. نیروهای کمیته و بسیج را به خط کنید، چراکه این جنگ داخلی، آدمهای خودش را میطلبد. قدم اول، بهمیدانآوردن نیروهای بسیج برای پاکسازی محلههاست.
موشکهای ایرانی، ناممکنها را ممکن کردند؛ از سامانه دفاعی چندلایه گذشتند و در عمق تلآویو و حیفا نشستند. شاهکار نظامی رقم خورده. آنچنان سهمگین و هولانگیز بوده که هراس و تزلزل، وجودشان را تصرف کرده. اطمینانشان به گنبد آهنین، فروریخت. به خواب آسوده، بدرود گفتهاند و در بیچارگی، غوطهور شدهاند.
شلیکها و انفجارهای شهری، از جنس حملات سازمان مجاهدین خلق در دهه ۶۰ است و با هدف تولید وحشت در جامعه. میخواهند بهصورت نمادین نشان بدهند که جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است. در حقیقت، روحیه ما را نشانه گرفتهاند. حاشا که ما از شهادت بهراسیم. انقلاب، ایستاده است. بیچارهتان میکنیم سگهای هار.
انتهای پیام