حجتالاسلام والمسلمین حبیبالله بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: عنصر بسیار بزرگی که جامعه اسلامی را از وضعیت خُرد به وضعیت کلان، و از یک جامعه به یک تمدن، و از یک ملت به سمت یک امت پیش میبرد، عنصر «اصلاح بین مردم» است که در سورههای قرآن کریم (نساء، ۱۱۴ و انفال، ۱) به آن اشاره شده است، یا «اراده اصلاح در جامعه» «إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا؛ خدا میان دو داور توافق و سازگاری ایجاد میکند» (نساء ،۳۵) و یا اصل کلی «اصلاح و جبران بدیها و سمومات اجتماعی» «إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ؛ مگر کسانی که از گناه بزرگ نفاق توبه کردند، و مفاسد خود را اصلاح کردند و به خدا تمسک جستند.» (نساء،۱۴۶) است.
بدون شک، اصلاح بین مردم، بین اقوام، بین ملل، و بین جوامع مختلف انسانی و اسلامی مقولهای دینی، اسلامی و قرآنی است که موانع مخل نظام مناسبات انسانی را مرتفع کرده و فرایند صورتبندی روابط انسانی را در تمدن تسهیل میکند. اساساً حقیقت اصلاح را میتوان در تبدیل فرایند جامعه غیراخلاقی (فاقد نیکی) به جامعه اخلاقی (انباشت نیکیها) دانست.
بیشتر بخوانید:
به نظرم به لحاظ اخلاقی، تمدن چیزی جز انباشت خیرات و نیکیها نیست. اصلاح، آن هم در سطوح کلان اجتماعی در میان نهادهای مختلف، احزاب گوناگون، گروههای بزرگ و ادیان ابراهیمی و مذاهب اسلامی، موجب شکلگیری و سامان یافتن مناسبات کلان انسانی شده و رخدادهای انسانی بزرگی را در سطح تمدن موجب میشود که نمونه آن را میتوان در گذر از جامعه جاهلی به دوران اسلامی در تاریخ اسلام مشاهده کرد؛ بسط این معنا و تبیین ابعاد اجتماعی آن و پیامدهای فرهنگی و تمدنی آن، بهویژه در مقایسه با تمدن سکولار غرب، شاخصهای اسلامی در تمدن اسلامی را معنادارتر میکند.
معروف در قرآن، نه تنها به جهت مفهومی برای عموم مردم قابل فهم بوده و مطابق عقل سلیم است، بلکه شمولیت آن نیز وسیع است و تقریباً همه تعاملات و مناسبات انسانی را شامل میشود.
آیات ذیل نوعی از این عمومیت در معروف را مطرح میکند: «وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ؛ آن كس كه توانايی دارد، به اندازه توانايیاش، و آن كس كه تنگدست است، به اندازه خودش، هديهای شايسته كه مناسب حال دهنده و گيرنده باشد، بدهد» (بقره، ۲۳۶) «وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا؛ و بر آن كس كه فرزند برای او متولد شده (پدر)، لازم است خوراک و پوشاک مادر را بهطور شايسته در مدت شير دادن بپردازد، حتی اگر طلاق گرفته باشد. هيچكس موظف به بيش از مقدار توانايی خود نيست.» (بقره، ۲۳۳)
تأکید بر اجرای معروف از سوی توانگر و ناتوان با درنظر گرفتن میزان وسع و توانِ هر یک، بیانگر آن است که هر قشری از اقشار مختلف جامعه به تناسب توان خود قادر به اجرای معروف هستند و کسی را در جامعه نمیتوان یافت که توان اجرای معروف را نداشته باشد و انجام معروف بیرون از اراده و قدرت او بوده باشد. معروف امری نیست که اختصاص به گروه خاصی از جامعه داشته باشد بلکه همه گروههای اجتماعی و همه شعبههای انسانی و فرقههای دینی و مذهبی به میزان توان و تمکن و فهم و معرفت خود، میتوانند مجری معروف و بلکه آمر به معروف و ناهی از منکر باشند.
علاوه بر عمومیت و شمولیت مجریان و عاملان و آمران به معروف، متعلق معروف نیز شمولیت و عمومیت دارد. معروف تنها اختصاص به امر خاصی ندارد بلکه در کلیه امور زندگی میتوان مصداقی از آن را پیدا کرد. آیات ذیل را توجه کنید: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛ و برای زنان، حقوق شایستهای بر عهده مردان است، مانند حقوقی که برای مردان بر عهده آنان است» (بقره، ۲۲۸)؛ «وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا؛ و با آنان به صورتی شایسته و پسندیده سخن گویید» (نساء، ۵)؛ «فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوف؛ باید مطابق عرف از آن بخورد» (نساء، ۶)؛ «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛ با آنها بهشایستگى رفتار کنید» (نساء، ۱۹)؛ «قُلْ لَا تُقْسِمُوا طَاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ؛ سوگند مخورید؛ اطاعتى پسندیده بهتر است.» (نور،۵۳)
طبق آیات فوق، محدوده معروف در زندگی بشری شامل چگونگی طاعت خدا و پیامبر اکرم(ص)، مصاحبت و رفتار با پدر و مادر حتی آنجایی که ایشان اهل ایمان نیستند، تعیین حقوق افراد انسانی اعم از زنان و مردان، معاشرت و تعاملات مختلف مردان و زنان در روابط مختلف اجتماعی و خانوادگی و...، نوع گفتار و رفتار به هنگام خواستگاری، مشورت زن و شوهر برای امور زندگی از جمله مدت شیر دادن به کودک، نفقه زنان شیرده، چگونگی کفالت و سرپرستی و مدیریت اموال ایتام، نوع برخوردهای مردان با زنان در زمان جدایی و طلاق یا بازگشت مجدد به زندگی مشترک، پرداخت مهریه زنان، پرداخت دیه و انفاق و صدقه است. تعدد این موضوعات وسعت دایره معروف را نشان میدهد. به این معنی که معروف را تنها در اموری خاص نباید دنبال کرد بلکه معروف در امور مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، و عبادی جاری است و انسان باید در تمام اعمال و رفتار و کردار و گفتار مجری معروف باشد.
به فعلیت رسیدن توانهای متفاوت در فرد فرد جامعه، ظرفیتهای تازه و زمینههای مؤثری را برای صورتبندی و ترقی جامعه و تمدن انسانی بهوجود میآورد. علامه طباطبایی ذیل آیه شریفه ۱۹ سوره نساء مینویسد: معاشرتى که از نظر مردان معروف و شناخته شده و در بین آنها متعارف است، این است که یک فرد از جامعه، جزئى باشد مقوم جامعه، یعنى در تشکیل جامعه دخیل باشد، و دخالتش مساوى باشد با دخالتى که سایر اعضا دارند، و در نتیجه تأثیرش در بهدست آمدن غرض تعاون و همکارى عمومى به مقدار تأثیر سایر افراد باشد، و بالاخره همه افراد مورد این تکلیف قرار گیرند که هر یک کارى را که در وسع و طاقت دارد و جامعه نیازمند محصول آن کار است انجام دهند و آنچه از محصول کارش مورد نیاز خودش است، به خود اختصاص دهد و مازاد را در اختیار سایر افراد جامعه قرار داده، در مقابل از مازاد محصول کار دیگران آنچه لازم دارد بگیرد، این آن معاشرتى است که در نظر افراد جامعه معروف است، و اما اگر یک فرد از جامعه غیر این رفتار کند و معلوم است که غیر این تنها یک فرض دارد و آن این است که دیگران به او ستم کنند و استقلال او در جزئیت براى جامعه را باطل کرده، تابع و غیرمستقل کنند، به این معنا که دیگران از حاصل کار او بهرهمند بشوند، ولى او از حاصل کار دیگران بهرهاى نبرد، و شخص او را مورد استثنا قرار دهند. چنین بیانی نشان از آن دارد که اسلام با کشیدن خط بطلان بر تمام باورهای جاهلانه آن زمان، زن را بهعنوان انسانی ارزشمند و با عزت معرفی کرده و میفرماید: «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ؛ همه از همید» و باید با مشارکت هم به ساختن جامعه انسانی بپردازید که جامعه انسانی به هر دوی شما به صورت برابر نیازمند است. (طباطبایی، المیزان، ج ۴، ص ۲۵۵ - ۲۵۶)
درست است که عاشروهن بالمعروف در مورد زنان مطرح شده است، لیکن اصل تعامل، معاشرت، مصاحبت و گفتار و کردار انسانها در جاهای مختلف قرآنی و در موارد متعدد توصیه به معروف شده است که میتوان از آن اصلی را استخراج کرده و بهعنوان تعامل به معروف در جامعه انسانی مورد توجه و تمرکز قرار داد. گاهی اوقات این تعامل معروف با تعبیر مصاحبت و در مورد والدین بهکار رفته است «وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا» (لقمان، ۱۴)، گاهی تبعیت از معروف مورد توصیه قرار گرفته است «فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ؛ و هر كس كه از جانب برادر دينىاش يعنى ولى مقتول چيزى از حق قصاص به او گذشت شود بايد از گذشت ولى مقتول بهطور پسنديده پيروى كند و با رعايت احسان خونبها را به او بپردازد اين حكم تخفيف و رحمتى از پروردگار شماست.» (بقره، ۱۷۸)
گاهی طاعت و قول معروف مورد توصیه قرار گرفته است «قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى؛ گفتاری پسندیده در برابر تهیدستان و عفوی کریمانه نسبت به خشم و بدزبانی مستمندان بهتر از بخششی است که دنبالش آزاری باشد» (بقره،۲۶۳) یا اینکه آمده که «وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا؛ و با آنان بهصورتی شایسته و پسندیده سخن گویید» (نساء، 8) «طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَعْرُوفٌ؛ ولى فرمانپذيرى و سخنى شايسته برايشان بهتر است.» (محمد، ۲۱)
گاهی هم تأکیدات فراوانی بر امر به معروف و نهی از منکر شده و بلکه شکلگیری امت و بهترین امت منوط به تحقق امر به معروف و نهی از منکر تلقی شده است: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ؛ شما بهترین امتی هستید که برای اصلاح جوامع انسانی پدیدار شدهاید، به کار شایسته و پسندیده فرمان میدهید و از کار ناپسند و زشت بازمیدارید، و از روی تحقیق، معرفت، صدق و اخلاص به خدا ایمان میآورید.» (آل عمران، ۱۱۰)
تعامل معروف راهکاری است مؤثر نه فقط در حل مشکل تفاوت بین زن و مرد، بلکه تفاوتهای گروهی در جوامع انسانی. معاشرت معروف صرفاً نه تساهل است و نه تسامح، بلکه تعاملی است پیشرفته و مترقی که در آن نه فقط انسانها یکدیگر را تحمل میکنند و محدودیتها و کاستیها را با صبر و تسامح میپذیرند، بلکه علاوه بر صبر و تحمل و عفو که یک رفتار سلبی است، افراد و گروهها به مصاحبت معروف، کمک به یکدیگر و تعاون در به فعلیت رساندن ظرفیتهای انسانی در دیگر افراد و دیگر جوامع میپردازند (رفتار ایجابی). چنین معاشرتی ظرفیتهای موجود در تفاوتها را فعال کرده و راه را بهسوی جامعه آرمانی و توحیدی بازمیگشاید تا به این وسیله تمدنی اسلامی و قرآنی شکل گیرد.
ناگفته نماند که تعامل معروف موجب نوعی از محبت نیز بین افراد جامعه میشود. علاوه اینکه، محبت و ولایت خود مصداقی از معروف است که باید در معاشرت با دیگران، با زنان، و با دیگر جوامع ایمانی آن را لحاظ کرده و در روابط اجتماعی، محبت معقولی را مابین افراد جامعه و بین جوامع مختلف ایمانی بهوجود آورد. «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ؛ و مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وا مى دارند و از كارهاى ناپسند باز مى دارند.» (توبه، ۷۱)
بنابراین تعامل معروف در ادبیات قرآنی، پیشنهادی است پیشرفته در وضعیت تفاوتهای انسانی. در نظریه قرآنیِ «تعامل معروف»، ظرفیتهای مختلف فردی و اجتماعی به فعلیت میرسند، حقوق افراد و گروهها تأمین و تضمین میشود، احسان و ایثار در مناسبات فردی و جمعی برجسته میشود و مهمتر اینکه، محبت و عشق بین افراد و بین جوامع متفاوت، آنها را به هم پیوند داده و از تناکح حُبّی میان آنها، کارکردهای خارقالعاده اجتماعی و فرهنگی در سطح کلان تمدنی بهوجود میآید.
انتهای پیام