کد خبر: 4295837
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۶
در مکتب امام حسین(ع)/ ۳۱

کربلا؛ تکرار تاریخ انبیا در سرزمینی که فریاد حق سر می‌دهد + فیلم

پژوهشگر دین با بیان اینکه کربلا مرکز ثقل ولایت انبیاست که خون دو صد پیامبر در آن ریخته شد و حقانیتش را خداوند از آغاز آفرینش رقم زد، گفت: کربلا میراث مشترک همه جویندگان حقیقت در طول تاریخ است؛ جایی که باطل همواره در برابر حق قد برافراشته و حق، با شهادت پیروز شده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدحسن آیت، پژوهشگر دین و نویسنده کتاب «انبیا و کربلا»

در گستره بیکران تاریخ انسانیت، رویداد‌هایی هستند که نه‌تنها سرفصلی برای تحولات پس از خود می‌شوند، بلکه تجلی‌گاه حقیقتی جاودان و پیونددهنده حلقه‌های زنجیره هدایت از آغاز تا انجامند. واقعه عاشورا و حماسه کربلا، در این میان، تنها یک حادثه تاریخی نیست بلکه چشمه‌ای زلال از سرچشمه وحی است که ریشه در اعماق تاریخ رسالت انبیای الهی دارد و تجسم نهایی مبارزه ابدی حق با باطل در پهنه گیتی است.

در میان انبوهی از روایت‌ها، کتاب‌ها و سخنرانی‌هایی که درباره عاشورا و کربلا نگاشته شده، گاهی یک نگاه تازه، یک پیوند پنهان و یک پرسش بنیادین می‌تواند همه معادلات فهم ما را دگرگون کند؛ اگر نگاه ما از سطح رویداد‌ها به ژرفای معنا‌های فراموش‌شده فرو برود و اگر کربلا را نه فقط مقتل حسین‌ بن‌ علی(ع) که میعادگاه پیامبران بدانیم، ناگهان زمین کربلا وسعتی کیهانی می‌یابد و عاشورا از دل قرن‌ها انتظار انبیای الهی سر برمی‌آورد.

کتاب «انبیا و کربلا» به نویسندگی حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدحسن آیت، طرحی نو در تاریخ‌نگاری معنوی عاشورا می‌افکند و پا را از توصیف رخداد‌های سال ۶۱ هجری فراتر می‌گذارد و با جستاری ژرف‌کاوانه، پرده‌های غفلت‌زدایی از پیوند ناگسستنی کربلا با سراسر تاریخ انبیا را کنار می‌زند. در این کتاب، حسین‌ بن‌ علی(ع) فقط شهید یک میدان نیست بلکه پاسخ نهایی به عهدی است که همه انبیا، بر گرد آن طواف کرده‌اند، عهدی به نام ولایت.

«انبیا و کربلا»، سعی دارد تا با استناد به روایات معتبر و شواهد قرآنی، نشان بدهد که سرزمین کربلا میراث مشترک همه پیامبران الهی از آدم(ع) تا خاتم(ص) و محور اصیل ولایت الهی است که شرط پذیرش همه شرایع آسمانی بوده و انبیا مأمور تبلیغ آن بودند.

همچنین کانون تجمع شهیدان راه حق در طول تاریخ، از هابیل تا اوصیای انبیاست. معیار تشخیص نهایی حق از باطل برای همه امت‌ها و ادیان در همه اعصار است. تجسم عینی عالی‌ترین مقامات الهی، هم سلطنت در پرتو عبودیت، هم شهادت در اوج ایثار است که تنها به اولیای خاص خدا عطا می‌شود.

از همین‌رو، خبرنگار ایکنا از قم ساعتی محضر حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدحسن آیت، پژوهشگر دین و نویسنده کتاب «انبیا و کربلا» تلمذ کرده و درباره پیوند تاریخ کربلا و انبیا پرسید؛ این نوشتار با شجاعت، نقشه‌های تحریف‌شده تاریخ را به چالش می‌کشد و از گمنامی عمدی مکان‌های مقدسی، چون «نخل مریم (س)» در حوالی کربلا پرده برمی‌دارد.

همچنین اثبات می‌کند که قیام امام حسین(ع) نه یک انتخاب تحمیلی که اوج اختیار آگاهانه انسانی در پذیرش عظیم‌ترین مسئولیت الهی برای نجات بشریت بود. در این مسیر، به این پرسش بنیادین پاسخ می‌دهد که چرا همه انبیا و اولیا، در انتظار قیام امام حسین(ع) بودند و مصیبت ایشان را مصیبت خویش می‌دانستند؟

دریافت این حقیقت که کربلا تنها از آنِ مسلمانان نیست، بلکه ملک مشترک همه جویندگان حقیقت در سراسر گیتی است، کلید گشایش دریچه‌ای نو به روی بشریت امروز برای شناخت مسیر رستگاری است. این گفت‌و‌گو، دعوتی است به بازخوانی تاریخ انبیا از منظر کربلا و تبیین حماسه عاشورا در پرتو نور هدایت‌های پیامبران پیشین؛ حرکتی ضروری برای روشن نگاه داشتن چراغ ولایت در برابر تهاجمات شیطانی عصر حاضر.

کتاب «انبیا و کربلا» بر پایه سه اصل طراحی و تألیف شده است؛ نص صریح در نسبت انبیا و کربلا، مقایسه معقول و مقایسه بر مبنای قاعده قرآنی «نَزَلَ اَلْقُرْآنُ بِإِیَّاکِ أَعْنِی وَ اِسْمَعِی یَا جَارَةُ» که نشان از کنایه‌هایی است که در قرآن کریم نسبت به امام حسین(ع)، واقعه عاشورا و سرزمین کربلا دارد. متن گفت‌و‌گو با نویسنده این کتاب را با هم می‌خوانیم و می‌بینیم:

ایکنا- در کتاب «انبیا و کربلا»، رابطه میان پیامبران الهی و واقعه کربلا چگونه تبیین می‌شود؟

مباحث پیرامون کربلا، نه‌تنها به نگاه تاریخی و روزمره، بلکه از دیدگاهی بلندتر و عمیق‌تر باید بررسی شوند؛ منظور این است که نباید تنها به واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری بپردازیم و تأثیر آن در مابعد را کتمان کنیم، بلکه باید به اصل و پایه‌های مرتبط با آن بازگردیم و مشاهده کنیم چه ارتباطی میان انبیا و این سرزمین مقدس وجود دارد، چه مقدماتی فراهم شده بود تا این حماسه عظیم شکل بگیرد و چه تأثیری بر امت‌های گذشته و جبهه حق و باطل در زمان‌های متفاوت گذاشته است.

از ابتدای خلقت، از زمان حضرت آدم(ع)، محور اصلی مسائل عالم و جهان، موضوع ولایت و ولایت‌مداری بوده است و یک خدا، یک انسان و یک دین واحد بر بشریت نازل کرده است، هرچند شریعت‌های متفاوتی داریم، اما در اصل، تنها یک دین است که بر محور توحید، معاد و ولایت چهارده معصوم(ع) استوار است. سند صدق این بیان از حدیث صحیح‌السندی از امام صادق (ع) برمی‌آید که حضرت فرمودند: «وَلاَیَتُنَا وَلاَیَةُ اَللَّهِ اَلَّتِی لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً قَطُّ إِلاَّ بِهَا؛ ولایت ما همان ولایت خداست که خدا هیچ پیغمبری را جز به آن مبعوث نساخت.» بنابراین، ولایت اهل بیت(ع) نیز در تمام دنیا و بر تمامی انسان‌ها جاری است.  

اصلی‌ترین دغدغه حضرت آدم(ع) و انبیا پس از او، رساندن حقیقت ولایت و محبت چهارده معصوم(ع) است. شاید برخی گمان کنند که در زمان حضرت آدم(ع) سخنی از اهل بیت(ع) به میان نبود، اما باید گفت که اهل بیت(ع) در آن زمان فقط وجود جسمانی نداشتند، در زمان قبل، این ولایت در قالب علم غیب و اخبار آینده برای پیامبران و اولیای الهی بیان می‌شد و این افراد، برتر و کامل‌تر از دیگر انسان‌ها بودند، کسانی که در آینده وجود جسمانی پیدا کرده و محبت و ولایت آنان، معیار و مرجع جهان و آخرت است.

ایکنا- اهمیت پرداختن به موضوع انبیا و کربلا چیست و اسناد روایتی آن در کلام اهل بیت(ع) چگونه است؟

وقتی به سخن گفتن از کربلا می‌پردازیم، لازم است نگاهی عمیق‌تر و وسیع‌تر نسبت به واقعه داشته باشیم و آن را در بستر تاریخ و روایات عظیم ببینیم و همچنین مقداری از تحلیل و بررسی خود واقعه کربلا خارج شویم. پیامبر اکرم(ص) در حدیثی خطاب به امام حسین(ع) می‌فرمایند: «تو به‌زودی در مسیر عراق، کشیده می‌شوی، سرزمینی که انبیا و اوصیای انبیا در آن با هم دیدار داشتند.» این نشان می‌دهد که سرزمین کربلا، مرکزیت و جایگاه ویژه‌ای در تاریخ انبیا دارد. همچنین در روایتی دیگر، از امام علی‌(ع) آمده است که حضرت می‌فرمایند: «۲۰۰ پیغمبر، اوصیا و سبط آنان در سرزمین کربلا شهید شده‌اند.» پس بنا بر این روایات، در این منطقه، گستره‌ای از شهادت و ولایت رقم خورده است که باید آن را عمیق‌تر شناخت.

حتی براساس آنچه در روایات آمده است، ممکن است هابیل به دست برادرش، در کربلا شهید شده باشد، هرچند سند قطعی آن موجود نیست، ولی قرائن و شواهد نشان می‌دهند که این سرزمین، محل و مرکز شهیدان و اولیای الهی است، همچنین مزار حضرت آدم(ع)، در کنار حرم امیرالمؤمنین، امام علی(ع) واقع است و به نظر می‌رسد اگر مزاری برای حضرت آدم(ع) در سوریه با آن عرض و طول ساختند، قصدشان تحریف تاریخ بوده و قصد مخدوش کردن مرکزیت و اهمیت کربلا را داشتند.

همچنین قبری که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) پدر بزرگوارشان، امام علی(ع) را دفن کردند، قبری بود که حضرت نوح(ع) برای امیرالمؤمنین(ع) آماده کرده بود و قبر حضرت نوح(ع) نیز در همین سرزمین است، همه اینها نشان می‌دهد که خواسته واقعی، زنده نگه‌داشتن این سرزمین و اشاره به آن در تاریخ است، تا همیشه محور حق و باطل مشخص باشد.

در نهایت، بزرگ‌ترین دلیل و رمزی که نشان می‌دهد سرزمین کربلا جایگاهی خاص دارد، محوریت آن در جبهه حق و باطل است. مسیر هدایت و تعیین‌کننده مسیر تاریخ، در قیام امام حسین(ع) و حماسه حسینی نهفته است، همان‌گونه که امیرالمؤمنین علی(ع) خطاب به فرزندش، امام حسین(ع) فرمود: «یا اباعَبداللهِ اُسْوَهٌ اَنْتَ قَدْماً؛ از قدیم اسوه تاریخ بودی.» یعنی امام حسین(ع) نمونه و الگوی تاریخ است.

وقتی به تاریخ و سیر حرکات انبیا نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که اکثر پیامبران و امت‌هایشان هنگام ایثار و مقاومت در برابر ظلم و هنگام تشخیص حق از باطل، معیارشان سیدالشهدا (ع) بوده است و درواقع اگر مؤمنین آن زمان می‌خواستند شهامت و اراده‌شان را تقویت کنند و در مقابل ظلم بایستند، تصور عملی آنها، مقاومت و ایثار در راه حق بر اساس الگو و معیاری بود که حضرت حسین (ع) تجسم آن است.

 

ایکنا- امروزه بین سخنوران، مادحین و مبلغان سیره حسینی چگونه به پیوند تاریخی انبیا و کربلا پرداخته می‌شود؟  

متأسفانه موضوع پیوند انبیا و کربلا کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ معمولاً محققان بیشتر بر رخداد‌های کربلا و پیامد‌های آن تمرکز می‌کنند، در حالی که اصل و پایه‌ای‌تر، رابطه عمیق و معنوی انبیا با این حادثه است؛ برای نمونه، حضرت اسماعیل بن حزقیل، پیامبری که، قرآن از او با عنوان «صادق‌الوعد» یاد می‌کند و می‌فرماید: «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولًا نَبِیًّا؛ و یاد کن در کتاب خود شرح حال اسماعیل را که بسیار در وعده صادق و رسول و پیغمبری بزرگوار.» (سوره مریم/ آیه ۵۴)

دشمنان او و کسانی که نمونه‌ای از جبهه باطل در مقابل جبهه حق هستند، علیه او قیام می‌کنند و او در مسیر ظلم و ستم قرار می‌گیرد و پوست از صورت حضرت اسماعیل بن حزقیل کندند، مانند غدار‌هایی که در روز عاشورا امام حسین(ع) را شهید کردند، اما نکته این است که در عالم برزخ، ملکی به نام «صرصائیل» به دیدار حضرت اسماعیل بن حزقیل می‌آید و می‌گوید: «من دیدم که دشمنان با تو چه کردند، همان‌گونه که تو بخواهی، آنان را عذاب می‌کنم.» آنجا، اسماعیل بن حزقیل از خدا می‌خواهد روزی که قاتلان او قصاص شوند، زنده شود تا در آن روز، با قیام و انتقام امام حسین(ع) همراه باشد.

این نشان می‌دهد که جریان قیام امام حسین(ع)، نه‌تنها تاریخی بلکه بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر است؛ در حقیقت، یک جریان عالمی است که در آن، انبیا و اولیای الهی، همچنان در انتظار تحقق حقیقت و عدالت هستند، حضرت ابراهیم(ع)، که نماد مبارزه با طاغوت است، در روزی که بت‌ها شکسته و مبارزه با ظلم آغاز می‌شود، به یاد سیدالشهدا(ع) و مصیبت‌های او می‌افتد و به بدحالی دچار می‌شود، یعنی اصل مبارزه با طاغوت و ظلم، در کربلا و قیام حسین (ع) خلاصه شده است.

این ارتباط و رابطه تکوینی، نشان‌دهنده آن است که همه انبیا، در اصل و در باور با این واقعه در ارتباط بوده‌اند، حتی روایاتی وجود دارد که نشان می‌دهد، پیروان انبیا، در طول تاریخ، در عزاداری و گریه برای امام حسین(ع)، همدردی می‌کردند؛ چه در روایات مسلمانان و چه در روایات یهودیان و نصاری ثبت شده است و در منابع کهن آنان، به تأسی و تبعیت از این مصیبت و عظمت اشاره شده است و این نشان‌دهنده پیوند عمیق روحانی و معنوی انبیا با این واقعه است.

 

ایکنا- آیا پرداختن به موضوع انبیا و کربلا مختص مسلمانان است و پرداختن به این موضوع خود بیانگر و مصداق وحدت دین، آن هم شریعت اسلام و تشیع است؟  

خداوند متعال، حجت را بر تمام انسان‌ها در تمامی ادیان ابراهیمی پایان داده است، چراکه نشانه‌های قیام و شهادت امام حسین(ع) در تمامی این ادیان وجود دارد تا هرکسی بتواند حق را از باطل جدا کند. بنابراین، اگر کسی می‌خواهد واقعاً حق را بشناسد و مسیر صحیح را تشخیص دهد، باید نگاهش به همان جایی باشد که سیدالشهدا(ع) و سفینة‌النجاة قرار دارد، چون آنجا محلی است که حق در آن محقق می‌شود و نجات در آن است.

فرض کنید کسی بگوید نمی‌خواهد مسلمان باشد، ولی می‌خواهد مسیحی شود، باید بدانیم که نمونه کامل پیروی از مسیح، کسی است که مرید حضرت سیدالشهدا(ع) بوده است. همچنین روایتی وجود دارد که نشان‌دهنده این است حضرت مسیح(ع)، در فاصله چند متری قبر سیدالشهدا(ع) متولد شده است، یعنی در سرزمین کربلا یا در نزدیکی آن، زاییده شده است؛ بعضی‌ها معتقدند که حضرت مریم(س) در همان محل، در جایی که امروز حرم سیدالشهدا(ع) است، وضع حمل کرده است و این نشان می‌دهد که اصل و بنیاد حقیقت، در کربلاست.

همچنین در این‌باره نیز برخی سعی در گمنام کردن مکان زایمان حضرت مریم(س) داشتند تا مبادا آیندگان به عظمت سرزمین کربلا پی ببرند. حتی مقامی به نام «نخل مریم» هم در چند متری ضریح حضرت سیدالشهدا(ع) قرار داشت که ۱۵۰ سال پیش، به دستور استانداری که موافق مذهب شیعه نبود، آن مقام را حذف کردند.

می‌خواهم این نکته و مطالبه را داشته باشم که همه کسانی که بر حرم امام حسین(ع) سلطه دارند، مقام نخل مریم را بازگرداند تا همان‌طور که این مقام وجود داشت، نشانه تاریخ و پیوند انبیا و کربلا را نمایان کند.

اگر حقیقت را می‌خواهیم بفهمیم، باید اعتراف کنیم که کربلا، متعلق به ما مسلمانان نیست بلکه متعلق به حق است و اگر این مطلب در جهان تبلیغ شود، مردمان مسیحی، یهودی‌ها و آزاداندیشان، حتی از ادیان دیگر، پی می‌برند که حقیقت در کجا قرار دارد و حق کدام است، چراکه ممکن است اسناد بسیار تاریخ‌دار و معتبر در اختیارشان باشد که ما در اختیار نداریم ولی آن‌ها در کتب قدیمی و البته در وادی‌های معنوی خود، این حقایق را می‌شناسند و می‌خواهند بدانند.

ایکنا- آیا مصداق و بیان قرآنی که ناظر بر پیوند تاریخی انبیا و کربلا باشد، وجود دارد؟

آیه ۱۵، سوره مبارکه احقاف که فرمود: «رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ؛ بار خدایا، مرا بر نعمتی که به من و پدر و مادر من عطا فرمودی شکر بیاموز و به کار شایسته‌ای که رضا و خشنودی تو در آن است موفق دار.» براساس ۱۵ روایت، به سیدالشهدا(ع) و واقعه عاشورا اختصاص دارد. آیه‌ای که به زبان قرآن، حقیقت و جایگاه مقام ایشان را بیان می‌کند، این آیه، همان‌طور که در منابع تفسیری آمده، اشاره دارد به اینکه خداوند نعمت‌های خاصی مانند عاشورا را به سیدالشهدا(ع) داده است.  

مانند این دعا را از لسان حضرت سلیمان(ع) در آیه 19 سوره مبارکه نمل می‌بینیم که فرمود: «فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ» این تقاطع و تطابق دعا و حقیقت، نشان می‌دهد که مقام سیدالشهدا(ع)، از نگاه قرآن، مقام والایی است که با عینیت، شباهت زیادی با مقام سلطنت و حشمت در دنیا دارد.

از نکته این آیه برمی‌آید که خداوند، دو نوع مقام دارد؛ یک مقام، اوج دنیایی و حشمت مادی، اما در نهایت دین‌داری است، نه مثل برخی پادشاهان که دنیاپرست بودند؛ و مقام دیگر، مقام اعطا، بالاترین حد مصیبت که پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س) و امام حسین(ع) از محضر خداوند متعال مصیبت عظیم را خواستار شدند؛ این در حالی بود که خداوند بار‌ها سلطنت دنیا را بر این حضرات عرضه کرد، اما نپذیرفتند. همچنین در بین پیامبران، خداوند این مقام والا را به حضرت داوود و سلیمان عطا کرد، همان‌گونه که در آیه ۵۵ سوره مبارکه اسراء می‌فرماید: «لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا؛ و همانا ما بعضی از انبیا را بر بعضی دیگر برتری دادیم و به داوود زبور را عطا کردیم.»

همچنین در واقعه ذبح حضرت اسماعیل(ع) توسط پدرش حضرت ابراهیم(ع)، خواسته‌ای بود که حضرت ابراهیم(ع) داشت و آن هم اعطای بالاترین مصیبت به این حضرت بود که همان‌طور که اشاره شد، یکی از دو مقام بزرگی است که خداوند به انسان مقرب خویش عطا می‌کند، اما خداوند در اینجا به حضرت ابراهیم(ع) می‌فرماید: «بزرگترین مصیبت برای اهل بیت پیامبر(ص) است، اما شما انبیا نیز در آن سهیم هستید، چراکه در راستای آن‌ها حرکت می‌کنید.»

ایکنا- آیا این فرموده خداوند درباره بزرگ‌ترین مصبیت و خواسته حضرت ابراهیم(ع) که به آن اشاره داشتید، با قدرت اختیار و اراده امام حسین(ع) در تعارض نیست؟

حضرت سیدالشهدا(ع) کسی نبود که کربلا بر او تحمیل شده باشد، بلکه با اختیار و اراده بلند، آن مقام والا را برگزید، کسانی که می‌گویند سیدالشهدا(ع) اسوه ماست، باید درک کنند که ایشان کسی است که می‌توانست دنیای ظاهری و زندگی راحت و زیبای دنیایی را انتخاب کند، اما نپذیرفت، او در عین عظمت، با اراده خودش، راه شهادت و ایثار را برگزید، چون می‌دانست این راه، راه احیای دین و ولایت است.

این فرق است میان کسی که مجبور شده باشد و کسی که با اراده و تصمیم شخصی، راهی سرنوشت‌ساز را انتخاب کند. سیدالشهدا(ع)، در مقابل قدرت و ظلم، اعلام می‌کند: «من کسی نیستم که بر من تحمیل شده باشد، بلکه من برگزیدم تا تاریخ و راه حق را بسازم و درس بدم، این راه، راه نجات و احیای اسلام و ولایت است که در قیام او به وضوح دیده می‌شود»؛ برای همین است که به عنوان یک الگو و اسوه باید شناخته شود.

لازم است که ما کربلا را با تمام ابعاد و زوایایش گسترش بدهیم، صبر پیشه کنیم، کتاب بنویسیم، تحقیق کنیم و مقالاتی ارائه بدهیم و این تصویر عظیم را وسیع‌تر ببینیم، اگر این‌گونه دیدیم، بشریت امروز در میان سفره کربلا، در میان راه‌هایی که به‌سوی حقیقت می‌برند، قدم خواهد گذاشت، حتی اگر در شرایع دیگر هم باشند بلکه شرایط زمانی و تاریخی است؛ اگر به خوبی تبیین کنیم و نشان بدهیم، متوجه خواهند شد که کربلا متعلق به آنان نیز است، همان‌گونه که پیامبر اکرم(ص) فرمود، بعد‌ها این دعوت، دعوت به سر سفره سیدالشهدا(ع) می‌شود، یعنی دعوت به حقیقت و مسیر حق.  

در حال حاضر بیش از هشت میلیارد انسان در جهان زندگی می‌کنند و کربلا اختصاص به مسلمانان ندارد؛ هر چند گاهی در مناطقی دیگر، گروه‌هایی عزاداری‌هایی برگزار می‌کنند، اما این کافی نیست و باید آنان را به‌سوی این چراغ هدایت دعوت کنیم، چه بسا همان‌جا، همان‌ها، بتوانند مستبصر و آگاه شوند؛ اگر خواهان صلابت و حقانیت حضرت هستیم، باید زمینه‌ای فراهم کنیم که افراد راه استقامت و شهامت را انتخاب کنند و این مسیر را بشناسند، امروز باید به جبهه مقاومت امروز نگریست که اسوه و الگویش امام حسین(ع) است و «لبیک یا حسین(ع)» واقعی سر داده است.

پس از واقعه عاشورا، شیطان به‌گونه‌ای دیگر وارد میدان شد و در کتاب‌هایی شاهد آن هستیم که او مردم را از عاشورا و کربلا منحرف کند و شبهه‌پردازی‌هایی درباره آن راه‌اندازی کند، دروغ‌های فراوان بگوید و بگوید دعوا سر زن یا دیگری بوده است. هدف این است که این چراغ هدایت، که خدا در طول تاریخ انبیا برای هدایت انسان‌ها روشن کرده است، خاموش شود و در حالی که، همان‌طور که خدا در قرآن بر انبیایی، چون موسی(ع) تأکید دارد، این چراغ‌ها باید همیشه روشن بمانند و راهنمای بشر باشند.

 
گفت‌وگو و فیلم از هانیه محمدنژاد
انتهای پیام
شیرازی
|
Germany
|
۱۴۰۴/۰۵/۰۶ - ۱۴:۴۳
0
0
کتابی بسیار آموزنده هست و دارای مطالبی ناب که تابحال مورد توجه مولفین قرار نگرفته.ان شالله شاهد آثار بیشتر این چنینی باشیم
سید محمد خلیلی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۴/۰۵/۰۶ - ۱۵:۱۲
0
0
بسیار مطالب ناب و بدیعی در این مصاحبه مطرح شده .
دوستداران مکتب عاشورا حتما بخوانند و بررسی کنند.
captcha