به گزارش ایکنا از قم، حجتالاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا، رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر در هفدهمین نشست از سیزدهمین دوره سلسله کرسیهای آزاداندیشی با عنوان «وفاق ملّی؛ پیشران گام دوم انقلاب اسلامی» که به همت مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم و اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر، ۲۱ اردیبهشتماه در دانشگاه طلوع مهر قم به صورت حضوری و مجازی برگزار شد، با اشاره به دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب با کارگزاران حج و تأکید ایشان بر وحدت امت اسلامی، بیان کرد: اتحاد، مهمترین منفعت برای مسلمانان است و با استناد به آیه «لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ»، وحدت، شرط ضروری برای عبور از بحرانهایی همچون فاجعه غزه و بحران یمن است.
وی با اشاره به اینکه حج نماد وحدت اسلامی است، افزود: در این آیین، همه رنگها، طبقات، و مذاهب در کنار یکدیگر قرار میگیرند و این الگو باید در عرصههای سیاسی و اجتماعی نیز بهکار گرفته شود.
استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به بُعد داخلی وحدت گفت: اتحاد فقط مختص جهان اسلام نیست؛ در سطح ملی هم اگر مردم در برابر مشکلات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی متحد باشند، تفرقه، انحصارطلبی و ناکارآمدی کاهش مییابد.
وی افزود: نظام جمهوری اسلامی بر پایه مردمسالاری دینی استوار است، جمهوریت، بدون پذیرش تنوع فکری و سلیقهای، بیمعنا میشود و باید تکثر آرا را به رسمیت شناخت و آن را فرصتی برای غنا بخشیدن به نظام اسلامی دانست.
مهاجرنیا اظهار کرد: اتحاد در داخل کشور کلید حل چالشهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است و تفرقه، محصول دیدگاههای یکسانانگارانه و انحصارطلبانه است که موجب حذف مشارکت، آزادی و عدالت میشود.
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر، با تحلیلی عمیق و چندبُعدی از موضوع وفاق ملی و نسبت آن با تحولات اجتماعی، سیاسی و دینی کشور، تأکید کرد: شکلگیری گفتمان وحدتمحور در پرتو اصول مشترک و با محوریت فطرت، دین، و قانون امری ضروری است.
وی ضمن انتقاد از دو افراط در مواجهه با «وحدت و تکثر» با بهرهگیری از قرآن کریم و تجربههای تاریخی و مسائل جاری کشور، اظهار کرد: از یکسو، یکسانانگاری که به حذف و انحصار میانجامد و از سوی دیگر، تکثرگرایی افراطی که به نسبیگرایی، اباحیگری، و انکار اصول میانجامد.
مهاجرنیا ضمن انتقاد از تفکر یکسانانگارانه، ادامه داد: تفکر بکسانانگارانه همسنگ استبداد فکری است و این دیدگاه که تنها یک قرائت از دین و سیاست را مجاز میداند، برخلاف دین، قانون اساسی، و اصول فطری بشر است و نه تنها مردم را از دین فراری میدهد، بلکه هویت ملی را تهدید میکند.
وی گفت: تفکر شاه در تأسیس حزب رستاخیز برای یکسانسازی جامعه و تفکر داعش که دیگر مسلمانان را تکفیر میکرد، هر دو از یک ریشه مشترک انحصار و حذف سرچشمه میگیرند.
وی با استناد به سخن امام صادق(ع) درباره مراتب ایمان افزود: ایمان، مراتبی دارد، سهم هرکس متفاوت است و اگر بخواهیم همه را به یک مدل فکری و اعتقادی دربیاوریم، هم اصل ایمان تحریف میشود، هم جامعه از دین بیزار میشود.
مهاجرنیا با اشاره به روند دیگری که در جامعه در حال شکلگیری است، اظهار کرد: در مقابل یکسانانگاری، جریان دیگری با شعار تکثرگرایی افراطی در حال گسترش است و این تفکر، دین و فطرت را کنار میگذارد و همهچیز را نسبی میبیند، در چنین نگاهی، هیچ معیار اخلاقیای ثابت نیست.
وی افزود: در جامعهای که قانون، فطرت و دین مبنای وفاق نباشد، رفتارهایی، چون بیحجابی علنی، روابط نامشروع و ترویج لاابالیگری بهعنوان فرهنگ عمومی جا میافتد و این همان اباحیگری است که زمینهساز سکولاریسم و بینظمی اجتماعی خواهد شد.
استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به مسئولیت دولت در حفظ نظم گفت: دولت اسلامی برای اجرای قانون و پاسداری از اخلاق عمومی تشکیل شده است اما امروز به دلیل رواج افراط در تکثر، حتی نیروهای انتظامی هم در برخورد با هنجارشکنیها دچار تردید شدهاند.
وی اضافه کرد: اگر قرار باشد هرکس طبق سلیقه شخصی خود رفتار کند و به هیچ اصل مشترکی پایبند نباشد، دیگر وفاق ملی فقط یک شعار توخالی خواهد بود.
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر با تأکید بر اینکه وفاق ملی زمانی تحقق مییابد که وحدت بر پایه فطرت، دین و قانون استوار باشد، اظهار کرد: نه حذف تنوع فکری راهگشاست و نه رهاسازی بیضابطه، یکسانانگاری و اباحیگری دو آسیب جدی برای انسجام ملی به شمار میروند و تعادل در پذیرش تفاوتها و پایبندی به اصول مشترک، شرط عبور از بحرانهای کشور است.
وی بیان کرد: رویکرد تنوعگرایی دینی، که هم اصول را به رسمیت میشناسد و هم تفاوتها را محترم میشمارد، میتواند بنیان وفاق ملی را مستحکم کند و محورهایی، چون ایمان به خدا، پایبندی به فطرت انسانی و التزام به قانون، پایههای این وفاق هستند.
مهاجرنیا تأکید کرد: وفاق ملی نیازمند تعادل، تعقل و تعریف دقیق اصول مشترک است و نه انحصارطلبی و دیکتاتوری دینی کارآمد است و نه رهاسازی اجتماعی به نام آزادی.
انتهای پیام