ولادت حضرت ابوالفضلالعباس(ع) در چهارم شعبان سال 26 هجری در کعبه دلها و در خانهای با کرامت و معنویت شکل گرفت. ایشان نه تنها بهعنوان برادر وفادار امام حسین(ع) بلکه بهعنوان یک شخصیت برجسته و مخلص در تاریخ اسلام شناخته میشوند. حضرت ابوالفضل(ع) بهواسطه شجاعت، وفاداری و فداکاریهای بیمثال خود در روز عاشورا الگویی بیبدیل برای مسلمانان بهشمار میآیند.
تاریخنگاران اتفاق نظر دارند که نسل حضرت عباس(ع) از طریق فرزند ایشان عبیدالله گسترش یافته است. او هنگام حرکت امام حسین(ع) از مدینه به سوی کربلا کودک بود و بعدها مردی دانشمند و فرزانه شد.
در این راستا کتاب «رفع الحجاب الاقصی فی تشجیر اعقاب العباس السقاء» که به بررسی نام همسر و فرزندان حضرت ابوالفضل(ع) میپردازد، به یکی از منابع مهم در این زمینه تبدیل شده است. این اثر که به تدوین شجرهنامه نسل حضرت عباس(ع) میپردازد، نقشی مهم در معرفی اعقاب ایشان و جایگاه آنها در تاریخ اسلام ایفا میکند. به انگیزه این روز بر آن شدیم تا با حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، مؤلف این کتاب و مدیر مؤسسه دانشنامه بقاع و اماکن متبرکه قم و عضو هیئت علمی گروه تاریخ پژوهشکده حج و زیارت به گفتوگو بنشینیم، در ادامه مشروح این گفتوگو از نظر میگذرد:
تألیفات زیادی درباره حضرت عباس(ع) به نگارش درآمده است، اما هیچکدام به فرزندان و نوادگان ایشان نپرداخته و یا بهسادگی از کنار آن عبور کردهاند. تألیف کتاب «رفع الحجاب الاقصی فی تشجیر اعقاب العباس السقاء» همچنان که از نامش پیداست به سؤالاتی درباره تداوم نسل حضرت عباس(ع) در عراق، ایران و یمن و نیز مهاجرت ایشان در شهرهای جهان اسلام میپردازد و بهصورت تشجیر و شجرهنامه کامل تدوین شده است.
پس از استقبال از این اثر، رساله «رفح الحجاب» به کتاب «رفح الحجاب الاقصی» گسترش یافت، تمام سادات علوی عباسی در عراق و یمن به آن حضرت نسب میرساند و این کتاب بیشتر به سادات علوی و آل علوی عراق میپردازد که از مشاهیر سادات ذینفوذ معاصر در عراق هستند.
کتاب دیگری با عنوای سادات علوی عباسی به شرح حال سادات علوی از نسل حضرت عباس(ع) و تعیین مزارات ایشان در ایران تدوین شد و در این کتاب تلاش شد تا نسل حضرت ابوالفضلالعباس(ع) در ایران معرفی شود که با اسناد و مدارکی از قرن هشتم تا معاصر زینتبخش این کتاب است.
بله، زندگانی حضرت عباس(ع) تا قبل از واقعه عاشورا، در منابع تاریخی اعم از شیعه و سنی پرداخته نشده و یا بسیار کم به آن اشاره شده است. از اینرو، اطلاعات چندانی از حیات ایشان تا قبل از واقعه عاشورا در منابع ذکر نشده و یا بسیار کم بیان شده است. مورخان معاصر نیز زندگانی حضرت عباس(ع) را در سالیان اخیر از نهضت اباعبداللهالحسین(ع) و همراهی برادر بزرگوارشان و رشادتهای ایشان براساس مقاتل و گزارشهای روایی بیان کردهاند.
از اینرو، آنچنان که باید درباره زندگانی حضرت عباس(ع) بدانیم، منابع چنین دستیابی را به ما نمیدهد. با این حال آنچه درباره ایشان در منابع موجود است، وفاداری، ولایتمداری، شجاعت و جنگآوری ایشان و نیز خانواده مادری ایشان و فرزندان است که همین گزارشهای اندک، چهرهای پر جذبه از ایشان معرفی میکند.
حضرت ابوالفضلالعباس(ع) دارای القاب و کنیههای متعددی است. مشهورترین کنیه ایشان «ابوالفضل» و «ابوفاضل» است و از معروفترین لقبهایشان میتوان به قمر بنیهاشم، سقا، صاحب لوا، اخا الحسین، علمدار، ابوالقِربه، عبدصالح، باب الحوائج و... اشاره کرد.
عباس در لغت، به معنای شیر بیشه، شیری که شیران از او بگریزند، است؛ در اصطلاح عرب نیز از ماده عَبَسَ به معنای «درهم کشیدن بشره و گرفتگی صورت» گرفته شده است. برخی عباس را به معنای شیری گرفتهاند که دیگر شیرها از او میگریزند و برخی دیگر، آن را به «الاسد الغضبان» یعنی شیر خشمگین ترجمه کردهاند. از آنجا که امام علی(ع) از شجاعت و شکوه ایستادگی و پایمردی حضرت عباس(ع) در پیکار با دشمنان حقیقت، آگاهی کامل داشت، او را عباس نامید.
برخی منابع، از شهادت فرزندان حضرت عباس(ع) در کربلا سخن به میان آوردهاند، اما در نام آنها گوناگونی وجود دارد. نوشتهاند: هنگامی که حضرت عباس(ع) از روی اسب خود بر زمین افتاد و در درگیری با دشمنان به شهادت رسید، امام حسین(ع) خود را به او رسانید و وقتی که حالت او را مشاهده کرد، فریاد برآورد: «وَا غَوْثاه، بِکَ یا الله، وَا قِلَّةَ ناصِراه؛ فریاد از بی کسی، به تو پناه میبرم ای خدا، وای از کمی یاران» در این لحظه، محمد و قاسم صدای امام را شنیدند، نزد ایشان رفته و در پاسخ امام فریاد زدند: «لَبَّیْکَ یَا مَولانا، نَحنُ بَینَ یَدَیکَ؛ در خدمت توایم ای سرور ما.»
امام حسین(ع) رو به آنان کرد و فرمود: «بِشَهادَةِ اَبیکُمَا الکِفایَة؛ شهادت پدرتان بس است.»، اما آنان امتناع ورزیده و گفتند: «نه به خدا، ای عمو» سپس از امام اجازه گرفته و به میدان نبرد شتافتند و پس از پیکار با دشمن، ابتدا محمد و پس از او قاسم به شهادت رسید. (بطلالعلقمی، ج ۳، ص ۴۳۳) علامه سیدمحسن امین، تراجمنویس مشهور، عبدالله بن عباس(ع) را نیز در شمار شهیدان کربلا ذکر میکند. (اعیانالشیعة، ج ۱، ص ۶۱۰)
اما بنا به گزارش برخی دیگر از تاریخنگاران، تنها محمد در کربلا به شهادت رسیده است. (محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسةالرسالة، ۱۴۰۳ ق، ج ۴۵، ص ۶۲) و (ابو جعفر محمد بن علی بن شهر آشوب السروی المازندرانی، مناقب آل ابیطالب، قم، مطبعةالعلمیة، بیتا، ج ۴، ص ۱۲) در این زمینه نوشتهاند: در کربلا سه تن از فرزندان حضرت عباس(ع) با او حضور داشتند که در بین آنها، حضرت عباس(ع)، محمد را از همه بیشتر دوست میداشت و او را از خود جدا نمیکرد.
او نوجوانی پارسا و خداترس بود و در میان ابروانش اثر سجده دیده میشد. وقتی حضرت عباس(ع) برادر بزرگوار خویش امام حسین(ع) را بییاور دید، فرزند خود، محمد را صدا زد و با دست خود، لباس جنگ بر تن او پوشاند و شمشیر به کمر او بست. سپس دست او را گرفته و نزد امام خویش رفت و خود از امام اجازه پیکار او را گرفت. محمد دست امام را بوسید و پس از خداحافظی با زنان خیمه، به میدان رفته و مبارز طلبید و پس از ساعتی نبرد به شهادت رسید.
از القاب مشهور حضرت ابوالفضل، «حامی الظُّعَینة» یعنی «حامى بانوان» است. بهدلیل نقش حساس حضرت در حمایت از بانوان حرم و اهل بیت نبوت، چنین لقبى به حضرت داده شده است. ایشان تمام تلاش خود را مصروف بانوان رسالت و مخدرات اهل بیت(ع) کرد و فرود آوردن از هودجها یا سوار کردن به آنها را به عهده داشت و در طى سفر به کربلا این وظیفه دشوار را به خوبى انجام داد. (زندگانی حضرت ابوالفضلالعباس(ع)، صفحه ۴۶)
به نظر میرسد این لقب پس از واقعه عاشورا را مورخان به ایشان دادهاند تا نشان دهند که او حامی اهل بیت نبوت در مسیر سفر بوده است. سیدجعفر حلی در قصیده محکم و زیبای خود که در سوگ آن حضرت(ع) سروده است، به این نکته چنین اشاره میکند: حامی الظعینه أین منه ربیعه/ أم ابن من علیا أبیه مکرم؛ یعنی قبیله ربیعه کجاست تا ببینند که حمایتکننده از بانوان و ضعیفان، عباس(ع)، فرزند علی(ع) بزرگوار است. (زندگانی حضرت ابوالفضل العباس(ع)، ص ۲۶)
در لغت عرب، ظعینة از ریشه ظَعَنَ (کوچ کرد) گرفته شده و بهمعنای زن هودجنشین است. این لقب از جمله القابی است که پس از واقعه عاشورا به حضرت داده شد و به معنای پشتیبان زنان هودجنشین است، چراکه دلگرمی زنان اهل حرم به بازوی توانای ایشان بود. چه بسا پشتیبانی و حمایت از زنان بیدفاع، خود، بخش بزرگی از دفاع است و وجود حضرت در بین لشکر، قوت قلبی برای همه بهشمار میآمد.
این لقب در عرب، پیش از ایشان تنها به یک نفر داده شده است و او «ربیعة بن مکدم کنانی» از قبیله بنیفراس است و چه در زمان زندگی و چه پس از مرگش او را اینگونه میخواندهاند. آن سان که دربارهاش سرودهاند: حامی الظعینة این منه ربیعة/ أم أین من علیا ابیه کلام
شکلگیری هویت و شخصیت انسان متأثر از سه مؤلفه وراثت، مربی و محیط است. حضرت ابوالفضلالعباس(ع) تربیتشده خاندان وحی است. پدرش ولی خدا و معصوم، برادرانش امام حسن و امام حسین(ع) و مادرش امالبنین(س) بامعرفت و باادب بود. فراوانی سجایا و فضایل متجلی در شخصیت و سیره حضرت عباس(ع) که منعکس در کنیهها و القاب ایشان است را باید در متون و منابع اسلامی جستوجو کرد. علت نامیده شدن ایشان به ابوالفضل، به خاطر یکی از دو علت بوده است؛ اولین علت اینکه، پسری به نام فضل داشت و دوم اینکه، چون سراسر زندگی آن حضرت سرشار از فضیلت بوده است؛ زیرا ابوالفضل یعنی پدر فضیلتها. به نظر میرسد که علت دوم، مناسبتر باشد.
نکته بسیار مهم این است که حدود نیمی از القاب ابوالفضل(ع)، ملهم و متأثر از شخصیت مقتدایش امام حسین(ع) و به جهت همراهی، پشتیبانی و یاری کردن ایشان در طول زندگی سراسر فیض و معنویت بهویژه در واقعه کربلاست. این نکته از دو جهت قابل تأمل است، اول اینکه، قدرت رهبری ذاتی امام که توانسته است استعدادهای مثبت کسی چون حضرت عباس(ع) را به ظهور رسانده و نتیجه تعلیمات دانشگاه علی(ع) را تجلی بخشد، دوم اینکه، تأثیر تعلیمات و آموزشهای مؤثر در شخصیت سپهسالار که از کودکی وی را همراهی کرده است و وجودش در قالب یک مرید، مملو از وجود مولایش حسین(ع) بوده است.
تسلیم بودن عباس در برابر اراده امام، تصدیقش بر ولایت امام و وفاداریاش نسبت به امام، همگی تشکیلدهنده نمادی بینظیر از مرید بودن اوست. او جز حسین(ع) نمیشناخت و توحیدش را نیز در ارادت به حسین(ع) مییافت. برای نسل امروز، حضرت ابوالفضل(ع)، نماد شجاعت در راه مستقیم، حامی ولایت، فرمانبرداری از حقیقت، روح اطاعت از برادر، وفا و صمیمیت، گرفتار نشدن وسوسه دنیا و پیشنهادهای جدایی از ولایت برای همه مردمان این عصر است.
فرزندان حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) زیاد بودند، اینکه حضرت عباس(ع) و دو سه پسر و دختر آن حضرت به مقام همراهی و ولایتمداری رسیدهاند، اوج سربلندی و زیست جاودانه ایشان است. اطاعت از رهبر و ولی امر مسلمین، کنار گذاشتن منیت و نیز رهروی از وصایای پدر، شناخت راه مستقیم، وسوسه دنیا نشدن، بهرهمندی از شجاعت در مسیر حق و ثواب و دیگر خصوصیتهای منحصر بهفردی که حضرت عباس(ع) داشت، ایشان را الگوی همه آزادگان در برابر تاریخ نگه داشت. از اینرو، باید زندگانی آن حضرت در این محورها جستوجو و پررنگ شود.
گفتوگو از محدثه نعیمیفرد
انتهای پیام