کد خبر: 4225877
تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۲
رفتار امام حسین(ع) با دوستان و دشمنان/ 3

الگوبرداری از امام حسین(ع) در اتمام حجت با دشمنان

داشتن مواضع روشن و قاطع در برابر دشمنان از مسائل مهم در عرصه سیاسی و روشن‌کننده تکالیف دوستان و دشمنان است. با نگاهی به تاریخ مشاهده می‌شود امام حسین(ع) از مواضع شفاف در برابر دشمنان برخوردار بوده و الگویی برای اتمام حجت، خودداری از شتاب‌زدگی، مواضع روشن و شجاعت در رفتار با دشمنان هستند.

حجت‌الاسلام والمسلمین حسن شیرزاد کمانگر، پژوهشگر پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآنحجت‌الاسلام والمسلمین حسن شیرزاد کمانگر، پژوهشگر پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن در یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: درباره دشمنان باید ملاک داشت تا رفتار متناسب با آن‌ها انجام شود، گرچه کفر و شرک از ملاک‌های اصلی دشمنی و سبب برشمردن دشمنان هستند ولی برخی از افراد با ادعای اسلام و ایمان به تعالیم اسلامی و تظاهر به پذیرش آن‌ها، به‌خاطر منافع شخصی و رسیدن به نقشه‌های شیطانی سبب دشمنی قرار گرفته و در زمره دشمنان خواهند بود. گرچه ما امروز با هر دو گروه از دشمنان خارجی و داخلی مواجه هستیم ولی براساس منافع، حکمت، عزت و مصلحت عمل می‌کنیم.

مقام معظم رهبری درباره ملاک دشمنی و دشمنان فرمودند: «هركس فضاى تهمت‌زنى در داخل كشور و جنگ روانى عليه نظام را تقويت و تشديد كند، مزدور آمريكاست. ما آن کسانی را غریبه می‌دانیم که برای دشمن کار می‌کنند.»


بیشتر بخوانید:


اتمام حجت در رفتار با دشمنان برای جلوگیری از بروز جنگ و آثار زیانبار آن، از مسائل مهم است. امام حسین(ع) به‌عنوان انسان کامل و خیرخواه امت، از هرگونه تلاشی برای اتمام حجت دشمنان، دریغ نمی‌ورزد تا با روشن کردن افراد و افکار عمومی، خیرخواهی خود را برای هدایت آنان نشان دهد و از اظهار هرگونه عذر آنان جلوگیری کند.

امام حسین(ع) در خطاب به کوفیان که از سپاهیان عمر سعد بودند در یکی از سخنرانی‌های خود پیش از آنکه نبردی آغاز شود می‌فرماید: «‌ای مردم بگویید من چه کسی هستم سپس به خود آیید و خویشتن را ملامت کنید و ببینید آیا کشتن من و در هم شکستن حریم من برای شما جایز است؟ آيا من فرزند دختر پيامبر شما و فرزند وصى و پسر عموى پيامبر شما و فرزند اول مؤمن به خدا و اول تصديق‌كننده آنچه پيامبر(ص) از جانب خدا آورد نيستم؟ آيا حمزه سيدالشهدا عموى پدرم نيست؟ آيا جعفر طيار شهيد ذوالجناحين عموى من نيست؟ آيا بارها اين فرموده رسول خدا را در حق من و برادرم نشنيده‌ايد كه اين دو، سرور جوانان بهشتند؟ اگر باور نداريد از كسانى كه مى‌دانند بپرسيد، هيچ كس پاسخ حضرت را نداد.»

عمر سعد فردی است که به‌طور دقیق امام حسین(ع) و خاندانش را می‌شناسد و حقانیت او را در برابر حکومت زمان آگاهی کافی دارد. از این‌رو برخی از اندیشمندان وی را مصداق آیه 34، سوره توبه دانسته و گفتند: «امام حسین(ع) با او ملاقات کرد و از او خواست که با ایشان باشد ولی عذرهایی آورد که من در صورت پذیرش دعوت شما، ابن زیاد، خانه‌ام را  خراب می‌کند و این مصداق «وَ مَسكِنُ‌ تَرْضَوْنَه» است. امام فرمود: من آن را برایت درست می‌کنم. عمر سعد گفت: حکومت، زمین و اموالم را به یغما می‌برند مصداق «وَ أَمْوٰالٌ‌ اقْتَرَفْتُمُوه » است.

امام فرمود: من جایگزینش می‌کنم. عمر سعد گفت: در کوفه خانواده‌ام است و از رفتار ابن زیاد با آنان هراسانم مصداق «وَ أَبْناٰؤُكُمْ‌ وَ إِخْوٰانُكُمْ‌ وَ أَزْوٰاجُكُمْ‌ وَ عَشِيرَتُكُمْ» خواهد بود و اینها ابن سعد را وا داشت که بین انتخاب مرگ و زندگی(دنیا و آخرت) قرار گیرد، اما فریفتگی وی به دنیا و رسیدن به منافع شخصی سبب شد با حضرت جنگ کند و بعدها پشیمان و گریان شود آنچنان که نابینا گشته و هر روز خود را مستحق هزارمرتبه لعن کند.

مواضع شفاف و قاطع امام حسین(ع) در برابر دشمنان

داشتن مواضع روشن و قاطع در برابر دشمنان از مسائل مهم در عرصه سیاسی و روشن‌کننده تکالیف دوستان و دشمنان است. با نگاهی به تاریخ مشاهده می‌شود امام حسین(ع) از مواضع شفاف در برابر دشمنان برخوردار بودند، حضرت در دیدار با والی مدینه ولید بن عتبه و پیشنهاد وی در پذیرش خلافت یزید فرمودند: «ای عتبه تو می‌دانی که ما اهل بیت کرامت، معدن رسالت و پرچم‌های برافراشته حق هستیم که خداوند عزوجل آن را در دل‌هایمان به امانت گذاشته است و به‌وسیله آن زبانمان گویا کرد و با اذن الهی سخن می‌گوییم تو از پیامبر خدا شنیدی که خلافت بر فرزندان ابی سفیان حرام است. چگونه من که از اهل بیت هستم با یزید بیعت کنم در حالی که پیامبر خدا درباره آنان چنین فرمودند.

امام حسین(ع) در مقابل لشكر دشمن می‌ايستد و فرياد می‌كند: «الا وَ انَّ الدَّعِىَّ ابْنَ الدَّعِىِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ! يَأْبَى اللَّهُ ذلِكَ لَنا وَ رَسولُهُ وَ الْمُؤْمِنونَ وَ حُجورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ؛ مردم كوفه، آن ناكس پسر ناكس، امير شما، به من گفته است كه از اين دو كار يكى را انتخاب كن: يا شمشير يا تن به ذلت دادن، هيهات كه ما زير بار ذلت برويم، خداى من كه در راه رضاى او قدم برمی‌دارم راضى نيست و مى‌گويد نكن، پيغمبر كه وابسته به مكتب او هستم مى‌گويد نكن، آن دامن‌هايى كه من در آنها بزرگ شده‌ام، دامن على كه روى زانوى او نشسته‌ام به من می‌گويد تن به ذلت نده.»

امام در برابر اصحاب خود بعد از دیدار با حر و باخبر شدن از مواضع ابن زیاد فرمودند: «أَ لا تَرَوْنَ انَّ الْحَقَّ لا يُعْمَلُ بِهِ وَ انَّ الْباطِلَ لا يُتَناهى عَنْهُ؟لِيَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فى لِقاءِ اللَّهِ مُحِقّاً،انى لا ارَى الْمَوْتَ الا سَعادَةً وَالْحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ الّا بَرَماً؛ مردم، نمى‌بينيد كه به حق عمل نمى‌شود و كسى از باطل روى‌گردان نيست؟ در چنين شرايطى، مؤمن نگفت حسين يا امام بايد لقای پروردگارش را بر چنين زندگى‌اى ترجيح بدهد من مردن را براى خودم سعادت و زندگى با ستمگران را موجب ملامت مى‌بينم.»

امام حسین(ع) بعد از روشنگری و اتمام حجت، بدون دریغ با تمام توان و شجاعت بی‌نظیر با دشمنانش به مبارزه برخواست و همه مصبیت‌ها را برای انجام  وظیفه و رضایت الهی تحمل کرد. کسی که در صحنه کربلا حضور داشت از شجاعت حضرت می‌گوید: «در شگفت بودم كه اين چه دلى بود، چه قوت قلبى بود؟ يک آدمى كه اين‌چنين دل شكسته باشد كه در جلوى چشمش تمام اصحاب و اهل بيت و فرزندانش را قلم قلم كرده باشند و اين‌چنين قوى القلب باشد، من كه نظيرى برايش سراغ ندارم.

در روز عاشورا اباعبداللّه نقطه‌اى را به‌عنوان مركز انتخاب كرده بود، يعنى وجود مقدس أبا‌عبداللّه ابتدا آنجا مى‌ايستاد و بعد حمله می‌كرد. به‌طور قطع و مسلم و بر طبق همه تواريخ، كسى جرئت نكرد تن به تن با أبا عبد‌اللّه بجنگد. البته ابتدا چند نفر آمدند، جنگيدند، ولى آمدن همان و از بين رفتن همان. پسر سعد فرياد كرد: چه می‌كنيد؟، پسر على است، روح على در پيكر اوست، شما با چه كسى داريد می‌جنگيد؟ با او تن به تن نجنگيد. ديگر جنگ تن به تن تمام شد. آن وقت جنگى كه از طرف آنها نامردى بود شروع شد؛ سنگپرانى، تيراندازى. جمعيتى در حدود 30 هزار نفر مى‌خواهند يک نفر را بكشند. از دور ايستاده‌اند، تيراندازى مى‌كنند يا سنگ مى‌پرانند. همين‌ها وقتى كه أبا‌عبداللّه حمله مى‌كرد، درست مثل يک گله روباه كه از جلوى شير فرار مى‌كند، فرار مى‌كردند.

در پایان نتیجه می‌گیریم انسان در رفتار با دوستان و دشمنان نیازمند به الگویی از انسان کامل است و امام حسین(ع) به‌عنوان انسان کامل، الگویی بسیار مناسب در رفتارها هستند. الگوی بیان شده در رفتار با دوستان، خدمت‌رسانی، اهتمام به حق‌الناس، دلداری، غیرت ناموسی و آزاد گذاشتن یاران است. الگوی بیان شده در رفتار با دشمنان، اتمام حجت، خودداری از شتاب‌زدگی، مواضع روشن و شجاعت است. امام حسین(ع) به ما می‌آموزد بعد از شناخت دشمن، اعلان جنگ و حمله او، نباید دچار ترس، شک، سستی و عقب‌نشینی شد. بنابراین، اگر الگوی رفتاری ما با دوستان و دشمنان، امام حسین(ع) باشد از هرگونه رفتار افراطی و تفریطی جلوگیری می‌کند.

انتهای پیام
captcha