مباهله واقعه شگفتانگیزی است که در اهمیت، اگر هم سطح با حماسه پرشُکوه «غدیر» نباشد، از آن، کم اهمیتتر نیست. زیرا مباهَلَه زیربنایِ غدیر است و پیش از جریان غدیر، خدای سبحان در قرآن، به روشنی، وجود مبارکِ امیرمؤمنان «علی بن ابیطالب(ع)» را به منزله «نَفْس و خودِ» پیامبر(ص) یاد کرده است.
خبرنگار ایکنا به منظور بررسی بازخوانی ارتباط بین غدیر و مباهله به گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین رضا مختاری، استاد حوزه و دانشگاه و رئیس مؤسسه کتابشناسی شیعه پرداخته است. این محقق دینی در این گفتوگو به بررسی مستندات و محکمات شیعی در باب این دو واقعه مهم تاریخ اسلام پرداخته است که در ذیل مشروح سخنان او را میخوانیم:
دو حادثه بسیار مهم در ماه ذیالحجه که یکی در سال نهم و دیگری در سال دهم هجرت اتفاق افتاد. سال نهم هجرت، قضیه مباهله در مدینه منوره و سال دهم هجرت، ماجرای غدیر در منطقه جُحفه (منطقهای بین مکه و مدینه) اتفاق افتاد. این دو حادثه، مهمترین شواهد و مویداتی است بر نظریه شیعه مبنی بر وصایت و ولایت بلافصل امیرالمؤمنین علی(ع) فزرندان معصومشان است.
در غدیر این ولایت بسیار روشن است، در مباهله هم حادثهای که اتفاق افتاد که در نهایت نصارای نجران پذیرفتند که جزیه بدهند و تسلیم امر رسول خدا شدند یا خیر. آن چیزی که بسیار مهم است، آیه ۶۱ سوره مبارکه آل عمران است که میفرماید: «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُم» در این حادثه بسیار مهم از امیرالمؤمنین به نفس رسول خدا تعبیر شده است، یعنی خود پیامبر پیامبر اکرم(ص).
در این آیه شریفه امیرالمؤمنین(ع) به منزله خود پیامبر اکرم(ص) معرفی شده است و از جمله کسانی که در این حادثه مهم همراه پیامبر بودند امیرالمؤمنین(ع)، حضرت فاطمه (س)، امام حسن و امام حسین بودند.
اهل معنا مباهله را اوج تواضع عقلی و اخلاقی پیامبر اکرم(ص) میدانند، خلاصه مباهله این است که پیامبر اکرم(ص) از نصارای نجران دعوت کردند به اسلام روی آورند. اما آنها میگفتند که ما برحقیم و پیامبر اکرم(ص) گفتند در این صورت بیایید برام هم دعا و نفرین کنیم. اگر شما برحق باشید ما نابود میشویم و اگر ما برحق باشیم شما نابود میشوید. قرار گذاشتند روزی در نزدیک مسجد النبی در مدینه منوره، جمه شوند و رئیس مسیحیان نجران، جلو و آمد و از آن طرف نیز پیامبر اکرم به همراه امام حسن، حسین، حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) جلو آمدند.
مسیحیان نجران با خود فکر کردند اگر اینها به مذهب خویش یقین نداشتند، فرزندان خود را به همراه نمیآوردند. پس اگر دعا و نفرین کنند حتما از بین خواهیم رفت. به ناچار تسلیم شدند و حق را به رسول خدا دادند. سپس آنها راضی به دادن جزیه شدند. البته این اوج تواضع رسول خدا نیز هست. در حقیقت مباهله اتفاق نیفتاد و بنا بود که اتفاق بیفتد.
زمانی که مسیحیان نجران به اسلام روی نیاوردند، پیامبر بر روی آنان سلاح نکشید و جنگ نکرد. آنها را طبق دستور قرآن به مباهله دعوت کرد. رسول خدا هم هیچ دستوری را از خود اجرا نمیکرد و هر آنچه بود از جانب خداوند متعال بود. آنها هم که اوضاع را دیدند تسلیم شدند و بنا براین شد که جزیه بدهند و قرار شد در سایه صلح و آرامش در کنار مسلمانان زندگی کنند.
آیه مباهله تصریح میکند که امیرالمؤمنین نفس رسول خداست و طبیعی است کسی که نفس رسول خداست، باید جانشین باشد. پس ثابت میشود معیت امیرالمؤمنین(ع) با رسول خدا در مباهله، ثباتی است بر ادعای وصایت امیرالمؤمنین بعد از رسول خدا.
پیام مباهله برای انسان امروزی این است که برای سعی در فهماندن حق و دست از گفتگو و مباحثه برای فهمیدن حق برندارد.
راجع به دلالت حادثه غدیر و مباهله بر مدعای شیعه در طول تاریخ کتابهای بسیار محکم، متقن و مهمی نوشته شده است که به معرفی یکی از آنها میپردازم.
در اینباره دلایل و استدلالات محکمی داریم که هیچ نیازی به دامن زدن به اسناد ضعیف نداریم؛ بنابراین همه ما، منبریها، خطبا و گویندگان باید از ادله محکم استفاده کنیم که هیچ جای شبههای نماند.
در باب آیه شریفه «انفسنا و انفسکم» شبهات زیادی مطرح شده است. به عنوان مثال اینکه چرا انفس به امیرالمؤمنین علی(ع) اطلاق شده است.
در کتب معتبر شیعه جواب این شبهات به تفضیل داده شده و حتی در بعضی از کتبی که کلامی و امامتی هم نیست، به مناسبت جواب شبهات داده شده است. مثلا اشکالی وارد شده است که «نساءنا» در این آیه شریفه، معنای زنان پیغمبر است نه به معنای دختر او که حضرت زهرا(س) باشد.
علاوه بر کتب کلامی، در کتب فقهی ما نیز به مناسبت جواب این اشکالات داده شده است. در کتاب نکاح از آیتالله شبیری زنجانی، از استدلالات آیات خود قرآن کریم، به تفضیل ثابت شده است که مصداق نساءنا در این آیه حضرت زهرا(س) است. مقصود این است که هر شبههای که در طول تاریخ وجود داشته، در کتب شیعه پاسخ داده شده است.
برای اهل منبر نیز کتبی نگاشتهاند که به تازه واردها توصیه میشود از آنها به نحو احسن استفاده کنند. برای مثال مرحوم حسینعلی راشد تربتی، پسر آخوند ملا عباس تربتی، صاحب کتاب «فضیلتهای فراموش شده» که بیشتر سخنرانیهای ایشان در رادیو، به اسم «سخنرانیهای راشد» منتشر شده که غیر از آن مقالاتی هم چاپ شده است.
یکی از بهترین منابع شیعه برای اهل منبر، کتب راشد تربتی است. همچنین کتب مرحوم آقای فلسفی در اختیار هست که شامل مطالبی بدون اشکال و شبهه است.
در طول تاریخ کتابهای زیادی در اثبات مدعیات شیعه در حوادث غدیر و مباهله هست و راجع به اصل امامت از زمان سیدمرتضی اشرافی و کتاب «الشافی فی الامامه» اثر شیخ طوسی، تا زمان معاصر به ترتیب علامه حلی، قاضی نورالله شوشتری، علامه امینی و شرفالدین عاملی، کتاب وجود دارد.
بنده مفصلا به معرفی کتابی میپردازم که در سایتها و خبررسانیهای ایران معرفی نشده، اما در هند به چاپ رسیده و قابل دسترس است.
در زمان اولجایتو از پادشاهان ایران که معاصر با علامه حلی است، این شاه ایران از علامه حلی درخواست کرد که یک کتاب برهانی و استدلالی در اصول دین بنویسد.
علامه حلی هم یک کتاب عالی برهانی در اصول دین نگاشت و اسم این را «نهج الحق و کشف الصدق» گذاشت. این کتاب را در سلطانیه زنجان به اولجایتو اهدا کرد و اولجایتو هم از این کتاب استقبال کرد.
بعد از آن مناظراتی بین علامه حلی و مخالفین درباره مسئله شیعه برگزار شد و تاثیر بسیاری در شیعه شدن مردم ایران گذاشت.
حدود دویست سال بعد از تألیف کتاب «نهجالحق و کشفالصدق»، ابن روزبهان که از علمای اهل سنت هست، کتابی در رد و نقد این کتاب، به نام «ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل» نوشت.
در سال ۹۰۹ هجری قمری در شهر کاشان، از تألیف این کتاب فراغت حاصل کرد. بعد از گذشت ۱۰۰ سال از تألیف کتاب ابن روزبهان، عالم بزرگ شیعه، قاضی نورالله شوشتری که معروف به شهید ثالث است و در سال ۱۰۱۹ هجری قمری در هندوستان شهید شد، کتابی در رد و نقد کتاب ابن روزبهان نوشت و نام آن را «احقاق الحق و ازهاق الباطل» گذاشت.
حدود ۱۰۰ سال پیش شیح محمدحسن مظفر، از عالمین بزرگ شیعه در نجف اشرف، کتابی به نام «دلائل الصدق لنهج الحق» در رد کتاب ابن روزبهان و استدلالهای وی نوشت.
این کتب جسته گریخته چاپ شده که اخیرا به همت یکی از فضلا مطالب اصلی این ۴ کتاب، یکجا در ۳ جلد، به نام «اثبات الحق الجامع لدلائل الصدق و احقاق الحق» چاپ شده است.
این کتاب بدون ایجاد مشکل و اختلاف قابل استفاده برای برادران اهل سنت نیز هست، چون از سخنان ابن روزبهان در آن استعمال شده است. یعنی هم سخنان اهل شیعه و هم سخنان اهل سنت به شکل منظمی در این کتاب گردآوری شده است.
گفتوگو از هانیه محمدنژاد
انتهای پیام