اینجا صدایی شیواتر از نوای قرآن نیست. مادر قرآن را آرام آرام زمزمه میکند، پدر همراهی میکند، فرزندان مشق میکنند و این قصه نیمخطی خانواده قرآنی «کسمایی» است. خانوادهای که سالهاست، خانهشان به گرمای منور است. هفته بزرگداشت مقام معلم فرصتی برای گفتوگو با حیدر کسمایی، یکی از پر آوازهترین چهرههای قرآنی سرزمینمان شد.
استاد حیدر کسمایی، متولد نجف اشرف، یکی از بینالمللیترین چهرههای قرآنی کشورمان است که سالها نور قرآن را بر جان انبوهی از شاگردانش تابانیده و معارف والای الهی را بر لوح سفید ذهن و قلب آنان حک کرده است. سالها معلمی قرآن در نگاه شاگردانش، قامت پدری دلسوز، صبور، مهربان، دغدغهمند، با چهرهای خندان و آرام را تصویر کرده است و این رابطه عمیق استاد و شاگردی محصول سالها تلاش، عشق و دغدغه آموزش قرآن است.
کسمایی از دوران نوجوانی پا به عرصه تدریس گذاشته است و بهدلیل علاقه وافر خود به معلمی؛ آموزش و تربیت را اولویت فعالیتهای قرآنی میداند و در این مجال کوشیده ایدههایش را به مرحله اجرا برساند. تأسیس دارالقرآن حرم مطهر بانوی کرامت، ترتیلخوانی قرآن در ماه مبارک رمضان و نگارش کتاب «صحت قرائت نماز طبق فتاوای مراجع عظام» از جمله فعالیتهای قرآنی او در قامت آموزگاری عاشق و انسانساز است.
ما بر این باوریم که قرآن مرزپذیر نیست و به هر سو برود، بر لبها زمزمه میشود، بر جان آدمیان مینشیند و چشمها را بینا میکند؛ برای حیدر کسمایی این تنها یک عبارت و یک اعتقاد بیپشتوانه نیست، بلکه شیوه و مسلک هموارهاش در زندگی است. بیراهه نیست اگر بگوییم او، پا را از مرزهای جغرافیایی فراتر و جهانشمولی قرآن را به منصه ظهور گذاشته است، چراکه فعالیتهای آموزشی او به سرزمین مادریمان محدود نمیشود، این پیشکسوت قرآنی به دعوت مسئولان حرم علوی در نجف اشرف، طرحی نوشته تا ترتیلخوانی در رمضان در حرم امیرالمؤمنین(ع) نیز اجرا شود، همچنین، یکی از شاگردانش در نوتردام هلند محفل ترتیلخوانی قرآن برگزار میکند که در شبکههای مختلف ماهوارهای نیز پخش میشود.
حضور در آوردگاههای بینالمللی در قامت رئیس هیئت داوران و داور مسابقات و جشنوارههای بینالمللی، ارتباط و تعامل همهجانبه با فعالان قرآنی خارجی و انتقال نظریات، تجربیات و پیشنهادات آنان به مدیران، مسئولان و فعالان قرآنی کشور خود قصهای طولانی و بیپایان است که در این گزارش مجال بیانش نیست.
گفتوگوی یک ساعته ایکنا با استاد حیدر کسمایی و خانواده مهربانش، حول محور انس با قرآن، شاخصههای خانواده قرآنی، تربیت فرزندان قرآنی و راه سعادت انسان گذشت. گفتوگویی که مولود جهان دانستههای یک خانواده قرآنی است در عصر انبوه الگوهای درست و نادرست تربیتی و کوران نادانستههای جهان مجهول، امید دارد بتواند بخشی از پرسشها و نیازهای تربیتی خانوادههای دغدغهمند را پاسخ گوید. محصول گفتوگوی ایکنا با خانواده قرآنی کسمایی را با هم میخوانیم و میبینیم:
دقایقی پیشتر از قرار مقرر به وعده رسیدیم. با ساعت و عقربههای رو به رشد آن همراه شدیم و کمی دیگر تصمیم به اعلام حضور گرفتیم. استاد کسمایی با ادب و آداب خاص یک میزبان ایرانی به اسقبالمان آمد و با لبخندی دلنشین راه را برای مهمانانش گشود.
«خانه» تجلیگاه کلام وحی است، این عبارت اینجا بهدرستی معنی میشود و در اولین دقایق حضورمان وجودش را احساس کردیم؛ خانواده کسمایی در این عالمِ نامتناهیِ ناشناخته و لبریز از قدرتهای غریب و سرشار از معما و راز، برای خود دنیایی به عظمت قرآن ساختهاند و روی آن سقف زدهاند تا بتوانند انسانهایی مأنوس با قرآن را تربیت کنند. دنیای امن و قرآنی درون جهانی نامتناهی و نامعلوم؛ نه فقط برای خودشان، بلکه برای انسانهای طالب و عاشق. در و دیوار و سقفی که در اطراف این دنیا پدید آوردهاند از نقش و نگار آیات وحی لبریز است، بیشک آنان را از هجوم توفان ناشناختهها و رازهای جهان تکنولوژی نجات میدهند و مقربان را زیر سقف قرآن پناه میدهند تا بتوانند بدون ترس و هراس به زندگی آرام خود ادامه بدهند. این خانه چتری پر برکت از سایه قرآن را بر سر ساکنانش (حیدر کسمایی و شیما امیری، سه پسر و یک دخترشان) گسترانیده است.
به گفته خود استاد، خانوادهای مذهبی داشتند، اما پدر و مادر او قرآنی نبودند و در میان همه اعضای خانواده او و دو خواهرش پا به عرصه قرآنی گذاشتند. «در سن چهار سالگی وارد ایران شدیم. خانواده قرآنی به شکل حرفهای نداشتیم اما برکات دعای خیر پدر و مادر، پیروزی انقلاب اسلامی و همراه اساتیدی همچون ابوالفضل علامی، عباس رنجبر و عباس کعبی در زندگی قرآنیام تأثیرگذار بودند. در 19 سالگی در مجمع قاریان قرآن عضویت داشتم، آن زمان حاج ابوالفضل علامی برای مسابقات قرآن همان سال من را بهعنوان داور انتخاب و به مجمع قاریان معرفی کردند. همگی از انتخاب او تعجب کردند زیرا تمام داوران مسابقات حدوداً 30 ساله بودند و حضور در مسابقات قرآن آن سال اولین تجربه من در قامت داوری را رقم زد.»
سخن که به اینجا رسید، در خانه باز شد. فاطمه و محمدامیر کسمایی، فرزندان برومند استاد کسمایی و از قاریان و اساتید قرائت قرآن و نیز شیما امیری، همسر و همراه ایشان، استاد و داور مسابقات قرآنی کشورمان وارد منزل شدند و لبخندی عمیق بر صورت پدر نشاندند. پس از خوش و بشهای اولیه، استاد گویی بیتاب سخن گفتن از خانواده بود، علت دیر آمدن همسرش را شرکت در مراسم گرامیداشت هفته معلم در دانشگاه دانست و ادامه میدهد: «سال 1367 و زمانی که 18 ساله بودم با همسرم که 13 ساله بود ازدواج کردم. در آن زمان هر دو بر زبان عربی کمتر مسلط بودیم، اما در معاشرت با عربزبانان و تدریس زبان عربی بهبود پیدا کرد. همه اعضای خانواده ما به نوعی با قرآن گره خوردند. همسرم، استاد دانشگاه، مدرس و داور قرآنی و استاد درجه 2 قرائت است. محمدامیر کارشناسی ارشد علوم قرآنی، قاری و استاد درجه 2 قرائت است. فاطمه، کارشناسی ارشد علوم قرآنی و معلم قرآن بهویژه برای مقطع سنی کودکان است. علیرضا فرزند سوم خانواده، قاری قرآن و امیرحسین، فرزند آخرم، دانشجوی علوم قرآن و قاری قرآن است.
او از دوران نوجوانی در پایگاههای بسیج و مساجد به تدریس قرآن مشغول بود. نهتنها فرزندانم همگی در مسیر قرآن قرار دارند بلکه همسران آنها و فرزندانشان هم دستی بر تلاوت، قرائت، حفظ و تدریس قرآن دارند.»
شاید شنیدن «شاخصههای یک معلم واقعی» از زبان استادی که 30 سال خدمت صادقانه داشته خالی از لطف نباشد، زمانی که از او پرسش میکنیم، با خشوع و تواضعی بیانتها بیان میکند: «با مرور کردن خاطرات اساتیدی همچون استاد علامی، رنجبر و شهیدیپور به الگویی برای معلم واقعی میرسم. اخلاص، دلسوز و داشتن شوق و اشتیاق دانستن و ارتقای سطح آگاهی مهمترین شاخصههایی است که یک معلم را واقعی میکند.» به اینجا که میرسد، نفسی تازه میکند و میگوید: «اطاله کلام شد» و ما که در عطش دانستن و شنیدن از معلم قرآن و پدری مهربان هستیم و شاید این عطش نمیخواهد که به پایان برسد از مسیر سعادت انسان و خانواده میپرسیم.
«الگوی ما مسلمانان پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت(ع) هستند، بیاییم نگاه کنیم آنان چه میزان قرآن تلاوت میکردند، قرآن چه میزان بر تلاوت و آشنایی با قرآن تأکید دارد؟ راه سعادت یک خانواده در تمسک به قرآن و اهل بیت(ع) است. ما چه میزان در این عرصه کار کردیم؟ در عرصه حب و چنگ زدن به دامان اهل بیت(ع) تا حدود بسیار زیادی موفق عمل کردیم اما قرآن چقدر الگوی ما بوده؟ همه میدانیم مراحل مأنوس بودن با قرآن از تلاوت قرآن آغاز میشود که درستخوانی و زیباخوانی را شامل میشود. در ادامه باید قرآن را درک کنیم، تدبر کنیم، در زندگی خودمان قرآن را تطبیق دهیم بهگونهای که کاربرد داشته باشد. امروزه همه ما سرگرم با تلفن همراه، فضای مجازی و در بیشتر ساعات روز هم درگیر معیشت و تأمین اقتصاد هستیم بهنوعی به روزمرگی مبتلا شدیم. در این هیاهوی روزگار برای سعادت دنیا و آخرتمان باید با قرآن مأنوس باشیم.»
پند و اندرز پدرانه از زبان پدر 4 قاری و معلم قرآن کریم را از نای جان شنیدیم: «الگوی فرزندان والدین هستند، قرآن را زیبا بخوانند تا فرزندان هم از آنان الگو بگیرند و خانهای که در آن قرآن خوانده میشود، نور آن خانه تا آسمان هفتم میرود. روایت است فرشتگان؛ نورهایی از روی زمین به چشم آنان میخورد که همان نور خانههایی است که قرآن تلاوت میشود. اگر میخواهیم دغدغه تربیت فرزندان و زندگی سعادتمند داریم باید از مسیر قرآن خارج نشویم و قرآن را در زندگی خود جاری و ساری کنیم.
برخی از خانوادهها تلاوت قرآن را هم ناصحیح میخوانند و این درد بزرگی برای جامعه ماست. حضرت آقا در سخنانی در جمع جوانان بر تلاوت قرآن تأکید کردند و میگفتند: در زمانهای گذشته هر پنج روز یک بار قرآن را ختم میکردم، اما این روزها کمتر فرصت میکنم و هر 10 روز یک بار قرآن را تلاوت میکنم. این سخن ولی امر مسلمین و با این همه مشغلههای فکری و کاری است و از هیج فرصتی برای تلاوت قرآن دریغ نمیکند.
سخن گفتن از خانواده بدون کلام مادر که لطفی ندارد. شیما امیری، قاری و استاد قرآن کریم که از دوران نوجوانی و با شنیدن نوارهای استاد عبدالباسط پیشگام در تلاوت و قرائت قرآن بوده است از پشتکار و علاقه بیحد و اندازهاش به قرآن و تدریس و تشویقها و حمایتهای تمام قد همسرش و همراهیهای فرزندانش برایمان میگوید: «حفظ قرآن را پس از تولد فاطمه آغاز کردم و در مدت زمان کوتاهی به تدریس قرآن کریم مشغول شدم، اما حفظ قرآن را هم رها نکردم و پس از تولد علیرضا با وجود شیطنتهای فراوانی که داشت، نسبت به یادگیری و حفظ قرآن مصممتر شدم و در دورههای فشرده و سختتر صوت و لحن و تربیت مربی شرکت میکردم و هماکنون بهطور رسمی استاد و معلم عتبه امام حسین(ع) و عتبه امام علی(ع) هستیم و در ایران هم در دو دانشگاه برای دانشجویان لبنانی و بحرینی تجوید و صوت و لحن تدریس میکنم.»
وقتی از شرط و شروط دوران خواستگاری و ازدوجشان پرسیدیم، لبخندی میزند و ادامه میدهد: «شرط؟ این حرفها برایمان معنایی نداشت، ما فیلمبرداری عروسی را بهخاطر اینکه همان روز مراسممان، پیکر شهیدی به وطن بازگشته بود، لغو کردیم و مراسم مفصل عروسی را به دورهمی مختصر خانوادگی تقلیل دادیم و زندگیمان را آغاز کردیم. همسرم الگوی من بوده و هست هیچ شرطی نداشتم.»
گمان ما بر آن بود که مادر 4 قاری، حافظ و استاد قرآن بودن کار آسانی نیست، درست هم فکر میکردیم زیرا این مادر، آن را تأیید میکند و میگوید: کار آسانی نیست اما شیرین است چون به فرزندانم اصراری برای حفظ و تلاوت قرآن نداشتم. من و پدرشان را هنگام تلاوت قرآن، حفظ و یا تدریس تماشا میکردند، تشویق شدند و برای الگوبرداری از ما تلاش کردند. ما هیچوقت به فرزندانمان شعار ندادیم و نصیحت نکردیم با رفتار و عمل ما تشویق و ترغیب شدند و از این سبک زندگی خود رضایت کامل داریم. رضایت ما از زندگی از باب اعیانی و پولداری نیست، بهخاطر خوشبختی و خوشحالی کنار هم بودن است که از برکت قرآن کریم بوده است.»
پند مادرانهاش را میگوید: «قرآن فقط لغلغه زبانمان نباشد و شأن و نزول آن را در نظر بگیریم، بخوانیم و عمل کنیم، فرزندان نیازی به توضیح و تفسیر ما برای گرایش به سمت قرآن و اهل بیت(ع) ندارند، آنها نگاهشان به عمل ما دوخته شده است پس باید عمل و رفتار خودمان را درست کنیم. بخش عظیمی از خوشبختی را مدیون مادر همسرم هستم، زیرا ما در یک خانه کنارهم زندگی میکردیم و در تمام لحظاتی که من سرکار میرفتم یا مشغول آموزش و یادگیری قرآن بودم، بیمنت کنار من و حامی دوم من بعد از همسرم بودند.»
به اینجای سخن که رسیدیم دو مهمان ویژه به جمع ما اضافه شدند و گل خنده را میهمان چهرههای تمام اعضای خانواده و همچنین ما کردند. فاطمه کسمایی، دختر استاد بود که همراه دو فرشته زیبایش فضای خانه را تلطیفتر کرد. استاد نایستاد تا زمان مصاحبه به اتمام برسد، نوه ارشد خانواده را که حافظ جزء 30 قرآن کریم است، با شوقی وصفناپذیر به آغوش کشید و بوسهای پدرانه بر گونه دیگر نوهاش نشاند.
راز عشق در خانواده قرآنی را از زبان دختر شنیدیم که میگوید: «خانواده قرآنی فقط به تلاوت و قرائت قرآن و دعا نیست به الگو بودن والدین و پذیرش آنان توسط فرزندانشان هم بستگی دارد. من و برادرم الگو بودن والدینمان را با تمام وجود احساس و باور کردیم و هیچ اجباری برای ما وجود نداشت. آرزو میکنم مانند پدر و مادرم الگویی بدون اجبار و تحمیل برای فرزندانم باشم. خانواده قرآنی انگیزه و حامی یکدیگر هستند. ما با برکت قرآن رشد کردیم و احساس خوبی نسبت به یکدیگر داریم بهگونهای که هرکسی از دوستانم وارد منزل ما میشد از احساس خوب و آرامش خانه و خانوادهام برایم میگفت.»
محمدامیر که به گفته پدرش به محض متولد شدن، پدر و مادرش را در فعالیتهای قرآنی دیده است، مهر تأییدی بر سخنان خواهر میزند و میگوید: «برکت وجودی قرآن برای همه اعضای خانواده ملموس بوده است و شعار نمیدهیم. خواندن روزانه قرآن شنیدن، مطالعه مفاهیم و تفسیر قرآن همراه با برکت است و در زندگیمان تسری پیدا میکند. انس با قرآن یعنی اینکه ما دائماً با قرآن باشیم بسان دو دوست جداییناپذیر. ما از والدینمان یاد گرفتیم از قرآن دور نمانیم و شرط سعادت دنیا و آخرتمان در انس با قرآن است.»
محمدامیر کسمایی هم مانند خواهرش صاحب دو فرزند هفتساله و سهساله است. وقتی از فرزندانش برایمان میگوید، یک لحظه خود را در دوران کودکیاش تصور میکند و ادامه میدهد: «یکی از زیباترین خاطراتم، جلسات قرآن خانوادگیمان بود که من و خواهرم رحلهای قرآن را آماده میکردیم تا خانواده و دیگر افراد از فامیل یا همسایه به منزل ما برای تلاوت قرآن بیایند. نوای قرآن همیشه در گوشمان بود و برخی از نوارهای قرآن از استاد منشاوی و استاد شحات که پدرم بسیار به آنان علاقه داشت، از حفظ با خواهرم تکرار میکردیم.»
بیراهه نیست اگر بگوییم امروزمان را در خانهای شبیه به خانه خدا گذراندیم که این شباهت را از اتمسفر قرآن و اهل بیت(ع) سرچشمه میگیرد که در کلبه قرآنی خانواده کسمایی جاری و ساری است. در روزگاری که آدمیان سرگرم بازی با ادوات زندگیاند و خود زندگی را فراموش کردند کمتر کسی توان آن را دارد که با تمسک به قرآن و عنایت خداوند؛ تمام اعضای خانواده خود را از فرزندان تا نوهها گرد قرآن آورد، اما استاد کسمایی و همسرشان این سبک زندگی را برای فرزندانشان مشق کردند.
همزمان با نزدیک شدن به اذان مغرب و عشا، به پایان مصاحبه با این خانواده هم نزدیک میشدیم. از پدر و پسر درخواست کردیم یک فراز از قرآن کریم را برای ما تلاوت کنند. پدر با تواضع به پسرش اشاره میکند که ابتدا او قرائت کند. شرم میکند از لطف پدر که تعارف نبود سراسر حض و لذت از تلاوت پسرش بود که در طول قرائت این آیه توسط پسرش هم در صورت او و هم در سیمای مادر شاهد بودیم. «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ.»(سوره الحشر/ آیه 21)؛ نوبت به پدر رسید و برایمان تلاوت کرد: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا».(سوره اسراء/ آیه 9) همخوانی اعضای خانواده با پدر در قرائت سوره کوثر زیباترین بخش این گفتوگو بود که قاب و لنز دوربینهای فیلمبرداری و عکاسی بهخوبی آن را ثبت و ضبط کردند و به سمع و نظر مخاطبان گرانقدر ایکنا خواهیم رساند.
پایان مصاحبه گواه این مطلب بود که میهمانی قرآنی به پایان رسیده است، با کولهباری از احساس خوب و آرامش از جنس آرامش دوستان فاطمه هنگامی که به میهمانی منزل استاد کسمایی میآمدند، خود را آماده رفتن کردیم که استاد با سه انگشتر با نگینهای حرز، شرفالشمس و فیروزه یادگاریهای دوران انگشترسازی که حرفه پدریشان نیز بوده است، نزد ما آمده و در نهایت خشوع و فروتنی و لبخندی به پهنای سیمای سرشار از مهر، آن را تقدیم ما کردند.
گزارش، فیلمبرداری و تدوین از محدثه نعیمیفرد
انتهای پیام