به گزارش ایکنا از قم، پیشنشست همایش ملی مقاومت در جهان معاصر با عنوان «ادبیات پایداری؛ سنگر بیبدیل مقاومت در جنگ ترکیبی» دوشنبه، ۱۶تیرماه در سالن معاونت فرهنگی دانشگاه قم به همت اندیشگاه روایت ایرانی، مرکز نوآوری قوه مقننه، قرارگاه سبیل و دانشگاه قم برگزار شد.
در قسمت ابتدای این نشست، حجتالاسلام والمسلمین محمدکاظم آیتاللهی، پژوهشگر فلسفه و عرفان با اشاره به جنگ تمدنی و نقشههای دشمن علیه ایران بیان کرد: امروز ما درگیر جنگی تمامعیار هستیم؛ نه جنگی با موشک و سلاح، بلکه جنگی تمدنی که دشمن با برنامهریزی دقیق، سالهاست آن را پیش میبرد. هدف اصلی آن نابودی ایمان و هویت ایرانی و اسلامی ما از درون است، آنها میخواهند با ایجاد مشکلات معیشتی و فشارهای روانی، مردم را به این باور برسانند که دین اسلام کارآمد نیست و نظام جمهوری اسلامی ناکارآمد است. از طرفی، با تبلیغ افراطگرایی دینی مانند شیعه انگلیسی یا قمهزنی، چهرهای خشونتطلب و غیرمنطقی از اسلام ارائه میدهند تا جوانان را از دین بیزار کنند.
وی افزود: نتانیاهو سالها پیش در سخنرانیاش فاش کرد که برنامهریزی کردهاند تا از طریق ماهواره و محتوای مستهجن، جوانان ایرانی را منحرف کنند، آنها میخواهند قداست مادر و کانون خانواده را از بین ببرند، زیرا میدانند اگر خانواده متلاشی شود، ایمان و هویت ملی نیز نابود میشود، جنگ آنها چندبعدی است؛ حمله به باورهای دینی، تضعیف ولایت فقیه، تفرقهافکنی و جنگ اقتصادی که شامل تحریمها و فشار معیشتی برای ایجاد نارضایتی است.
این پژوهشگر فلسفه و عرفان نقشه نهایی دشمن را فروپاشی از درون قلمداد کرد و افزود: دشمن میخواهد همان کاری را با ایران کند که با لیبی و سوریه کرد، آنها برنامهریزی کردهاند تا با ایجاد ناآرامیهای داخلی، حمله به مراکز حساس و ترور شخصیتها، ایران را در عرض چند روز ساقط کنند اما اشتباه آنها این است که نتوانستهاند ریشههای تمدنی ایران و ایمان مردم را درک کنند.
وی وظیفه مسلمین را این دانست که باید جنگ روایتها را ببریم و ادامه داد: ما در میدان نظامی قوی هستیم اما در جنگ روایتها ضعیف عمل کردهایم. زبان امروز دنیا، زبان هنر و ادبیات است، یک موسیقی تاثیرگذار مثل اثر علاج از محسن چاوشی یا یک پست اینستاگرامی از یک سلبریتی خارجی درباره مقاومت، میتواند از هزاران تحلیل سیاسی اثرگذارتر باشد، ما محتوای قوی داریم اما باید آن را به زبان هنر و رسانه روز جهان عرضه کنیم.
آیتاللهی با ارائه راهکارهای عملی در عرصه جنگ روایتها گفت: هر ایرانی، یک رزمنده مجازی است و موبایل هر فرد میتواند یک سنگر باشد، افزایش سواد رسانهای از راهکار دیگر برد این سنگر است که با آموزش تولید و انتشار محتوای اثرگذار همراه است، همچنین استفاده از هنر و مقابله با جنگ روانی از نکات کلیدی قابل توجه است، شعر، موسیقی، گرافیک و فیلمهایی که روایتگر حقانیت ایران باشند، افشای دروغهای دشمن با مستندات و محتوای جذاب نیز از دیگر راهکارهای عملی در عرصه جنگ روایتهاست.
وی در پایان تاکید کرد: دشمن میخواهد ایران را از درون بپوساند اما ما با ایمان و آگاهی میتوانیم این نقشهها را خنثی کنیم. همانطور که در جنگ ۱۲ روزه غزه، اسرائیل را با همه قدرتنماییاش رسوا کردیم، امروز نیز باید در فضای مجازی و رسانهای، پیروز میدان باشیم، این جنگ، جنگ تمدنهاست و آینده جهان به نتیجه آن بستگی دارد.
در بخش پایانی این پیشنشست، اساتید و کارشناسان حاضر در جلسه، به خواندن شعرهایی پرداختند که رنگ و بوی پایداری و مقاومت را در ادبیات غنی به تصویر میکشد مانند شعر صهخونیسم (به مناسبات ظلم بر کودکان مظلوم غزه) که سروده محمد فرهمند سرابی است و توسط خود این استاد نیز قرائت شد.
در ادامه این پیشنشست، عباس صفاییمهر، پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به اینکه ادبیات پایداری، آیینه مبارزه و مقاومت است، گفت: ادبیات پایداری، روایتگر فریاد ملتهایی است که در برابر اشغال، استعمار و ستم ایستادهاند، این آثار، چه در قالب شعر، چه در هیئت داستان و نمایشنامه، نه تنها بازتابدهنده روحیه مقاومت یک ملت هستند، بلکه خود به سلاحی فرهنگی بدل میشوند؛ سلاحی که هم روایت میکند و هم برمیانگیزاند. زبان این ادبیات، آمیخته با نمادها و استعارههاست تا از رهگذر آن، دردها و آرمانها را به تصویر بکشد و مخاطب آن نیز دوگانه است، هم ملت خودی را خطاب قرار میدهد تا امید و انگیزه بخشد، هم جهانیان را بیدار میکند تا چهره واقعی ستمگران را بشناسند.
وی افزود: در ادبیات مقاومت فلسطین، نامهایی، چون محمود درویش و سمیع القاسم میدرخشند، شعر «کارت شناسایی» درویش، با آن جمله ماندگار «من عرب هستم»، نه تنها هویت فلسطینی را فریاد میزند، بلکه جنایتهای رژیم صهیونیستی را عریان میکند. در ایران نیز ادبیات پایداری ریشهای دیرینه دارد؛ از شاعران مشروطهخواهی، چون عارف قزوینی که علیه استبداد و استعمار سرودند، تا شاعران و نویسندگان دفاع مقدس، مثل سیدحسن حسینی و داوود غفارزادگان، که روایتگر مقاومت ملت ایران در برابر جنگ تحمیلی بودند؛ این آثار، گاه با تلفیق ارزشهای دینی و ملی، حماسههایی نو آفریدند که در ادبیات جهان کمنظیر است.
این پژوهشگر تاریخ معاصر بیان کرد: ادبیات پایداری دو کارکرد عمده دارد؛ داخلی و خارجی. در بعد داخلی، این آثار ارزشهای مقاومت و ایثار را به نسلهای جدید منتقل میکنند حتی اگر آن نسل، جنگ را به چشم ندیده باشد؛ در بعد خارجی، روایتگر جنایتهای دشمن است و افکار عمومی جهان را علیه ستمگران بسیج میکند، نمونه آن را در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میبینیم، زمانی که جهان سکوت کرده بود اما ادبیات پایداری، فریاد مظلومیت ایران بود، حتی امروز، در نبرد رسانهای علیه رژیم صهیونیستی، شعر و داستان فلسطینی، سلاحی کارآمد در افشای جنایتهای اشغالگران است.
وی با ارائه چالشها و راهکارهای این عرصه اظهار کرد: ادبیات پایداری امروز با چالشهایی روبهروست، از یکسو، جهانیسازی فرهنگی در پی یکدستسازی ذائقههاست و از سوی دیگر، نسل جدید، کمتر به سراغ متون کلاسیک مقاومت میرود اما راه برونرفت، بهرهگیری از فرمهای نوین هنری، از تولید بازیهای رایانهای با درونمایه مقاومت تا استفاده از هوش مصنوعی برای مخاطبشناسی دقیقتر است، همچنین، ایجاد بانک اطلاعاتی یکپارچه از آثار پایداری جهانی و برگزاری همایشهای بینالمللی میتواند صدای این ادبیات را رساتر کند.
صفاییمهر ادامه داد: در عصر حاضر، جنگها تنها با موشک و سلاح پیش نمیروند، بلکه نبرد اصلی، جنگ روایتهاست، رژیمهای سلطهگر میکوشند با تحریف واقعیتها، مشروعیت مبارزان را زیر سؤال ببرند اما ادبیات پایداری با روایت درد و مقاومت، این دروغها را خنثی میکند. نمونه آن را در شعرهای فلسطینی میبینیم که چگونه جنایتهای اخیر در غزه را سطر به سطر روایت کردهاند؛ روایتهایی که رسانههای غربی سعی در پنهان کردن آن را دارند.
وی در پایان سخن خود تاکید کرد: ادبیات پایداری، تنها یک سبک ادبی نیست، بلکه جانسخن ملتهای مظلوم است، این ادبیات، حتی اگر سرزمینی به اشغال درآید، باقی میماند تا روزی که حق به صاحباش بازگردد، همانگونه که لهستانیها با ادبیات خود، هویت ملیشان را زنده نگه داشتند، ملتهای مقاوم امروز نیز با قلم و کلمه، راه آزادی را ادامه میدهند.
همچنین در ادامه این پیشنشست، محمد فرهمند، شاعر، نویسنده و استاد زبان و ادبیات فارسی با اشاره به اینکه ادبیات پایداری، جهان جایگزین و وجدان بیدار ملتها است، گفت: ادبیات پایداری، تنها یک سبک ادبی نیست بلکه جهانبینیای است که در برابر ظلم میایستد و حقایق مغفولمانده را فریاد میزند.
فرهمند افزود: این ادبیات، با خلق «جهان جایگزین»، نهفقط واقعیتها را روایت میکند بلکه زوایای پنهان ستم را با زبان هنر عیان میسازد، درحالیکه خبرنگاران صرفاً وقایع را گزارش میدهند، شاعر و رماننویس با نگاهی عمیقتر، دردهای جامعه را در قالب کلمههایی جاودانه میریزند که مانند تیغ، وجدانها را میبرد.
وی با استناد به آیات قرآن کریم ابراز کرد: قرآن در سورهی شعرا به نقش دوگانه شاعران اشاره میکند و این همان تعهدی است که افلاطون نیز بر آن تأکید داشت و حتی در آرمانشهر خود، ورود شاعران بیتعهد را ممنوع کرد، ادبیات پایداری، با تکیه بر چهار اصل ایمان، عمل صالح، ذکر خدا و عدالتخواهی، سلاحی فرهنگی در برابر استعمار میسازد.
این استاد زبان و ادبیات فارسی اظهار کرد: از فردوسی که با شاهنامه، هویت ایران را از نو زنده کرد تا قیصر امینپور که دردهای قدبلند ملت را در شعرهایش فریاد زد، ادبیات پایداری همیشه پرچمدار مقاومت بوده است، حتی در ادبیات جهانی، رمانهایی مانند «کلبه عموتام» یا «بینوایان»، با افشای ستم، قوانین ظالمانه را تغییر دادند، در ادبیات عرفانی ما نیز، مبارزه با «نفس» بهعنوان شیطانِ درون، نمونهای از پایداری است، مولوی و حافظ، با صیقل دادن روح انسانها، آنان را برای نبرد با ظلم آماده میکنند.
وی ادامه داد: خداوند جهان را با «کلمه» (کن فیکون) خلق کرد، نه با فیزیک، ادبیات پایداری نیز با همین قدرت، واقعیتهای جدید میآفریند، شاعران، مانند ویلیام شکسپیر یا سهراب سپهری، وجدانهای بیدار جامعهاند که حتی به گلها هم با احترام خطاب میکنند («شما» میگویند، نه «تو»). این ادبیات، درد مشترک مردم را به استخوانهای کلمات پیوند میزند و آن را به سلاحی علیه ستمگران تبدیل میکند.
فرهمند، ادبیات پایداری را شناسنامه فرهنگی ملتها دانست و گفت: ادبیات پایداری، شناسنامه فرهنگی ملتی است که زیر بار ظلم نرفته است، از فلسطین با اشعار محمود درویش تا ایران با حماسه فردوسی و دفاع مقدس، این ادبیات ثابت کرده که حتی اگر سرزمینی اشغال شود، روح مقاومت در کلمات زنده میماند، امروز، در جنگ روایتها، این ادبیات است که در برابر تحریف تاریخ میایستد و حقیقت را با زبان هنر به نسلها منتقل میکند.
وی در پایان بیان کرد: همانگونه که حافظ گفت: «وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم»، ادبیات پایداری نیز با تحمل ملامتها، راه آزادی را هموار میکند و این ادبیات، نهفقط آیینه دردهاست، بلکه نقشه راهی برای ساختن جهانی عادلانهتر است.
گزارش از هانیه محمدنژاد
انتهای پیام