کد خبر: 4286532
تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۴
امام امید و اقتدار/ 7

عالمانی که بر امام خمینی(ره) تأثیرگذار بودند

پژوهشگر مرکز پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم گفت: از میان عالمان، آیت‌الله العظمی محمدتقی خوانساری تاثیرگذاری بسیاری بر روی امام داشت، ایشان استاد امام بود و امام پشت سر ایشان نماز می‌خواند و مرحوم محمدتقی خوانساری تحت تأثیر مکتب سامرا قرار داشت و تحت تأثیر مجاهدت‌های میرزای شیرازی بود و حتی در جنگ با انگلیسی‌ها در عراق شرکت کرد و به اسارت درآمد.

حجت‌الاسلام محمدصادق ابوالحسنی، پژوهشگر مرکز پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قمحجت‌الاسلام والمسلمین محمدصادق ابوالحسنی، پژوهشگر مرکز پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در گفت‌و‌گو با ایکنا از قم، در خصوص اینکه زمینه‌های قیام در روحیه امام خمینی(ره) چگونه شکل گرفت، اظهار کرد: مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسین آل‌طه یکی از خطبای برجسته قم نقل می‌کردند که بعد از انقلاب به عیادت آیت‌الله‌العظمی اراکی رفتیم. می‌دانیم که مرحوم آیت‌الله اراکی و امام خمینی(ره) هر دو از طلاب حوزه علمیه و مؤسس حوزه، آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری بودند و بعد از هجرت شیخ عبدالکریم به قم این دو بزرگوار نیز به قم آمدند.

وی ادامه داد: آیت‌الله اراکی تعریف کردند زمانی که آقامصطفی تقریبا هشت ساله بودند، همسر امام به زیارت حرم معصومه(س) می‌رود. در صحن اتابکی از دور مشاهده می‌کند که پسری روی پشت بام حرم رفته و با شجاعت سوار بر یکی از مناره‌ها شده و بدون ترس پاهایش را تکان می‌دهد اما از دور چهره‌اش مشخص نبود که همسر امام بعد از حضور در منزل ماجرا را برای امام تعریف کرده و ابراز شگفتی می‌کند. امام گفته بود احتمالا آقا مصطفای خودمان است، چون سیدمصطفی از کودکی شجاعت و تهور زیادی داشت، بعد از مدتی که آقا مصطفی بر می‌گردد، امام با حالتی که گویا می‌داند، از آقا مصطفی می‌پرسد که چرا بالای مناره حرم رفته بودی؟ و مشخص می‌شود خود ایشان بوده است، آیت‌الله اراکی بعد از تعریف این ماجرا گفتند: الان هم آیت‌الله خمینی روی بام رفته و بر فراز مناره دنیا نشسته و مقابل همه بدون ترس، پا‌های خود را تکان می‌دهد و از ابرقدرت‌ها هراسی ندارد.

رشادت و شجاعت امام، معلول چیست

تاریخ پژوه و نویسنده در پاسخ به اینکه خمیرمایه‌های روحی و فکری در سیره امام چگونه شکل گرفت که به شهامت و قیام ایشان انجامید و در نهایت منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد، افزود: مهم‌ترین نکته در این زمینه پیشینه تاریخی امام است که تاریخ‌پژوهان بحثی دارند که دارای بن‌مایه‌های روان‌شناختی است و آن نقش عوامل و مایه‌های روان‌شناختی در نشو و نمای چهره‌های تاریخی است. اصولاً باید دید که یک چهره تاریخی در چه فضای تربیتی و خانوادگی رشد می‌کند و در چه محیط و جغرافیایی به بالندگی می‌رسد، آیا در فضای مجاهدت و ایثار و دفاع از مظلوم بوده یا خیر.

وی بیان کرد: در جبهه مقابل امام، خاندان پهلوی هستند که هم رضاخان و هم محمدرضاشاه هر دو مورد روان‌شناسی تاریخی قرار گرفته‌اند. در این زمینه می‌توان به دو کتاب روانشناسی استبداد رضاشاه و شکست شاهانه اشاره کرد که کتاب روانشناسی استبداد رضا شاه بر اساس چارچوب نظریه آدلر اسپربر منتشر شده که نظریه نویسندگان آن بر این اساس است که اقدامات سرکوب‌گرانه رضاخان تا بخش زیاد و قابل توجهی به ناهنجاری‌های شخصیتی و اختلالات تربیتی او در دوران کودکی و نوجوانی بازمی‌گردد و این منش سیاسی و سلطنتی او منش شخصیتی و فردی متاثر از دوران کودکی است که کاملا از محیط و خانواده رنگ گرفته و بعدا در دوران مدیریتی او این امر خود را نشان داده است.

ابوالحسنی گفت: کتاب شکست شاهانه به قلم ماروین زونیس صورت بسته و تحلیل روان شناختی از سقوط سلطنت محمدرضا پهلوی است که در این کتاب محمدرضا پهلوی را از منظر روان شناختی، تاریخی و بعد طبق بررسی اسناد و منابع تاریخی و مصاحبه با بعضی از چهره‌های بازمانده از حکومت پهلوی کالبدشکافی می‌کند.

وی ادامه داد: این کتاب به این نتیجه علمی می‌رسد که شاه دچار نوعی کمبود شخصیت بوده و همین مسئله موجب شده که در طول زمان سلطنت خویش کاملاً وابسته به دیگران باشد و همین امر بخش زیادی از علت سقوط پهلوی را تشکیل داد، زیرا شاه به چند نفر وابسته شخصیتی بود، یکی پدرش رضاخان که به چشم خودش دید انگلیسی‌ها با او چه کردند، شخصیت دیگر ارنست پرون است که از عناصر استعمار انگلیس بود. او از نوجوانی روی شاه مؤثر بود و به راسپوتین دربار ایران معروف شد که او هم درگذشت. اشرف نیز از کشور خارج شد، فرح و فردوست نیز چندان قابل اعتماد برای عبور از مشکلات نبودند و امید آخر شاه به استعمارگران آمریکایی بود که آنها نیز او را رها کردند.

ابوالحسنی بیان کرد: رضاخان زمین‌های بسیاری یعنی حدودا ۴۴ هزار سند را غصب کرد، وی بهترین زمین‌های ایران را به نام خودش سند می‌زد یا مالک را به قتل می‌رساند یا تهدید می‌کرد یا فراری می‌داد یا زندان می‌کرد و هزاران نفر را بی‌خانمان کرد، گفته می‌شود چنانچه سلطنت رضاخان حدود ۱۵ سال دیگر استمرار پیدا می‌کرد، مالک عمده زمین‌های کشور خودش بود که این امر ناشی از  روحیه چشم و دل سیر نبودن کودکی او است، در مورد رضاخان هم یک نوع طمع سیری‌ناپذیر هست که ریشه در ناهنجاری‌های شخصیتی او دارد. سه دفتر موجود است که املاک او را ثبت کرده است.

نقطه کانونی در انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (ره) است

پژوهشگر مرکز پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم بیان کرد: در روحیه رهبران ضد استعماری نیز باید واکاوی روان‌شناختی کرد، چرا یکی از نقاط کانونی تحولات مهمی که در تاریخ معاصر رخ می‌دهد، نقش رهبران آن است. حال رهبرانی مانند گاندی یا چهره‌های دیگری که در جهان اسلام هستند، مثل سیدجمال‌الدین اسدآبادی، هر کدام ویژگی‌هایی دارند که منجر به یک نوع کنشگری آنها می‌شود. نقطه کانونی در انقلاب اسلامی ایران نیز امام خمینی(ره) است که باید به زیرساخت‌های فکری و  شخصیتی ایشان توجه کرد.

وی گفت: روحیه امام خمینی(ره) که منجر به تحول سیاسی و فرهنگی در ایران شد، همچنین شجاعت و اهل قیام بودن ایشان به شخصیتشان از دوران کودکی و نوجوانی و از آن مقطع تا جوانی و دوران کمال و پختگی مربوط می‌شود. یکی از عوامل آن، تربیت خاص امام در شرایط خانوادگی خود و شرایط زیست محیطی و تاریخی ایشان است، یعنی جوّ تربیتی امام در کودکی با شکل‌گیری روحیه جهادی و قیام متناسب بود.

ابوالحسنی ادامه داد: اگر حرص و طمع رضاخان را با ساده‌زیستی امام مقایسه کنید و آن را در بستر شرایط روحی و اخلاقی و خانوادگی و دوران جوانی مورد کاوش قرار دهید، می‌بینید که امام خمینی(ره) دلبستگی به زرق و برق دنیا نداشت. نقل می‌کنند زمانی وجوهات و پول زیادی را در نجف خدمت امام خمینی(ره) آوردند. امام پرسیدند، از کجا آمده؟ به ایشان گفتند، بانی گفته، این وجوهات باید به دست مرجعی که بیشتر مردم یزد مقلد وی هستند، برسد، اما امام آن را برگرداند. زمانی که علت را پرسیدند، امام گفت معلوم نیست که مرجع تقلید بیشتر مردم من باشم، آیت‌الله صدوقی شش ماه بررسی و استشهادیه جمع کرد تا ثابت کند که مرجع اول آیت‌الله خمینی است تا امام قبول کرد، آن هم پولی که در راه دین قرار بود خرج شود، نه برای شخص امام. این امر نشاندهنده ساده زیستی و چشم و دل سیر بودن امام خمینی(ره) است که از دوران کودکی و جوانی ایشان چنین بود.

این تاریخ پژوه و نویسنده اظهار کرد: لقمه حلال و پاک را از کودکی به امام دادند و این تأثیر وضعی مهمی دارد. خانواده امام خمینی(ره) با دایه‌اش شرط کرده بودند که جز غذایی که ما می‌دهیم، غذای هیچ فرد دیگری را نباید به فرزند ما روح‌الله بدهی که این شخصیت متفاوت است با رضاخان که از همان دوران نوجوانی اهل دزدی بود. آقای جمال زاده فرزند سید جمال واعظ می‌گوید رضاخان در جوانی به مغازه‌های مردم حمله می‌کرد و اموال آنها را به یغما می‌برد. حال کسی که این‌گونه غارتگر باشد، در سنین کامل مردی و پیری نیز این رویه را ادامه می‌دهد.

نسب خانوادگی امام خمینی(ره)

ابوالحسنی با بیان اینکه یکی از نکات مهم بستر خانوادگی امام و نوع بالندگی وی از کودکی است، افزود: نکته اول بحث نسب‌شناسی امام است که در قیاس با رضاخان سوادکوهی می‌بینیم حضرت امام از خاندان علم و فضیلت و جهاد است. اجداد امام جز علما و چهره‌های دینی، علمی، مذهبی و تبلیغی هستند. دو روایت در خصوص اینکه نسل امام به چه شخصیتی می‌رسد، مطرح شده است. برخی می‌گویند جد اعلای امام خمینی(ره) مرحوم دین علی شاه از ترویج‌کنندگان مذهب تشیع است. علامه میرحامد حسین هم نسب به ایشان می‌رساند و با امام خمینی(ره) در دین‌علی شاه اشتراک نسب دارد. قول دیگری هم هست. بر اساس شجره‌نامه‌ای که حشمت‌الله ریاضی یزدی تنظیم کرده و در انتهای خاطرات آیت‌الله پسندیده آمده، جد اعلی مرحوم امام، سید حیدر موسوی صفوی اردبیلی و از خاندان سادات موسوی است و به خاندان صفوی که به مذهب تشیع در ایران رسمیّت بخشیدند، بازمی‌گردد.

ابوالحسنی بیان کرد: پدر امام خمینی(ره) جزو علمای دردآگاه و مردم‌یار است که در راه دفاع از مردم منطقه خمین و در مسیر مبارزه با اشرار آن منطقه در ذی‌القعده سال ۱۳۲۰ ترور و شهید شد و شخصیت پدر ایشان آ سید مصطفی در حوزه علمیه نجف و فضای عتبات عراق شکل گرفته بود. بعد از بازگشت به خمین، پدر امام مرحوم سید مصطفی، هجوم گسترده یاغیان و اشرار به مردم را دیده و خانه خود را در اختیار مردم گذاشته بود و همراه با معترضان به اراک رفت تا به والی فشار بیاورد تا جلوی اشرار را بگیرد که دو تن از اشرار مهم به نام جعفرقلی خان و میرزا قلی سلطان او را تعقیب کردند و قبل از رسیدن ایشان نزد والی ایشان را با گلوله شهید کردند.

وی گفت: امام خمینی(ره) از نوجوانی اهل رشادت بوده است، چنانکه در صحیفه امام جلد ۱۱ آمده، امام خمینی(ره) آن دوران را توصیف می‌کند و می‌فرماید: ما هیچ خوفی از برخورد کارتر یا امثال او و توطئه زیادتر آنها نداریم، زیرا یک کشوری که برای خدا قیام کرده و فریادش الله اکبر بوده او را از چه می‌ترسانند، من از بچگی در جنگ بودم و مورد هجوم زَلَّقی‌ها و رجبعلی‌ها بودیم و خودمان تفنگ داشتیم و من در اوایل سن بلوغم دور این سنگر‌هایی که در محل ساخته بودیم، حضور داشتم و در مقابل دشمنان که می‌خواستند هجوم بیاورند و غارت کنند، بر سنگر‌ها سرکشی می‌کردیم.

عضو انجمن تاریخ معاصر حوزه ابراز کرد: امام خمینی(ره) در تیراندازی مهارت بسیار زیادی داشت، چنانکه سرهنگ سید جعفر پورسجادی از منسوبین نزدیک آیت‌الله شیخ محمدتقی آملی می‌گوید که در روز جمعه دهم شهریور ۱۳۴۰ در باغ بزرگ آیت‌الله شیخ حسین لنکرانی در کرج میهمان بودیم و میهمان ویژه، امام خمینی(ره) بود و حدود ۹۰ میهمان از جمله مرحوم اشراقی دعوت بودند که در آن حضار با تفنگ بادی یک مسابقه تیراندازی راه انداخته بودند و هدف جعبه‌ای بود که عکس تاج پادشاهی بر روی آن قرار داشت که امام نیز اسلحه را گرفت و پنج تیر پشت سر هم شلیک کرد و همه را دقیق به تاج شاهنشاهی که بر روی قوطی سیگار بود، زد.

تجلی روحیه میهن‌پرستی و ضد بیگانگان در اشعار امام خمینی(ره)

وی گفت: دفترچه شعری از دوران نوجوانی امام به جا مانده است که نشانگر محیط سیاسی و روحیه رشد امام و آشنایی ایشان از ابتدای زندگی با مسائل و تحولات جامعه خود است، همچنین ایشان در این دفترچه سرود‌های شعرای مشهور زمان خود را در وصف اوضاع نامطلوب سیاسی و اجتماعی ایران نوشته و به خط امام در سنین ۹ تا ۱۰ سالگی بازنویسی شده است و اشعار و نوشته‌هایی دارد که حاوی و حاکی از روحیه غیرت، دفاع از میهن اسلامی و دفاع از استقلال و تمامیت ارضی ایران است و این روحیه ضد انگلیسی و ضد روس تزاری و ضد بیگانگان از ابتدای نوجوانی در امام رشد کرده و در اندیشه و در سیره او نهادینه شده است. 

ابوالحسنی اظهار کرد: مشاهده حوادث تاریخی در امام تأثیرگذاری عمیقی داشت، حوادثی که او را برمی‌انگیخت که باید کشور را نجات داد و فکری به حال مذهب تشیع کرد، همان فریادی که در ابتدای نهضت زد که علمای اسلام به داد اسلام برسید، امام بار‌ها گفته‌اند که من شاهد حوادث مهم تاریخی بودم. منظور حوادثی از قبیل کودتای رضاخان، آشوب جمهوری خواهی و دیکتاتوری بیست ساله پهلوی اول و حوادث مربوط به جنگ جهانی دوم است. البته نهضت ملی نفت و کودتای ۲۸ مرداد هم از همین موارد است.

وی گفت: امام در جایی اشاره می‌کند که بعد از واقعه مسجد گوهرشاد و دستگیری علمای مشهد و رشادتی که حاج آقا حسین طباطبایی قمی داشت و بعد مقابله‌ای که رضاخان با او کرد، مرحوم میرزا محمد کفایی خراسانی مشهور به آقازاده را در حالی که در خیابان ری تهران در اسارت دیده بود، آن دورانی که می‌خواستند ذلت را به جبهه متدینین و علما تحمیل کنند و چگونه بدون عبا و عمامه و با یک کلاه شاپو مرحوم آقازاده یعنی فرزند مرحوم آخوند خراسانی را برای محاکمه می‌بردند. ایشان از علمای بزرگ خراسان بود که در زمان رضاخان به شهر ری تبعید شد و سرانجام به‌طور مشکوک در همان جا در غربت درگذشت.

امام خمینی(ره) تحت تأثیر کدام عالم بود

این پژوهشگر در پاسخ به اینکه چگونه علمای بزرگ بر روی امام خمینی (ره) تأثیرگذار بودند، افزود: از میان عالمان، آیت‌الله العظمی محمدتقی خوانساری تاثیرگذاری بسیاری بر روی امام داشت، ایشان استاد امام بود و امام پشت سر ایشان نماز می‌خواند و مرحوم محمدتقی خوانساری تحت تأثیر مکتب سامرا قرار داشت و تحت تأثیر مجاهدت‌های میرزای شیرازی بود و حتی در جنگ با انگلیسی‌ها در عراق شرکت کرد و به اسارت درآمد.

وی بیان کرد: از دیگر علمایی که بر امام تأثیر بسیاری داشت، مرحوم شهید مدرس بود که امام در مجلس شورا در جمع حاضرین و تماشاچیان حضور پیدا کرد و دید که مجلس قبل از شهید مدرس بسیار با مجلس بعد از ایشان متفاوت و طرز دفاع ایشان از دین و سیاست ورزی ایشان برای امام جالب بود و بعد با شهید مدرس ارتباط برقرار می‌کند.

ابوالحسنی با بیان اینکه مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی استاد اخلاق و عرفان امام از دیگر علمای موثر در وجود امام بود، افزود: سه شخصیت در تاریخ معاصر هستند که عرفان، فقاهت و سیاست را در وجود خود جمع کرده‌اند، یکی مرحوم آیت‌الله آقا نجفی اصفهانی از علمای برجسته اصفهان در عصر مشروطیت، دیگری مرحوم آیت‌الله شاه آبادی با مبارزاتی که علیه رضاخان داشت و دیگری امام خمینی(ره) است.

وی بیان کرد: از دیگر افراد تأثیرگذار بر روی امام، مرحوم میرزا صادق مجتهد تبریزی عالم بزرگ عصر مشروطه بود که با رضاخان در می‌افتد و تبعید می‌شود و در نهایت به قم می‌آید، همچنین امام با آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی رهبر بزرگ نهضت ملی نفت رابطه بسیاری دارد و امام با آن همه شجاعت گفته بود که من شجاع‌تر از آیت‌الله کاشانی ندیدم.

این پژوهشگر تاریخ و نویسنده گفت: اکثر طلاب به مطالعه دروس فقه، اصول، تفسیر و فلسفه می‌پردازند، اما امام با تأثیر پذیری از عالمان، در کنار گذراندن دروس متداول حوزه، فلسفه غرب و فلسفه داروین را نزد آیت‌الله حاج شیخ محمدرضا اصفهانی مسجد شاهی آموخته بود؛ سخن در این باب فراوان است و جا دارد پایان‌نامه‌ها و رساله‌های دقیقی در این باره به رشته تحریر درآید.

گفت‌وگو از الهام حلاجیان

انتهای پیام
captcha