حسین مهدی رکنآبادی، عضو اندیشکده مطالعات راهبردی دانشگاه آزاد اسلامی طی یادداشتی که بهمناسبت روز معلم در اختیار ایکنای قم قرار داده، نوشت: شهید مطهری در کتاب «تعلیم و تربیت در اسلام» در ابتدا بر ضرورت رشد شخصیت عقلانی افراد توجه کردهاند که خود معلول همان نگاه رشد محور به انسان است.
آموزش و پرورش و آموزش عالی در جهان امروز بهعنوان ابزاری برای رشد فردی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. تغییرات در نظامهای طبقاتی باعث شده افراد بتوانند از طریق یادگیری به فرصتهایی دست یابند که در گذشته محدود به طبقات خاصی بود.
مهارت و تخصص نقش کلیدی در بهبود کیفیت زندگی و افزایش رفاه دارد و تحصیلات دانشگاهی همچنان مسیر اصلی دستیابی به تخصص شناخته میشود. کشورهای توسعهیافته آموزش را بهعنوان یک اولویت استراتژیک در نظر گرفتهاند، زیرا سطح سواد و مهارتهای آموزشی تأثیر مستقیمی بر رفاه و ثبات جامعه دارد.
نادیده گرفتن این موضوع ممکن است منجر به ناهنجاریهای اجتماعی و بینظمی شود. در اسلام، اهمیت آموزش و رشد اخلاقی از دیرباز مورد تأکید قرار گرفته است. پیامبر(ص) اسلام مردم را به کسب دانش و فضائل اخلاقی فراخوانده و آن را برای همه افراد ضروری دانسته است. از دیدگاه اسلامی، انسان باید در طول زندگی بر کمالات خود بیفزاید و مسیر تکامل و اصلاح را دنبال کند.
شهید مطهری گرانقدر عقیده داشت که تربیت با صنعت فرق دارد. با توجه به همین تفاوت، انسان میتواند جهت تربیت را بشناسد. صنعت، «ساختن» است به معنی اینکه شیء، یا اشیا را تحت نوعی پیراستن و آراستن قرار میدهند؛ میان اشیا و قوای آنها ارتباط برقرار میکنند.
شهید مطهری ضمن اشاره به نظر علمای تربیت قدیم در خصوص تحکیم فضایل اخلاقی در آدمی میفرماید: «علمای قدیم در تعریف عدالت میگفتند: عدالت ملکه تقوا و پرهیزکاری است؛ یعنی تقوا و پرهیزکاری برای انسان ملکه شده باشد و حتی میگفتند انسان آن وقت دارای اخلاق فاضله است که در عالم خواب هم ضد آن اخلاق از او صادر نشود؛ مثلاً آن قدر راستگو باشد که حتی در عالم خواب هم دروغ نگوید. بر این اساس است که اهتمام زیادی میشود که تربیت در سنین کودکی صورت گیرد. اصلاً گفته میشود تربیت فن تشکیل عادت است. روحیه انسان در ابتدا حکم ماده شل و قابل انعقادی مثل گچ را دارد که ابتدا که آن را در آب میریزند، شل است و بعد سفت میشود. وقتی این ماده شل است آن را در هر قالبی بریزیم به همان شکل درمیآید میتوان آن را به صورت انسان درآورد یا به صورت خوک یا خروس. در هر قالبی که بریزیم همین که سرد شد همان شکل را میگیرد و سفت میشود. میگویند روح انسان در زمان کودکی، حالت قابل انعطافی دارد و مانند همان ماده شل است. هرچه انسان بزرگتر شود قابلیت انعطاف آن کمتر میشود. اینکه گفتهاند: العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر. البته دانشمندان امروز هم به تربیت دوران کودکی بیشتر اهمیت میدهند. بچهای که در کودکستان است از بچه دبستانی و بچه دبستانی از نوجوان دبیرستان و نوجوان دبیرستان از جوان دانشگاه، جنبه پذیرشش بیشتر است. انسان در سن پنجاهسالگی شخصیتش منعقد میشود. البته مبالغه نباید کرد. انسان یک موجود قابل تغییر و قابل توبه و بازگشت است و ممکن است در سن صد سالگی هم خود را تغییر دهد، ولی شک نیست که حالات روحی کمکم ملکه میشود و برگرداندن آنها دشوار میگردد.»
بین تربیت و معنویت رابطه ذاتی وجود دارد. در همه اجزا و عناصر تربیتی باید از طریق دعا و نیایش، جهت فعالیتها را به سوی خداوند معطوف کنیم تا هدفهای تربیتی تحقق یابد. به قدری این ارتباط تربیت و معنویت قوی است که اگر برخی ارزشهای انسان که مورد قبول دین اسلام هم هست در وجود کسی باشد نهایتاً آن انسان به سوی معنویت الهی حرکت خواهد کرد.
«اگر انسان علاقهمند به تربیت خودش و فرزندانش به تربیت اسلامی هست و یا میخواهد افرادی را تربیت کند واقعاً باید به مسأله نیایش، دعا و عبادت اهمیت بدهد و اصلاً مساله عبادت، قطع نظر از اینکه پرورش یک حس اصیل است تأثیر زیادی بر سایر نواحی آن دارد.» (مطهری، 1374: 341).
شهید مطهری در کلامی دیگر گفته: «اول باید انسان عالم باشد، مواد خام را فراهم کند و بعد عقل تجزیه و تحلیل کند؛ مثلاً اگر ما عقل قوی داشته باشیم مثل بوعلیسینا، و قرآن هم بگوید که «تاریخ» عبرت بسیار خوبی است ولی من که از تاریخ اطلاعاتی ندارم عقل من چه میفهمد. یا به ما بگویند در تمام این عالم تکوین، آیات الهی و نشانههای خدا هست، عقل من هم عالیترین عقل باشد ولی من که از مواد به کار رفته در این ساختمان بیاطلاعم با عقل خودم چه چیزی را میفهمم و آیات الهی را چگونه کشف کنم. باید با علم آنها را کشف کنم و با عقلم درک نمایم.»
در قرآن آیات زیادی درباره مسئولیت فردی و مسئولیت اجتماعی به چشم میخورد. «کُلُکم راع و کُلُکم مسـئول عن رعیته؛ همـه شـما در برابـر یکـدیگر مسئول هستند.» پیامبر اکرم(ص)، تعهد اجتماعی را صریحاً در حدیث معروف خود ذکـر میکند: «مـن اَصبح و لَم یهتم بامور المسلمین فَلَیس بمسلم؛ کسی که صبح از خواب برخیزد و در حل مشکلات مسلمانان اقدام نکند، مسلمان نیست.» لذا با توجه به این هدف، مربیان باید در فرایند تعلیم و تربیت، نیروی حس مسئولیتپذیری شاگردان را در برابر همنوعانشان پرورش و ارتقا دهند.
یکی از نکات جالب استاد مطهری در مورد رشد علمی انسانی است. ایشان در کتاب «تعلیم و تربیت در اسلام» در ابتدا بر ضرورت رشد شخصیت عقلانی افراد توجه کردهاند که خود معلول همان نگاه رشد محور به انسان است: «این مسئله که باید در افراد و در جامعه رشد شخصیت فکری و عقلانی پیدا بشود یعنی قوه تجزیهوتحلیل در مسائل پیدا بشود، یک مطلب اساسی است، یعنی در همین آموزشها و تعلیم و تربیتها در مدرسهها وظیفه معلم بالاتر از اینکه به بچه یاد میدهد این است که کاری بکند که قوه تجزیه و تحلیل او قدرت بگیرد، نه اینکه فقط در مغز وی معلومات بریزد که اگر معلومات خیلی فشار بیاورد ذهن بچه راکد میشود. در میان علما، افرادی که خیلی استاد دیدهاند، من به اینها هیچ اعتقاد ندارم. به همین دلیل اعتقاد ندارم که خیلی استاد دیدهاند، همانکه برایشان باعث افتخار است. عالمی که عمر خود را یکسره درس این استاد و آن استاد را دیده، او دیگر مجال فکر کردن برای خودش باقی نگذاشته، دائماً میگرفته، تمام نیرویش صرف گرفتن شده، دیگر چیزی نمانده برای آنکه با نیروی خودش به مطلبی برسد.»
یکی از عناصر اصلی و اساسی تعلیم و تربیت است. هدف در تعلیم و تربیت بـه معنـی وضع نهایی و مطلوبی است که به طور آگاهانه، سودمند تشخیص داده شده است و برای تحقق آن، فعالیتهای مناسب تربیتی انجام میگیرد. هدفهای تربیتی سه کـارکرد دارد، رهبری فعالیتهای تربیتی، ایجاد انگیزه در فرد و ارائه معیار ارزیابی.
از قدمهای ضروری دیگر در مسیر امکان و پیدایی تربیت اسلامی، روشنی و آشکاری اهداف نهایی تربیتی است، چرا که هر چه این اهداف، روشنتر و برجستهتر باشد، قطعاً جنبه امیدبخشی آنها نیز فزونتر و بهتر خواهد بود.
بر اساس تفسیر و تحلیلی که شهید مطهری در بحث از معانی ولایت تکوینی ارائه کـردهاند، میتوان چنین برداشت کرد که مقام قرب الهی، عالیترین درجه و هدفی است و برای حرکت انسان در مسیر حقیقی خود و البته در جهت تحقق حرکت تربیتی، قابل تصور است.
تعلیم و تربیت نهتنها یک ابزار انتقال دانش، بلکه فرایندی برای شکلدهی شخصیت و رفتار اجتماعی انسانهاست. در مدیریت نظام آموزشی، تمرکز بر مهارتآموزی و توسعه قابلیتهای عملی افراد ضروری است تا از یک سو به رشد فردی و از سوی دیگر به پیشرفت جامعه کمک کند.
شهید مطهری تأکید دارد که تربیت با صنعت تفاوت اساسی دارد؛ صنعت مبتنی بر ساختن و تغییر فیزیکی اشیا است، در حالی که تربیت بر شکلگیری ارزشهای درونی و تقویت فضائل اخلاقی تمرکز دارد.
در مدیریت آموزشی، توجه به مسئولیتپذیری اجتماعی است. در دیدگاه اسلامی و مدیریتی، فرد باید نسبت به جامعه خود تعهد داشته باشد و آموزش او باید در مسیر خدمترسانی به دیگران نیز هدایت شود. این موضوع در سیاستهای آموزشی کشورهای توسعهیافته نیز مورد توجه قرار گرفته است، چراکه توانمندسازی افراد بدون ارتقای حس مسئولیت اجتماعی نمیتواند به توسعه پایدار منجر شود.
عقلانیت و قدرت تحلیل از دیگر ارکان کلیدی تعلیم و تربیت محسوب میشود. شهید مطهری بر پرورش توانایی تجزیه و تحلیل افراد تأکید دارد و معتقد است که نظام آموزشی نباید صرفاً بر انتقال دادهها متمرکز باشد، بلکه باید قدرت استدلال و تفکر انتقادی را در دانشآموزان و دانشجویان تقویت کند. این دیدگاه اهمیت طراحی برنامههای آموزشی مبتنی بر تحلیل، استدلال و تفکر انتقادی را نشان میدهد.
در نهایت، تحقق اهداف آموزشی نیازمند یک رویکرد هدفمند و ساختاریافته است. هدفگذاری مشخص در فرایند تعلیم و تربیت، موجب افزایش انگیزه افراد و بهبود کیفیت آموزش میشود. در یک نظام مدیریتی کارآمد، برنامههای آموزشی باید با ارزیابی مستمر و اصلاحات ساختاری همراه باشند تا بتوانند نیازهای جامعه را بهطور مؤثر تأمین کنند.
منابع:
برگرفته از کتاب تعلیم و تربیت اسلامی استاد مرتضی مطهری
انتهای پیام