کد خبر: 4264718
تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۱
یادداشت

تصویری از انقلاب اسلامی در یک داستان کوتاه

در داستانی بدیع و خلاقیتی بی‌نظیر، با زبانی استعاری و کنایی به وضوح نشان می‌دهد که هریک از این مفاهیم جغرافیایی، تهران، میدان انقلاب، میدان آزادی و میدان امام حسین(ع)، تهران، شرق و غرب با زبانی نمادین، بزرگ‌ترین رخداد جهان معاصر و بنیادی‌ترین چالش فراروی جهان و انسان را به تصویر می‌کشد.

سید علی اکبر حسینیمسافری در میدان انقلاب از راننده‎ای، مسیر میدان آزادی را سؤال می‎‌کنند؛ و راننده با طعن و طنز پاسخ می‌‎دهد، از آزادی خیلی دور شده‌‏ای، آزادی قبل از انقلاب بود و شخصی که نزدیک این دو ایستاده و پرسش و پاسخ را می‌شنود؛ با آرامش به مسافر می‌گوید: سخن راننده درست است و تو از آزادی دور شده‌‎ای، اگر از غرب تهران حرکت کرده باشی.

سپس ادامه می‌دهد؛ اساساً دوری، نزدیکی، رسیدن و یا نرسیدن به یک مکان، وابسته به نقطه شروع و جهت حرکت ما است. برای اثبات دور شدن و یا نزدیک شدن به میدان انقلاب، مهم این است که حرکت خود را از شرق یا غرب تهران آغاز کرده باشیم. اگر حرکت، از غرب تهران و از میدان آزادی باشد؛ وقتی به میدان انقلاب رسیدیم، بدون تردید، از میدان آزادی دور شده‌ایم. اما اگر حرکت، از میدان امام حسین که در شرق تهران است، باشد، برای رسیدن به میدان آزادی، راهی جز گذر از میدان انقلاب نداریم.

تفاوتی نمی‏‌کند، این داستان گزارشی از یک واقعیت باشد و یا پرداخته ذهن فلسفی و سیاسی یک نویسنده خلاق؛ در هر صورت بازگوکننده واقعیتی است عمیق، فراگیر و راهگشا که کمتر مورد توجه و تأمل ما قرار می‌گیرد. زیبایی و خلاقیت این داستان از آن‏‌رو است که:

در این داستانک به گونه‌ای اعجاب‏‌انگیز، با زبانی ساده، کوتاه و زیبا، به یکی از عمیق‌‎ترین و معمایی‌ترین اصول معرفت‌شناختی و ارزش‌‎شناختی اشاره شده است. اصولی که توجه به آن‏ها نقشی اساسی و بی‌بدیل در کشف حقیقت و فروکاستن بسیاری از منازعات اعتقادی، اجتماعی، سیاسی و ... دارند.  

انقلاب، آزادی یا امام حسین؟ نقطه شروع، تعیین‌کننده است

در این داستان، میدان انقلاب، میدان آزادی، میدان امام حسین و تهران مکان‌های واقعی و جغرافیایی مشاهده‌پذیر و تجربه‌‎پذیر هستند. مکان‌‏هایی که می‌توان با حضور در شهر تهران آنها را با چشم مشاهده کرد. شرق و غرب نیز در این داستان بدون هیچ ابهامی بازگوکننده جهت و نسبت میان سه مکان جغرافیاییِ میدان انقلاب، میدان آزادی و میدان امام حسین (ع) در کلان شهر تهران است.  

نویسنده، اما در داستانی بدیع و خلاقیتی بی نظیر، با زبانی استعاری و کنایی به وضوح نشان می‌دهد که هریک از این مفاهیم جغرافیایی، تهران، میدان انقلاب، میدان آزادی و میدان امام حسین(ع)، تهران، شرق و غرب با زبانی نمادین، بزرگ‌ترین رخ‎داد جهان معاصر و بنیادی‌ترین چالش فراروی جهان و انسان را به تصویر می‌کشد؛ و منازعه‌‎ای فروناکاستنی و اجتناب‌ناپذیر، میان تمدن غرب و شرق (اسلام و لیبرالیسم) را به خوبی نشان می‌دهد.

با توجه به این داستان، داوری ما درباره انقلاب اسلامی، بیش از هرچیز وابسته به پنجره‎ای است که از آن به انقلاب می‌نگریم. آیا انقلاب را از پنجره مبانی، اصول، اهداف، نماد‌ها و نمود‌های تمدن غرب تفسیر و تحلیل می‌کنیم و یا از منظر مبانی، اصول و اهداف اسلام؟

شرق در داستانک ما، از شرق تهران و تمدن اسلام، فراتر رفته و افزون بر تمدن اسلامی، تمدن‎های ارتدوکس‎ها، ژاپن، چین، امریکا لاتین، آفریقا، هندوئیسم، تمدن بودایی را نیز در برمی‌‎گیرد؛ اما برخی دلایل و شواهد نشان می‌دهد که رویارویی واپسین میان تمدن غرب و تمدن اسلامی است، انقلاب اسلامی نقطه آغاز این واقعیت شکوهمند و نویدبخشِ تفوق و برتری و پیشگامی اسلام در بزرگترین تقابل فراروی بشر خواهد بود.   

هانتینگتون در کوچه‌های تهران؛ پیش‌بینی تقابلی که جهان را می‌سوزاند

ساموئل هانتینگتون نظریه‌پرداز علوم سیاسی در سال ۱۹۹۳ در مقاله‏‌ای با نام برخورد تمدن‌ها و شرح و بسط این نظریه در کتابی به نام «برخورد تمدن‌ها و دوباره سازی نظم جهانی» در سال ۱۹۹۶. برای اثبات ادعای خود درباره «نقش کلیدی مذهب» در جهان پیش‏رو، به منازعات با رویکرد مذهبی یوگسلاوی و درگیری هند و پاکستان اشاره می‌‏کند.

وی هم‎چنان از دو کشور ایران و ترکیه به‎مثابه دو کشور نوظهور بنیادگرایی اسلامی یاد می‌کند. این تئوری پیش از هانتینگتون نیز توسط برنارد لوئیس با نام «بنیان خشم مسلمانان» و نیز در کتابی از بازیبل متیوز در سال ۱۹۲۶ در مورد خاورمیانه با نام «اسلام جوان در حرکت»، تکرار شده است. بیداری اسلامی که در سال‌‏های اخیر بسیاری از کشور‌های اسلامی را فراگرفت و برخی نیز از آن به بهار عربی تعبیر یاد کردند را می‌توان به لیست تحولات فراگیر مذهبی افزود.

هانتیگتون دین را عامل اصلی برخورد تمدن‌ها دانسته و رویارویی تمدن غرب مسیحی و شرق مسلمان را اجتناب‏‌ناپذیر می‌‏داند. تحلیل‏گران سیاسی، اما بر این باورند که نظریه‌‏هایی از این دست، در پی آن هستند که از اسلام چهره‎ای ستیزه‏‌جو در برابر تمدن غرب معرفی کنند و زمینه اسلام هراسی را فراهم آورند، این تحلیل مقرون به استدلال نیز هست. از این‌‏رو برخی نظریه «برخورد تمدن‏‌های هانیتگتون» نظریه «پایان تاریح و آخرین انسان» فکویاما را به مثابه پشتوانه نظری لشکرکشی بوش به سرزمین‌های اسلامی می‌دانند.  

از دیگر دلایل و شواهد این تحلیل، بیانه‌ای است که با امضای شصت تن از متفکران سرشناس آمریکایی منتشر شد. «ساموئل هانتینگتون»، «فرانسیس فوکویاما»، «آمیتایى تریونى»، «بلانکن هورن»، رئیس مؤسسه‏ ارزش‏هاى آمریکایى شماری از امضاءکنندگان بودند.

بیانیه، با این پرسش آغاز می‌شود «ارزش‌‏هاى آمریکایى چیست؟» و با «جنگ عادلانه، براى دفاع از خود و ارزش‏هاى جهانى» پایان می‌‎یابد و با تکیه بر مستندات حقوقی چون احترام به حقوق اساسى انسان‏ها و حقوق بشر، حفظ حقوق شهروندان آمریکایى و آزادى مذهب، جنگ عادلانه‏ آمریکاییان براى دفاع مشروع از خود و از ارزش‌‏ها جهانى توجیه و تأیید می‏‌شود.

تحلیلگران سیاسی براین باورند که دیدگاه‏‌هاى هانتینگتون و فوکویاما، به‎مثابه دکترین بیانیه یادشده به‎‌شمار می‌آید.

اسلام در برابر لیبرالیسم؛ این نبرد اجتناب‌ناپذیر است

به‌‎رغم درستی تحلیل‌های بازگو شده درباره ابتناء بیانیه یاد شده بر نظریه‌های «پایان تاریخ و آحرین انسان» فوکویاما و «جنگ تمدن‌‏های» هانتیگتون و ...، امروز شاهد تقابل تمدن‎‎‌ها غرب و اسلام به‏‌مثابه رخ‎دادی گریزناپذیر هستیم که بازگوکننده تحقق پیشگویی‏ افرادی چون هانتیگتون در این‌باره است. امروز هیچ‎کس نمی‏‌تواند این واقعیت را انکار کند که «جهان شاهد رویارویی آشکار تمدن غرب و اسلام است.»

این رویارویی و منازعه با انقلاب اسلامی آغاز و به‌تدریج گسترش می‌یابد و عمیق‌تر می‌شود و با فراز و فرود‌ها و تشدید این رویارویی، مرز‌ها و حدود این دو جبهه کارزار فرهنگی و نظامی، وضوح و شفافیت بیشتری می‌‎یابد.

صف‌‏بندی‌ها و یارگیری‌‏ها، فراتر از منازعه ایران و آمریکا، به بخش‌‏هایی از جامعه جهانی تسری پیدا می‏‌کند. با قرار گرفتن، عراق، لبنان، فلسطین، یمن، سوریه، و خیل عظیمی از مسلمانان پاکستان، افغانستان، آذربایجان در کنار ایران و به‌تدریج شاهد شکل‌گیری جبهه مقاومت اسلامی هستیم.

با آغاز علمیات طوفان‌الاقصی، افسانه شکست‏‌ناپذیری اسرائیل و آمریکا به پایان خود می‏‌رسد و با قتل‌عام وحشیانه بیش از ۴۰ هزار کودک، زن و مرد فلسطینی در غزه و مقاومت اعجاب‌انگیز، مردم مظلوم فلسطین، شاهد گسترش مقاومت فرا اسلامی در سراسر جهان هستیم.

این داستانکِ به ظاهر ساده، با استفاده از استعاره‌ای جغرافیایی و نمادسازی بدیع، عمیق‌ترین چالش جهان معاصر را آشکار می‌سازد و به‏ زیبایی نشان می‏‌دهد که «پیروزی»، «شکست»، «نزدیکی» و «دوری» به آرمان‌ها، وابسته به نقطه آغاز و مسیرِ گزینش‌شده و مقصد و هدفی است که برای رسیدن به آن زندگی می‏‌کنیم.

در این داستان میدان انقلاب در تهران، نماد انقلاب اسلامی، میدان آزادی، در غرب تهران، نماد آزادی لیبرالیسی برخاسته از تمدن غرب و میدان امام حسین نماد آزادی در تفسیر اسلامی است؛ از این‏‌رو کسانی که انقلاب اسلامی را از پنجره غرب و تفسیر لیبرالیستی، فهم می‎‌کنند، انقلاب اسلامی پایان آزادی و برای کسانی که انقلاب اسلامی را از منظر اسلام پذیرفته‌اند آزادی ارمغانی است که در پرتوی انقلاب اسلامی دست یافتنی است. انقلاب برای گروهی نماد دوری از آزادی و برای گروهی دیگر، گذرگاهی اجتناب‌ناپذیر به سوی آزادی است.

حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر حسینی، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن

انتهای پیام
captcha