کد خبر: 4232234
تاریخ انتشار : ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۰
یادداشت

رد نظریه انکار حضور اهل‌بیت(ع) در روز اربعین

اربعین، گذشت چهل روز از شهادت امام حسین(ع) و روز ورود جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت قبر حضرت است که با ورود اهل‌ بیت(ع) از شام به کربلا یکی شد، برخی از علمای معاصر از جمله مرحوم قاضی طباطبایی(ره)، برای اثبات رسیدن اهل‌ بیت(ع) در اربعین به کربلا پژوهشی مفصل انجام داده‌ است.

حجت‌الاسلام والمسلمین امیرعلی حسنلو، استاد سطوح عالی حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیهحجت‌الاسلام والمسلمین امیرعلی حسنلو، استاد سطوح عالی حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیه در یادداشتی به طرح «نظریه انکار حضور اهل‌ بیت(ع) در روز اربعین»‌ پرداخته است، که متن آن را با هم می‌خوانیم:

درباره زیارت کاروان اسرای اهل بیت(ع) از مرقد شهیدان کربلا در اولین اربعین سخنان بسیاری گفته شده است، برخی از محققان معتقدند کاروان اسیران در راه بازگشت به مدینه از کربلا عبور کرده و به زیارت شهیدان رفتند، ولی برخی دیگر بر این باورند که چنین چیزی امکان ندارد، بلکه اسرای اهل بیت(ع) در اولین اربعین به زیارت نرسیدند و ملاقات با جابر صحت ندارد، این مسئله نیز یکی از مسائل مورد اختلاف بین محققان است.

نظر محدث نوری و شهید مطهری بر رد زیارت اربعین توسط اهل‌بیت(ع)

مرحوم محدث نوری صاحب مستدرک در کتاب «لؤلؤ و مرجان» این قضیه را با دلایل و شواهدی بعید دانسته و رد کرده است؛ شهید مطهری هم که در نوشتن کتاب حماسه‌ حسینی و برخی از آثارش مقداری از مرحوم محدث و کتابش تأثیرپذیر بوده، موافقاً با مرحوم محدث نوری آن را رد کرده است و یکی از دروغ‌هایی دانسته که جامعه مرده آن را پذیرفته و همین مطلب را یکی از دلایل بر مرده بودن جامعه آن روز ایران دانسته است(این سخنرانی ایشان در روز اربعین بوده است). شهید مطهری می‌فرماید: «یک جریان ساختگی که در هیچ کتاب معتبری وجود ندارد و تنها در یک کتاب وجود دارد که آن کتاب به اتفاق تمام ارباب مقاتل معتبر نیست. ولی هیچ‌کدام از مورخین، محدثین و مقتل‌نویسان اسلام این را ننوشته‌اند بلکه تکذیب کرده‌اند و عقل هم(آن را تکذیب می‌کند).» این دو محقق بزرگ جهان تشیع بدین ترتیب وقوع این اتفاق تاریخی را انکار کرده‌اند.

شهید مطهری فرموده است: «عقل هم تکذیب می‌کند» در حالی که چنین نیست، اتفاقاً عقل تأیید و تحسین می‌کند که اهل بیت امام حسین(ع) از کنار این حادثه به این سادگی نگذرند، از نظر عاطفی و عقلی بسیار بعید است که انسان بعد از از دست دادن عزیزانش به هر نحوی که ممکن باشد برای تسلی خاطر و تسکین آلام روحی بر سر مزار او نرود و در آنجا عزاداری نکند.

عقل چگونه با چنین چیزی مخالف بوده و آن را تکذیب می‌کند که بانویی مثل زینب(س) که محبوب‌ترین فرد خاندانش و سایر برادران و فرزندان و برادرزادگان را از دست بدهد و خود به اسارت برده شود و در راه بازگشت به مزار آنها نرود، امام زین‌العابدین(ع) امام معصوم که از هر لحاظ در کمال و در اوج عواطف انسانی و عظمت معنوی از مزار عزیزانش زیارت نکند و فرزندان و خاندان پدرش را برای وداع به کربلا نبرد.

از نظر عقلی رجحان با رفتن اسرا به کربلاست

اتفاقاً اگر نرفته باشد، جای بسی تعجب است و از نظر عقلی رجحان با رفتن اسرا به کربلاست و نرفتن مورد مذمت عقل است، چون مسیری که اسرا را از کربلا به سوی شام آوردند از همان مسیر ممکن است اسرا از شام به کربلا برگردند، در هر صورت شهر مدینه بعد از سرزمین کربلاست و کربلا در بین راه سوریه کنونی(شام) و کشور عراق واقع است و از نظر عقلی هیچ استبعاد و مانعی وجود ندارد و از محالات نیست که خاندان امام حسین(ع) در راه بازگشت به مدینه در اولین فرصت به زیارت قبور مطهر شهیدان رفته باشند.

مرحوم نوری و شهید مطهری در یکی از دلایل ردشان آورده‌اند که چون ابن طاوس صاحب لهوف در جوانی این کتاب را نوشته حرف او غیر معتبر است، در حالی‌که جوان بودن ابن طاوس هیچ دلیلی بر رد این مطلب نمی‌تواند باشد، اتفاق نیرویی که در جوانی برای پژوهش و تحقیق وجود دارد در کهن سالی نیست، این دلیل آنها نیز دلیل قابل قبولی نیست.

وی با بیان اینکه یکی از دلایل شهید مطهری این است که نوشتن هیچ یک از مقتل‌نویسان و مورخان اسلامی این واقعه را ذکر ننموده‌اند، گفت: در جواب آنها باید گفت که اولاً چه کسی مدعی است که مورخین تمام حوادث را دقیقاً ضبط کرده‌اند و مسیر کاروان اهل بیت(ع) از شام به مدینه را گزارش داده‌اند. ثانیاً صاحب لهوف مرحوم سید بن طاوس خودش یکی از مقتل نویسانی است که آن مطلب را نقل کرده است و علاوه بر او ابن نما نیز در مثیرالاحزان نقل نموده است.

دیدگاه علمای بزرگ درباره زیارت اربعین اهل بیت(ع)

علاوه بر اینها چندین نفر از علمای بزرگ درباره زیارت اربعین و حضور اهل بیت(ع) نظر موافق دارند و بیشتر قدما قبول دارند که درادامه نظراتشان بیان می‌شود. ثالثاً مرحوم مطهری و نوری فقط در حد سخن و بدون تحقیق کامل مدعی شده‌اند که هیچ‌ یک از مورخین اسلامی و مقتل‌نویسان این واقعه را منعکس نکرده‌اند؛ چون آنها به تمام مقاتل دسترسی نداشته‌اند و تمام منابع تاریخی را مراجعه نکرده‌اند که بدون تحقیق اثبات چنین ادعایی مشکل است، زیرا هم سید ابن طاوس نقل کرده و هم بنابر نقل خود محدث نوری، ابن نما در کتاب مثیر‌الاحزان آنرا نقل کرده است.

احتمالاً مرحوم نوری اولین کسی از معاصرین است که در این مسئله با آوردن دلایلی تردید نموده است و شهید مطهری هم تحت تأثیر مرحوم نوری به این نظر بدون تحقیق و استقصا و تحلیل درست، متمایل شده است. در هر صورت مرحوم نوری و بعد از او شهید مطهری رسیدن اهل بیت(ع) در اولین اربعین به کربلا را انکار کرده‌اند و از لحاظ عقلی به ملاحظه برخی از امور همچون مسیر طولانی بین کربلا و شام و مدت زمان طی این مسافت، محال دانسته‌اند.

اما در مقابل، علمای بزرگی چون شیخ صدوق در امالی نوشته «حارث بن کعب از فاطمه، دختر علی(ع) نقل می‌کند که یزید دستور داد، خانواده حسین(ع) را با امام سجاد(ع) زندانی کردند. زندان چنان بود که آنان را از گرما و سرما، نگاه نمی‌داشت تا آن جا که صورت‌های آنان پوست انداخت. در بیت‌المقدس، هر سنگی که از روی زمین برمی‌داشتند، خون تازه در زیر آن دیده می‌شد و مردم آفتاب را روی دیوار‌ها چنان سرخ رنگ می‌دیدند که گویی بر آن‌ها چادر‌های رنگین کشیده شده بود. این وضع ادامه داشت، تا زمانی که امام سجاد(ع) با زنان از شام خارج شدند و سر امام حسین(ع) را به کربلا بازگردانیدند».

برخی دیگر از علمای شیعه چون ابن طاوس نیز بر این نظرند، سید بن طاووس در لهوف می‌نویسد: «فَأَمَّا رَأْسُ الْحُسَیْنِ(ع) فَرُوِیَ أَنَّهُ أُعِیدَ فَدُفِنَ‏ بِکَرْبَلَاءَ مَعَ جَسَدِهِ الشَّرِیفِ(ع) وَ کَانَ عَمَلُ الطَّائِفَةِ عَلَى هَذَا الْمَعْنَى الْمُشَارِ إِلَیْه‏؛ روایت شده است که سر امام حسین(ع) بازگردانده شد و به بدن شریفش ملحق گردید و عمل شیعیان نیز، بر همین عقیده استوار است.»

مجلسی نیز از سیدمرتضی نقل نموده است: «ذَکَرَ الْمُرْتَضَى فِی بَعْضِ مَسَائِلِهِ‏ أَنَّ رَأْسَ الْحُسَیْنِ(ع) رُدَّ إِلَى بَدَنِهِ بِکَرْبَلَاءَ مِنَ الشَّامِ وَ ضُمَّ إِلَیْهِ وَ قَالَ الطُّوسِیُّ وَ مِنْهُ‏ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ؛ سید مرتضی ذکر کرده است که سر مبارک امام حسین(ع) به کربلا بازگردانده شد و به بدن مبارک آن حضرت، الحاق گردید. به گفته شیخ طوسی، زیارت اربعین از همین رو صورت می‌گیرد»؛ افزون بر این بزرگان، ابوریحان بیرونی و برخی دیگر نظرشان براین است که در ۲۰ صفر که مصادف با اربعین است، سر مقدس امام حسین(ع) به کربلا منتقل و مدفون شده است؛ «و فی العشرین ردّ رأس الحسین الی مجثمه حتی دفن مع جثّته و فیه زیارة الاربعین.»

همچنین شیخ بهایی(۱۰۳۰ق) در بیان بیستم ماه صفر و آمدن جابر و اهل‌بیت(ع) به سرزمین کربلا چنین می‌نویسد: «وفی هذا الیوم وهو یوم الاربعین من شهادته(ع) کان قدوم جابر بن عبدالله الانصاری رضی الله عنه لزیارته(ع) واتفق فی ذلک الیوم ورود حرمه(ع) من الشام الی کربلاء قاصدین المدینة علی ساکن‌ها السلام والتحیة؛ و در این روز یعنی چهل روز بعد از شهادت امام حسین(ع) جابر بن عبدالله انصاری به زیارت آن حضرت آمد و اتفاقاً در این روز حرم امام حسین(ع) (منظور اهل بیت) که از شام به کربلا آمدند در حالی که عازم مدینه بودند به زیارت آن حضرت آمدند.»

اثبات حضور اهل‌بیت(ع) در اربعین توسط قاضی طباطبایی

از عبارت شیخ بهایی چنین برمی‌آید که روز اربعین، چهل روز از شهادت امام می‌گذشت و روز ورود جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت قبر حضرت است و آن روز با روز ورود اهل‌بیت امام(ع) از شام به کربلا یکی شد و برخی از علمای معاصر از جمله مرحوم قاضی طباطبایی(ره)، شهید محراب برای اثبات رسیدن اهل‌بیت(ع) در اربعین به کربلا پژوهشی مفصل در این باره انجام داده و بیش از یکسال در این باره تحقیق نموده است که حاصل آن کتاب «اربعین» اوست که معتقد است روایت جابر تا آخر نقل نشده است؛ بلکه بخش پایانی آن قطع شده وگرنه حضور اهل‌بیت(ع) در کربلا و دیدارشان با جابر در زیارت امام حسین(ع) منعکس می‌شد.

 آن مرحوم نیز گفته است که علم الهدی و شیخ طوسی چنانکه عین مطلبشان پیشتر آورده شد، گفته‌اند که سر مبارک امام حسین(ع) در روز اربعین به پیکر پاک حضرت ملحق شد؛ مرحوم قاضی تمام دلایل محدث نوری را جواب داده و مردود شمرده است و ادعای خود را که حضور اهل‌بیت(ع) در اربعین اول بر سر قبور شهداست ثابت می‌کند. با توجه به اینکه تحقیق آن مرحوم مفصل است و کاملاً مخالف با گفتار نوری و شهید مطهری، لذا نمی‌توان با احتمالاتی که مرحوم نوری اقامه نموده حضور اهل‌بیت(ع) را منکر شد؛ بلکه عواطف شدید اهل‌بیت(ع) و بی‌قراری آن‌ها از فراق امام شهیدان و عزیزان حکم می‌کند که در اولین فرصت به زیارت شتافته باشند.

همان طور که مرحوم قاضی طباطبایی(ره) در کتابش نوشته‌اند: «از علماء امامیه تا قرن هفتم هجری شبهه و اشکالی در این موضوع دیده نشده است و اول کسی که شبهه کرده غیر از سید اجل سید بن طاووس حسنی(ره) در کتاب اقبال سراغ نداریم» و ابن طاوس همین نظر خود را در لهوف تغییر داده است. نتیجه اینکه با وجود اختلاف بین علما و مخالفت برخی که بیشتر این دیدگاه از متأخرین است و محدث نوری در این باره از معاصرین مخالفت کرده و شهید مطهری متأثر از کتاب لوء لوء مرجان او که در آداب منبر نوشته است در سخنرانی روز اربعین اینگونه گفته است.

در حالیکه مرحوم قاضی یک سال و اندی برای نوشتن این کتاب با موضوع رد شبهات درباره اربعین تحقیق نموده است، افزون بر قاضی شهید افرادی، چون شیخ صدوق، سیدمرتضی، شیخ طوسی، ابوریحان بیرونی، شیخ بهایی و ابن طاوس که هریک دارای جایگاه بلند علمی و معنوی هستند این خبر وصول اهل بیت(ع) به کربلا در اربعین را تأیید کرده‌اند؛ لذا نظر ایشان را قاضی شهید پذیرفته و منطقی‌تر از نظر دیگر بزرگان دانسته و فرموده است که روز اربعین در ۲۰ صفر اهل بیت(ع) در کربلا حضور یافته‌اند، چنانکه جابر صحابی و یار باوفای رسول الله(ص) با غلامش به زیارت امام حسین(ع) رفته است، علاقه‌مندان برای مطالعه بیشتر می‌توانند به کتاب «تحقیقی در اولین اربعین» مرحوم قاضی مراجعه کنند. 

انتهای پیام
captcha