حجتالاسلام والمسلمین امیرعلی حسنلو، مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز پاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه در دومین گفتوگو با ایکنا از قم، به تشریح واقعه تاریخ غدیر و آسیبهای عدم توجه به آن میپردازد که مشروح بخش دوم این گفتوگو تقدیم مخاطبان ایکنا میشود:
عید غدیر از دیرباز مختص شیعه نبوده است، بلکه علمای اهل سنت به تأسی از پیامبر(ص) این روز را عید دانستهاند. شیخ فارس تبریزیان حسون با جمع آوری مطالبی از کتاب «الغدیر» علامه امینی، کتابی مستقل در این زمینه تحت عنوان «عید الغدیر فی الاسلام» تألیف نموده و اثبات میکند که این عید اختصاص به شیعیان ندارد. همچنین محمدرضا جباران کتابی در زمینه غدیر تحت عنوان «غدیر از دیدگاه اهل سنت» تألیف کرده که در آن نظر علمای اهل سنت به عید غدیر را جمع آوری نموده است.
با توجه به این نگاهها باید در احیای این نگرشها گامهایی از سوی مجمع تقریب برداشته شود. ظرفیت غدیر بسیار وسیع و بالاست. در سایه غدیر میتوان به احیای امت محمدی رسید که منجر به احیای شکوه و عظمت تمدن اسلامی خواهد شد. در این بستر است که آمدن منجی عالم بشریت برای برقراری عدل و پایان دادن به ظلم و ستم محقق میشود.
بیشتر بخوانید:
فخر رازی نوشته است پیامبری که مستحبات دینش را نیز به امت گفته است، امکان دارد در مسئله مهمی مانند جانشینی خود ادای دین نکند و آن را بدون تعیین تکلیف رها کند؟ این عقلا هیچ ممکن نیست؛ پیامبری که بر همه مستحبات دین خود بپردازد و از این مهم سرنوشتساز دوری نماید و امتش بعد خود به اختلاف و درگیری گرفتار شوند.
در میان افراد عادی، وقتی بزرگ خانواده و پدر و سرپرست به مسافرت موقت میرود امور خود را به کسی میسپارد آیا سزاوار است، پیامبری پس از ۲۳ سال که با تمام سختی و تلاش و مرارت و جان فشانی خود و یاران این موضوع را مسکوت یا به تصمیم دیگران واگذارد؟
وهابیت امروز جیره خوار و هم پیاله استعمار گران شده و مدام به جنگ و تفرقه در ممالک اسلامی دامن زده است. همه شبهات و تحرکات سیاسی و فرهنگی آنها به جنگ و تفرقه متمرکز و منتهی شده و دامنه نفوذ و سلطه استعمارگران و صهیونیسم را در ممالک اسلامی بیشتر کرده است. پیامبر اکرم(ص) تصریحاً از کشتار طایفه در جنگها نهی کرده و آن را از اسلام ندانسته است؛ لذا عملکرد وهابیت خلاف تمام اصول مسلم اسلام است. روشن است که آنان به انکار و شبهه پردازی درباره غدیر که آمال صهیونیستهاست چه موضعی خواهند داشت.
روند تاریخ نشان داده که حافظ و نگهبان واقعی قرآن، امامت بوده است و جریان «حسبنا کتاب الله» منجر به افراطی گری و تکفیر امت اسلام شده که وهابیت تکفیری از دامن این اندیشه برآمده است. اگر مکتب امامت و اهل بیت(ع) نبود از اسلام جز جنگ و درگیری و کشتار و خشونت دیده نمیشد و ملت اسلام پیوسته در ذلت اجانب و استعمار بود. جریان مقاومت برخاسته از مکتب اهل بیت(ع) است که در مقابل این جریانها با روشنگری و پایداری، تفسیر درست از کتاب و سنت را ارائه داده تا اسلام اصیل در دنیا شناخته شود.
پرچم دروغین اسلام که استعمارگران در حجاز با نام عربستان بلند کردند و نشانه آن را شمشیر قرار دادند تا چهرهای خشن و جنگ جویانه از اسلام به نمایش بگذارند براساس همان معیارهای منحرف بود که اسلام هراسی را در دنیا گسترش داده و مانع نفوذ فرهنگی و تمدنی اسلام باشد.
این خلاف سیره پیامبر(ص) بود که در بدو تشکیل حکومت با همه پیروان ادیان پیمان همزیستی مسالمتآمیز و میان مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادری در امت اسلام بستند. منطق اهل بیت را باید در نامه مالک اشتر دید که همه انسانها را بهعنوان انسان و برادر و به عنوان فرزندان آدم دیده است که در حقوق انسانی یکساناند، نه در پرچم عربستان که نشان آن توسط انگلیس برای اسلام هراسی تعیین شد.
مفسر واقعی کتاب الله علی(ع) و فرزندان و ذریه او هستند که منطق واقعی دین را همانگونه که هست تفسیر نموده و حراست و حفاظت میکنند؛ لذا پیامبر(ص) روز تکمیل دین را بر اساس آیه «الیوم اکملت دینکم ورضیت لکم الاسلام دینا» با اعلام امامت و ولایت علی بن ابی طالب در روز غدیر مشخص نمود. این به این معنا بود که کتاب خدا تنها کافی نیست، بلکه کتاب مفسر و حافظ میخواهد. حدیث ثقلین خود پاسخ به شبهه حسبنا کتاب الله است.
پرچم دروغین اسلام که استعمارگران در حجاز با نام عربستان بلند کردند و نشانه آن را شمشیر قرار دادند تا چهرهای خشن و جنگ جویانه از اسلام به نمایش بگذارند بر اساس همان معیارهای منحرف بود که اسلام هراسی را در دنیا گسترش داده و مانع نفوذ فرهنگی و تمدنی اسلام باشد.
یک سوال اساسی این است که چرا جانشینی رسول اکرم(ص) مورد پذیرش واقع نشد؟ سه علت اساسی برای این نپذیرفتن وجود دارد. اول اینکه علت اصلی بر میگردد به مسائل پیچیده روانی مثل حسادت که در زمان حیات پیامبر(ص) نسبت به فضائل و برتری علی(ع) و قرب و محبوبیت او پیش خدا و پیامبر(ص) وجود داشت. گاهی این حسادت و کینه توزی را بروز میدادند. چنان که در روایات هست وقتی علی(ع) وارد مجلس میشد جا نمیدادند برای نشستن و پیامبر(ص) میفرمود وای بر شما به او جا بدهید.
یا در قضیه ازدواج علی(ع) با فاطمه(س) حسادت میورزیدند، چون خواستگاران فاطمه(س) غیر از علی(ع) همین خلفا بودند که پیامبر فرمود امر ازدواج فاطمه به خداوند مربوط است. اینها از حسادت در تاب و تاب افتادند که دوباره خداوند در شأن علی(ع) آیه و منزلتی بیان فرمود و حدیث منزلت «انت منی بمنزله هارون من موسی» یا حدیث بسته شدن درهای مسجد جز در علی(ع) از نمونههای آن است.
«در نزول آیه (فی بیوت اذن الله ان ترفع) ابوبکر از پیامبر پرسید آیا خانه علی هم جزء این خانههاست؟ پیامبر فرمود: از بهترین آنهاست. حدیث منزلت علی(ع) در منابع دست اول و صحاح سته اهل سنت و منابع تاریخی است که معاویه به سعد وقاص گفت: چرا به علی ناسزا نمیگویی؟ سعد در پاسخ معاویه گفت: آیا کسی را ناسزا گویم که پیامبر(ص) در شأن او حدیث منزلت را فرمود؟» معاویه از حسادت بخش نامه نمود تا بعد از نماز به آن حضرت سب کنند.
علت دوم به روحیه قدرتطلبی مربوط است که گاهی منجر به کودتا میشود. قدرت و ریاست فریبنده است. از این رو بر سر قدرت و ریاست قرنها جنگ بوده است. جریان سقیفه در واقع کودتا علیه تصمیم و برنامه پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بود. کودتا کردند و نیرویی از خارج مدینه از قبایل بیرون آوردند و با ایجاد ارعاب و تهدید بیعت گرفتند. عمر از بیعت و به قدرت رسیدن ابوبکر که حاصل سقیفه بود به «فلته» یاد کرده که نوعی از کودتاست.
علت سوم میتواند نفوذ باشد. بر اساس گفته صریح قرآن دشمن اسلام در صدر اسلام یهود بوده و هست و این جریان به صورت خزنده در داخل صفوف اسلام و دستگاه خلافت نفوذ گسترده داشت و بر علیه جریان اصلی اسلام که امامت بود با دستگاه خلافت همدست شد.
در شهادت ائمه(ع) و توطئه بر علیه حکومت امیرمومنان(ع) و امام حسن(ع) دست مرموز نفوذ از آستین امویان برآمده و دستگاه معاویه پر است از جواسیس که تظاهر به اسلام میکردند. در دستگاه بنی عباس نیز در لباس اطبا نفوذ داشتند و مشغول به گرم کردن جنگهای داخلی و کشتار مسلمانان و مسموم نمودن اهل بیت(ع) بودند تا خودشان در سایه این تنشها و اختلافات آسوده زندگی کنند. در جریان انقلاب اسلامی نیز همین جریان در جلوههای رنگارنگ دیده میشود. این نفوذیهای خطرناک تا فرقه سازی نیز پیش رفتهاند و در تجزیه ممالک اسلامی و امپراطوری اسلام نیز دست داشتهاند.
مسئله دیگر در باب غدیر این است که برخی از جریانهای اهل سنت در طول تاریخ با پذیرش حدیث غدیر در تفسیر واژه «ولی» به دوستی و محبت به تحریف گرایش پیدا کرده و مغلطه میکنند. این تحریف مفهومی و معنایی نیز به این جهت است تا توجیه رفتار نادرست دیگران را تکمیل کنند. دانشمندان علم لغت و واژه شناسان لفظ «ولی» را به معنای سرپرستی، عهده داری امور، چیرگی و رهبری معنا کردهاند.
راغب اصفهانی مینویسد: «ولایت یعنی یاری کردن، زمامداری و حقیقت آن سرپرستی است»، ابن اثیر مینویسد: «ولی یعنی یاور و هر کس امری را بر عهده گیرد»؛ سپس میگوید حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» از همین قبیل است. سخن عمر که به علی(ع) گفت: «تو مولای هر مؤمن شدی نیز یعنی ولی مؤمنان گشتی.» مردم پس از اعلام ولایت علی(ع) با او بیعت کردند و آیا سزاوار بود پیامبر(ص) صرفاً جهت اعلام دوست داشتن علی(ع) به مردم هزاران نفر را جمع کند؟
بر این اساس نگرش برخی از اهل سنت که ولایت را تنها به مفهوم دوستی معنا کردهاند با آیات قرآن و سیره پیامبر(ص) سازگار نیست. عمر سقیفه را با دو روش زیر سؤال برد. اول گفت بیعت ابی بکر کار نپخته و ناگهانی بود. دوم این بود که او برای انتخاب خلیفه بر خلاف روش ابوبکر و وصیت او، شورا تشکیل داد و به اصطلاح برخی از توجیه گران از علمای اهل سنت به اهل حل و عقد واگذار نمود. با نظر و تأمل میبینیم در این مدت کوتاه پس از پیامبر(ص) برای انتخاب جانشین پیامبر(ص) و تعیین تکلیف حاکمت امت اسلام سه روش متناقض و متضاد ایجاد نموده و به تنشهای بین امت دامن زدند.
روش انتخاب ابیبکر در سقیفه بیعت با اکراه و به زور و حمله و تهدید به خانه دختر پیامبر(ص) بود. انتخاب عمر به عنوان جانشین با وصیتی که عثمان برای ابوبکر نوشت و به خلافت عمر تصریح کرد شکل گرفت. روش سوم هم شورایی بود که عمر دستور تشکیل آن را داد که حاصل آن انتخاب عثمان به خلافت بود.
این سه روش کاملاً مغایر و متضاد و تنش آفرین بودند که این سه خلیفه انتخاب شدند. سرانجام این روشها هم منجر به شورش و اعتراض علیه عثمان و کشتن او و روی آوردن به علی(ع) و برگشت حق به صاحب حق بود. این اختلاف در انتخاب و عدم تبعیت و تمکین به فرموده پیامبر(ص) تاکنون ادامه داشته و چالشهای بزرگ و مشکلات فراوانی برای امت اسلام داشته است. همه اینها حاصل تفسیر نادرست از حدیث و واقعه غدیر بود که ولایت و ولاء را به معنی دوستی گرفتند. اگرچه به همان دوستی نیز عمل نکردهاند.
از طرفی در همه این جریانات و گفتوگوهایی که در تاریخ داشتهاند ولایت و ولات امر را به خلافت و کارگزاران تفسیر کردهاند که با تفسیرشان مغایر بوده است. آنچه امروز در فلسطین و غزه شاهد مصائب بسیار غم انگیزی هستیم و مسلمانان در مقابل ظلم و استکبار و استعمار هیچ اقدام شایسته نتوانستند و نمیتوانند انجام بدهند و از این قلب دوم اسلام و سرزمین مقدس و مردم مظلوم غزه دفاع نمایند و مصائب دیگر جهان اسلام همه این چالشها به دوری امت اسلام از پیام غدیر و ثقلین برمیگردد.
هرگاه امت اسلام پیرامون پیام مهم غدیر که یکی مودت و اطاعت اهل بیت(ع) و امامت است و دوم مهدویت و آینده امید بخش امت اسلام است،همدل شوند؛ تمدن نوین اسلامی پیرامون این آموزه بزرگ محقق خواهد شد، از دیگر اعجاز رسالت پیامبر(ص) در غدیر بیان اوصافی از مهدی(عج) به امت اسلام است؛ لذا امت اسلام و جوانان مسلمان پیرامون غدیر و محتوا و پیامهای آن تحقیق نمایند وروشنگری کنند تا از سلطه ظلم و ستم استعمار نو و ظالمین صهیون رهایی و نجات یابند.
گفتوگو از مهنوش بهروز
انتهای پیام