محمدرضا شرفیخبوشان، نویسنده ادبیات داستانی در گفتوگو با ایکنا از قم با بیان اینکه زبان و ادبیات، آرمان و فرهنگ یک کشور است از اینرو قدرت بالایی در انتقال مفاهیم دارد، اظهار کرد: ادبیات داستانی با هدف ارتقای کیفی زندگی انسانی و با استخدام تکنیکهای جذب ادبی و انتقال حس زیبایی و امید به مخاطب بسیار موفق است.
وی ادامه داد: ادبیات داستانی و رمان به علت آگاهی اجتماعی و مسائل روز و روبهرو شدن با پدیدههای شهری و به نمایش کشاندن جامعه مدنی، مخاطبان خاص خود را دارد و در همین راستا نویسندگان زیادی را جذب خود کرده است. این نوع ادبیات از دهه 60 پیشرفت چشمگیری داشته و با غلبه بر شعر، مخاطبان بیشتری را جذب کرده است و همین ویژگی علت اهمیت و رواج بیشتر آن در بین مردم است.
شرفیخبوشان با بیان اینکه ادبیات داستانی در واقع شکلی از روایت است که در همه یا بخشی از آن با اشاره به رویدادهایی که واقعی نیستند و ساخته ذهن نویسنده بوده جذابیت خود را دو چندان کرده است، گفت: ادبیات داستانی با در نظر گرفتن قواعد و قوانین جامعه مدنی به تناسب نیاز جامعه کمبودهای آموزشی را جبران کرده و با روی آوردن به بخش رمان گامهای بزرگی را در مسیر پیشرفت جامعه مدنی برمیدارد.
نویسنده ادبیات داستانی تصریح کرد: مخاطب در نگاه اول برای سرگرمی و گذران اوقات فراغت به رمان روی میآورد، اما بدون تردید با گذر زمان این نگاه تغیر میکند، بدون تردید هنر برترین تجلی جهان است و ریشه در فطرت انسان دارد و به همین دلیل لذتبخش است.
شرفیخبوشان اظهار کرد: ادبیات داستانی با توجه به ساختار و درونمایهای که دارد میتواند علاوه بر ادراکی که در ذهن و روح مخاطب و خواننده خلق میکند، در مخاطب کشش عاطفی و حسی ایجاد کند و با ایجاد چالشهای گوناگون ذهنی باعث رشد شناختی خواننده شود.
وی با بیان اینکه نویسنده با قلم خود دریچه متفاوتی را در برابر چشم مخاطب ایجاد کرده و با زبان هنر که زبان مشترک همه انسانهاست ارزشهای انسانی را با کلمات به تصویر میکشد، ادامه داد: نگاه به رمان به خصوص در اروپا و در زمان گذشته در نظر برخی اتلاف وقت بوده است، اما رفته رفته جامعه دریافت اثری که یک رمان دارد، قالبهای دیگر نمیتوانند ایجاد کنند چون رمان گستره زندگی است و مجالی فراهم میکند که خواننده تجربه زیستن پیدا کند و جهان کلمات و روایتی که در آن شکل میگیرد و قالبهای دیگر تجربه زیستن را ایجاد کرده و این تجربه زیستن خواننده را همراه میکند.
این نویسنده ادبیات داستانی اضافه کرد: جنس کلمات روایت داستان با جنس سینما و گونههای دیگر متفاوت است و در داستان از تجربیات شخصی خود خواننده بهره میبریم و بهدلیل تصور خواننده و همراهی خواننده و مشارکت در این آفرینش رمان هنوز طرفداران خود را دارد؛ رمان میتواند اتفاقی را که برای دیگران افتاده است را به اتفاقی که برای من افتاده تبدیل کند.
وی گفت: رمان از حالت اتلاف وقت بیرون آمده است، چراکه وظیفه خودش را در اجتماع به عهده گرفته است؛ در رمان تجربه زیستی دیگران به تجربه من تبدیل میشود و سرگذشت انسانهای دیگر اهمیت پیدا میکند؛ در واقع رمان موجب میشود از لاک خودخواهی و خودبینی بیرون بیاییم و همانطور که وظایف اجتماعی ما را گوشزد میکند نسبت به دیگران حساس، دلسوز و مهربانتر میشویم.
انتهای پیام