«ایرانیها کتاب نمیخوانند»؛ این گزارهای است که دائماً میشنویم. اما به دلایل و عوامل آن خیلی توجه نمیشود. شاید بهترین عینک برای کشف واقعیت دنیای کتاب در ایران امروز عینک عدالت فرهنگی باشد. عدالت فرهنگی در مورد توزیع خیرات و مواهب فرهنگی صحبت میکند.
کتاب به عنوان یکی از مهمترین کالاهای فرهنگی برآمده از کنش فرهنگی نویسنده اعم از ایده، هنر، تفکر، اندیشه، پیامی را برای خواننده تولید میکند و خواننده که در ظاهر مصرف کننده این کالای فرهنگیست در واقع با دریافت پیام آن کتاب، این پیام را در قالب رفتار، تجدید فکر، احیای اندیشه و ... باز تولید میکند. این چرخه آنقدر مهم است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
حال آیا در مقوله کتاب، عدالت فرهنگی برقرار است؟ عامل بسط عدالت، هم حاکمیت است و هم مردم. سهم حاکمیت عمدتاً در فقره کتاب، ساختاری است.
ایجاد فرآیند عادلانه تولید، افزایش تولید طبق معیار اتحادیه بينالمللي انجمنهای کتابداری که بايد به ازای هر باسواد حداقل يک و نيم جلد کتاب در کتابخانههای عمومی وجود داشته باشد، ممیزی عادلانه، توزیع عادلانه کاغذ، پایین آوردن قیمت تولید کتاب، افزایش کتابخانههای عمومی کشور که مطابق سند چشمانداز اعضای کتابخانههای عمومی ايران بايد تا سال ۱۴۰۴ به ۲۰ ميليون نفر برسد و برای رسیدن به چنین موقعیتی لازم است استفادهکنندگان از کتابخانههای عمومی تقريباً ۲۰ برابر شوند و ... از جمله اقدامات ساختاری لازم است.
اما نکتهای در عدالتپژوهی وجود دارد که اینجا نیز باید بدان توجه کرد و آن معیار عدالت است. کتاب بر اساس چه معیاری توزیع شود؟ آیا تمام کتابهایی که در کتابخانههای تهران ارائه میشود باید در کتابخانههای یکی از شهرستانهای جنوب کشور هم ارائه شود؟ نیاز، حق، برابری، ایجاد فرصتهای برابر همه از معیارهای عدالت هستند.
شاید اگر ما بر اساس نیازهای مردم یک منطقه، کتابهای مرتبط برای رفع آن نیاز را عرضه کنیم بنابر معیار نیاز به عدالت فرهنگی نزدیکتر شده باشیم. این یک بحث مختصر است برای نشان دادن این نکته که برابری عینی لزومًا به معنای عدالت نیست.
مهم این است که کتاب فقط محتوای آن نیست که بگوییم با ebook یا مطالعه در فضای مجازی به اهداف کتابخوانی رسیدهایم. بلکه کتاب یک فرهنگ است. از دست گرفتن کتاب تا ورق زدن آن، از هدیه دادن کتاب تا مطالعه آن، همه یک فرهنگ است همانگونه که فست فود فقط یک غذا نیست بلکه یک فرهنگ است.
حجتالاسلام والمسلمین احمد اولیایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
انتهای پیام