به گزارش ایکنا از قم، متن هفدهمین یادداشت حجتالاسلام والمسلمین سید علیاکبر حسینی عضو هیئتعلمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم به شرح زیر است:
تاکنون به اختصار مطالبی درباره فرآیند اخلاقی شدن از منظر قرآن بیان کردیم، در این یادداشت به بررسی و تحلیل مفهوم توفیق و نقش آن در تحقق زندگی اخلاقی میپردازیم.
اصول و قوانین اخلاقی قرآنبنیان، به دودسته تقسیم میشوند، نخست اصول اخلاقی مطلق و عام. دوم اصول اخلاقی یاریگر. اصولی مانند صداقت، عدالت، توکل، شکیبایی، شجاعت، دروغ، ستم، ناشکیبایی، ترس از جمله اصول مطلق و عام اخلاقیاند. مقصود از اصول یاریگر اصولی قرآنی هستند که مساعدتهای ویژه الهی را برای تسریع و تسهیل پیمودن تحول اخلاقی بهدنبال دارد؛ «اصل توبه» و «اصل توفیق» دو نمونه از اصول یاریگر اخلاقی هستند. منشأ این اصول، از یکسوی فضل و رحمت الهی و از سوی دیگر زمینههایی است که آدمی برای برخورداری از این اصول فراهم آورده است.
توفیق، در فرهنگ قرآنی، به معنای، آسانسازی انجام نیکیها برای انسان از سوی خداوند است و هنگامی که از توفیق الهی سخن میگوییم به این معنا است که خداوند متعال برای انسان پیمودن راه خیر و خوبی را آسانتر میكند.
پیش از گفتوگوی تفصیلی درباره مفهوم توفیق و نقش آن در تحول اخلاق، شایسته است این نکته یادآوری شود که در همه مکتبهای اخلاقی، از جمله مکتبهای وحیانی، بهویژه وحی قرآنی، برای رفتارهای اخلاقی هدفی تعیینشده است؛ و دستورات اخلاقی نیز برای باریابی به آن هدف، تدوین و تشریع میشوند.
بدیهی است که پیروان هر یک از مکتبهای اخلاقی میکوشند تا برای رسیدن به اهداف خود و تسهیل و تسریع آن تمام مؤلفهها، ابزارها و مکانیزهای موجود را بهکار گیرند. در یادداشتهای پیشین به برخی مؤلفههای قرآنی که نقشی تعیینکننده در تحقق هدف زندگی اخلاقی داشتند، اشاره شد.
یکی از مؤلفههای نقشآفرین در نظام اخلاقی قرآن، ساختار و هندسه وجودی انسان و سازگاری این ساختار با هدف آفرینش جهان و انسان است. آفریننده انسان که معلم و مربی تربیتِ انسان نیز هست، ساختمان وجودی انسان را بهگونهای آفریده است که با اهداف تربیت توحیدی سازگار باشد.
با نگاهی به ترکیب وجودی و ویژگیهای فیزیولوژی و روانشناختی انسان و تأمل در اعضا و اجزای بدن، تعداد اعضا، شکل و اندازههایی که انتخابشده و کارکردهای هر عضوی از عضوهای بدن، سازگاری اعجابانگیز ترکیب وجودی انسان، با هدف آفرینش را مشاهده میکنیم.
این تناسب و هماهنگی را میتوان در هندسه جهان آفرینش، با اهداف تربیتِ توحیدی نیز بهوضوح نظاره کرد. در شماری از روایاتِ معصومان، تفسیرهای اخلاقی از اعضای بدن و انسان و هندسه جهان آفرینش ارائهشده است.
در کتابی به نام توحید مفضَّل، برخی این هماهنگیها گزارششده است. این کتاب مشتمل بر حدیثی طولانی از امام صادق(ع) در باب خداشناسی و اسرار آفرینش است. آن حضرت در فرازی از سخنان خود به بیان آفرینش جهان و انسان و اعضای بدن او، مانند دستگاه گوارش و حواس پنجگانه، میپردازد و با تبیین کارکرد هریک از اعضای بدن و نقش آن در زندگی اخلاقی، از حکمت آفرینش این اعضا رازگشایی میکند؛ شگفتیهای دنیای حیوانات را یادآور میشود و به برخی آثار روانشناختی جهان آفرینش مانند رنگ آسمان و زمین و طلوع و غروب خورشید و فصلها میپردازد؛ در کنار ویژگیهای فیزیولوژیکی انسان، وجود عقل، فطرت و عواطف در ترکیب وجودی انسان، بیش از هر عنصری دیگر ما را در تحول اخلاقی یاری میدهند.
واژه توفیق، از واژگان پربسامد در محاورات رایج به ویژه در میان قشر مذهبی است، بسیاری از شاعران صاحبنام نیز در اشعار خود به این موضوع پرداختهاند. مولانا در آستانه ورود به مثنوی و در دفتر اول و مصرع اول از خداوند توفیق ادب را تمنا میکند:
از خدا جوییم توفیق ادب بیادب محروم گشت از لطف رب
بیادب تنها نه خود را داشت بد بلک آتش در همه آفاق زد
در فرهنگ قرآن كریم، توفیق به معنای این است که خداوند انسان را در انجام کارهای خوب یاری دهد و پیمودن مسیر خیر را آسانتر کند.
فراهم آوردن زمینه، اسباب و شرایط کار خیر، برداشتن موانع و ایجاد گرایش و میل قلبی بهسوی خوبیهای اخلاقی، مؤلفههای اساسی توفیق الهی هستند. توفیق الهی، میل به انجام بدیها را از درون انسان میزداید و آن را به نفرت و بیزاری تبدیل میکند. در برابر فضیلت اخلاقی توفیق، سلب توفیق یا بیتوفیقی است.
بیتوفیق، کسی است که شرایط لازم برای انجام خوبی و پرهیز بدیها برایش فراهم نمیشود و در وجود او میل به بدیها و نفرت از خوبیها زبانه میکشد.
بدیهی است که سلب توفیق زمانی رخ میدهد که آدمی ابتدا، با اختیار خود گناه و آلودگی برمیگزیند و آن را تکرار میکند و تداوم میبخشد و برانجام آن اصرار میورزد و عادت تغییرناپذیر او میشود و بهتدریج تبدیل به هویت و شخصیت او خواهد شد.
توفیق به معنای تسریع و تسهیل در انجام خوبیها و سلب توفیق، یعنی آسانی و سهولت در انجام بدیها است؛ بدیهی است که منشأ و خاستگاه توفیق الهی و سلب توفیق، اراده و انتخاب انسانها است. آدمیان خود با اقدامات آزاد و آگاهانه، شرایط مناسب را برای برخورداری از توفیق الهی فراهم میآورند و نیز با آگاهی و انتخاب، خود را از مساعدت الهی محروم میسازند؛ بنابراین نه توفیق الهی و نه سلب توفیق هرگز به معنای، جبر و سلب اراده و اختیار انسان نخواهد بود.
توفیق الهی نوعی معاضدت و پشتیبانی خداوند در مسیر تحول اخلاقی، تسریع و تسهیل پیمودن این مسیر است و میتوان از آن به اصول یاریگر اخلاقی زیستن یاد کرد. در آیات 5 - 7 سوره لیل، اصل یاریگر و توفیق مدار توجه قرار گرفته است. در سه آیه 5 -7 به اصل یاریگر اخلاقی توفیق اشاره میشود: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى* وَ صَدَّقَ بِالحْسْنىَ* فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى؛ و اما آن كس كه برای رضای خدا از مال خویش بخشید و تقوا پیشه كرد و نیكوترین وعده خدا را در مورد انفاقكنندگان راست شمرد، به زودی او را برای ورود به بهشت، آماده خواهیم ساخت و به آسایش و زندگی آسوده میرسانی».
بر اساس این آیات، کسانی که از سه ویژگی انفاق، پارسایی و حق گروی برخوردار باشند، مشمول لطف ویژه الهی قرآن خواهند گرفت.
سهل شدن کارهای سخت لطفی است که خداوند بهعنوان پاداش این گروه به آنان عطا میکند. از چنین در نظام اخلاقی قرآن به توفیق تعبیر میشود. قرآن در سه آیه 8 – 10 موضوع سلب توفیق و اسباب و علل آن را یادآور میشود. «وَ أَمَّا مَن بخَلَ وَ اسْتَغْنىَوَ كَذَّبَ بِالحْسْنىَ.»
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى؛ و امّا آن كس كه از بخشش مال خود بخل ورزيد و با گردآورى ثروت در پى توانگرى بود و نيكوترين وعده خدا را دروغ شمرد، به زودى او را براى دشوارى و عذاب آماده خواهيم ساخت؛ بنابراین راه برای هر دو گروه باز است.
اصل یاریگرِ «توفیق الهی»، از اصول ویژه و امیدبخش نظام اخلاقی قرآن، در مسیر سخت و پرفراز و نشیب تحول اخلاقی است؛ اصلی که انگیزه سالکان را در پیمودن مراحل تربیت و تحول اخلاقی افزایش میدهد.
انتهای پیام