به گزارش ایکنا؛ چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، انقلابی که با شعارهایی چون استقلال در تمامی عرصهها و حوزهها، مردمسالاری و توسعه معنویت در میان مردم شکل گرفت. پس از چهل سال، هنوز هم مردم بارها با حضور در صحنههای مختلف، پشتیبانی و حمایت خود را به نمایش گذاشتهاند.
طی این سالها، شاهد عملکرد و فعالیت دستگاهها و نهادهایی که در موضوع قرآن و توسعه و ترویج فرهنگ قرآنی تلاش کردهاند، بودهایم، اما همچنان ضعفهایی اساسی به ویژه در بخش آموزش عمومی قرآن مشهود است، لذا این خبرگزاری، براساس اهدافش که اطلاعرسانی و تحلیل اوضاع تا تحقق فرهنگ قرآنی در کشور است به بررسی وضعیت فعلی مدیریت در نهادهای قرآنی و آسیبشناسی مدیریت کلان امور قرآنی کشور میپردازد.
طی سلسله نشستهایی با دعوت از مدیران دستگاهها و نهادهای قرآنی کشور در ابتدا با سیدعلی سرابی، قائم مقام شورای عالی قرآن که طی دهههای اخیر در دیگر بخشهای قرآنی به ویژه در اتحادیه تشکلهای قرآن و عترت نیز فعالیت داشته است به گفتوگو نشستهایم. در ادامه مشروح این گفتوگو از نظر میگذرد؛
ایکنا ــ در ابتدا تعریفی از مدیر و مدیریت یک مرکز امور دینی و قرآنی ارائه دهید.
سرابی ــ یک مرکز امور قرآنی، وظایف و رویکردهای مختلفی دارد و عمدتاً در امر آموزش و ترویج قرآن و انس عمومی با قرآن، گام برمیدارد و این امر در برنامههای آموزشی، تبلیغی و ترویجی و دیگر فعالیتهایشان مد نظر است. یک مدیر قرآنی، کسی است که در ابتدا و قبل از هر چیزی دغدغه توسعه فرهنگ قرآنی را در جامعه داشته باشد. یک مدیر قرآنی تا آنجا که در جامعه ما مرسوم است، فردی نیست که این فعالیت را به عنوان یک شغل انتخاب کرده باشد، معمولاً از سر یک دغدغهای و با انگیزهای ارزشمند که همان توسعه فرهنگ قرآنی و انس آحاد جامعه با قرآن است، وارد این عرصه شده است.
عمدتاً مدیران قرآنی، به ویژه آنهایی که در سطوح بالا هستند، افراد برجستهای هستند که شاید فرصتها در عرصههای دیگر شغلی برای آنها فراهم بوده، اما این دغدغه باعث شده است که در این عرصه فعالیت کنند. اما مانند هر حوزه دیگری، یک مدیر قرآنی باید بهرهمند از دانش و توانمندیهای مدیریتی باشد و علاوه بر این باید حداقل در یکی از حوزههای تخصصی قرآنی فعالیت کند و یا اطلاعات و دانش کافی را داشته باشد. البته نمیگویم که در آن حوزه سرآمد باشد، به این معنا که اگر در حوزه مطالعات قرآنی کار میکند، یک محقق تمام عیار باشد، بلکه در آن مقوله سررشته داشته و یا سابقه کار در آن حوزه را داشته باشد. همچنین شناسایی افراد مؤثر در آن حوزه مهم و ضروری است. در مجموع یک ارزیابی اجمالی و اولیه از محتوای کارهایی که میخواهد انجام دهد، داشته باشد، چون عرصه فعالیتهای قرآنی مقولهای فرهنگی است و بالاتر از آن بیشتر در حوزه امور دینی و اعتقادی است و مدیر قرآنی حتماً باید ویژگیهای شخصیتی یک فرد با تقوا را داشته باشد.
مدیریت، غیر از اینکه یک مهارت فردی است که ذوق و هوش فردی و شخصی در آن اثرگذار است، یک دانش است و دارا بودن مجموعه مقبولیتها، مبانی علمی و دارا بودن اطلاعات در امر مدیریت، لازم و ضروری است. مدیر قرآنی باید در حوزه تخصصی فعالیتش، اطلاعات لازم را داشته باشد، مثلا اگر در امر آموزش قرآن چه به معنای اعم آن که شامل بخشهای مختلف چون روخوانی، روانخوانی، مفاهیم قرآن، تدبر، تفسیر قرآن تا آموزشهای فوق تخصصی، دانش کافی را داشته باشد. البته تأکید میکنم که ما انتظار نداریم، مدیر مرکز آموزش قرآن، مفسر و یا مدرس تمامعیار حفظ و قرائت قرآن باشد، اما باید از دانش کافی در این زمینهها برخوردار باشد و مبانی آموزشی را به صورت عمومی و تخصصی در حوزه کاری خود بشناسد.
ایکنا ــ نقش مدیران مراکز و نهادهای قرآنی در پیشبرد این قبیل فعالیتها طی این سالها چقدر مهم و مؤثر بوده است؟
سرابی ــ مدیران قرآنی در سطوح مختلفی فعالیت دارند، بخشی مرتبط با مدیران مراکز و مؤسسات قرآنی هستند که در میدان عملیات کار میکنند. اینها باید بدانند در پازل توسعه فرهنگ قرآنی در کجا قرار گرفتهاند و بر آن عملیات و بر جایگاه خودشان کاملاً واقف باشند، همچنین طی دهه اخیر، مدیران ستادی و مدیران در سطوح بالاتر نیز شکل گرفته است. اکثر دستگاههای قرآنی، مرکزیتی دارند که در آنجا برنامهریزیهای کلان انجام میشود و در سطوح میانی، مدیران در مناطق و یا استانها مستقر هستند و در سطوح صف معمولاً مدیران مراکز و مؤسسات مردمی و یا مدیران مراکز قرآنی در سطح شهرستانها هستند.
مدیران سطوح بالا(مدیران ارشد) و مدیران میانی، باید بر نقشه توسعه فرهنگ قرآنی مسلط باشند. حوزه تبلیغ و ترویج فرهنگ قرآنی، حوزه آموزش عمومی و حوزه پژوهش و آموزش عالی را به طور دقیق بشناسند، محورهای فعالیت در هر کدام از این حوزهها را بفهمند و بدانند خودشان در چه مختصاتی و یا کدام یک از این حوزهها قرار گرفتهاند.
مناسب است در اینجا اشاره کنم که در سال 1388 منشور توسعه فرهنگ قرآنی کشور به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و پیرو این تصویب، شورای توسعه فرهنگ قرآنی شکل گرفت. امروز شورای توسعه فرهنگ قرآنی حدود 30 عضو از 20 دستگاه دارد که معمولاً مؤثرترین افراد و مدیران ارشد امور قرآنی یا مدیران سازمانها و یا وزارتخانههایی که فعالیت عمده در حوزه توسعه فعالیت قرآنی دارند، عضو این شورا هستند. بعد از شکلگیری، اسناد بالادستی به تدریج در هر یک از حوزههای تبلیغ و ترویج، آموزش عمومی، پژوهش و آموزش عالی به تصویب رسید. این سندها، حاوی سیاستها و راهبردها و اقداماتی است که برای توسعه فرهنگ قرآنی پیشبینی شده است. مدیران باید بر این سندی که در زمینه حوزه کاریشان است، آشنا باشند و بدانند که در تحقق آن سند در چه نقطهای قرار گرفتهاند و باید چه مواردی را انجام داده و پیگیر باشند.
ایکنا ــ چه میزان مدیران قرآنی از مشورت کارشناسان بهرهمند میشوند؟
سرابی ــ یکی از ضروریات مدیریت موفق، جذب و استفاده از نظرات کارشناسان است که تنها منحصر به بحث مدیران قرآنی نیست در عرصه مدیریت در تمامی حوزهها یک ضرورت و اصل است. حال اینکه این امر در میان مدیران قرآنی چه میزان است، باید بگویم میزان استفاده از نظر کارشناسی در امر مدیریت قرآنی از حد معمول بالاتر است. شاید این هم به دلیل استقرار ساختار شورای توسعه است که مبتنی بر نظرات کارشناسی است. در شورای توسعه فرهنگ قرآنی، سه کمیسیون تخصصی که بازوی اجرایی و مشورتی شورا هستند، شکل گرفته است. این کمیسیونها هر کدام حدود پنج و یا شش کارگروه تخصصی دارند که مسائل در آن کارگروهها بحث میشود و مورد نقد و نظردهی کارشناسان قرار میگیرد.
اما ماهیت بسیاری از دستگاهها ماهیت شورایی است، چنانکه در شورای توسعه فرهنگ قرآنی و کمیسیونهای آن این امر را شاهد هستیم، مثلاً در سازمان اوقاف و امور خیریه که یکی از دستگاههای با سابقه در فعالیتهای قرآنی در بخش تبلیغ، ترویج و مسابقات است، ستاد عالی مسابقات قرار دارد که چند کارگروه مختلف دارد و حدود 40 نفر از کارشناسان و اساتید در کارگروههای مختلف، سازمان اوقاف و مجموعه مسابقات را کمک میکنند.
همچنین شورای عالی قرآن را در مجموعه نهادهای وابسته به دفتر مقام معظم رهبری داریم که به طور کلی بنیاد آن به صورت شورایی است و تعداد زیادی از کارشناسان در بخشهای مختلف، همکاری میکنند و بعضاً به عنوان شورای مشورتی، در برخی از مسائل تصمیم میگیرند. معتقدم در مجموعه مدیران قرآنی در کشور، ارتباط خوب و گستردهای با کارشناسان وجود دارد.
ایکنا ــ چرا چهرههای جدید، افراد تازه نفس و نخبگان قرآنی در بخشهای مدیریتی و سایر سطوح، در این عرصه کمتر بهچشم میخورد؟
سرابی ــ در تمامی حوزهها در جامعه چرخش مدیریتی کُند است، شاید همین مصوبه اخیر مجلس که البته سابقه چندساله دارد و مجدداً بازنگری شده است، حاکی از این است که نگاه راهبردی به جابجایی مدیران و استفاده از اشخاص جدید در کشور به کندی صورت میگیرد. مجموعه مدیران قرآنی کشور مستثنی از این قاعده کلی نیستند، البته در حوزه فعالیتهای قرآنی و در عرصه مدیریت چون معمولاً با پیشکسوتان رابطه عاطفی و رابطه استاد و شاگردی برقرار است، درصدی این موضوع بر این قضیه اثرگذار باشد و حضور پیشکسوتان جلوهگری بیشتری دارد. بنابر این شاهد نوعی کندی عمومی در تغییر مدیران کشور هستیم و من نیز حوزه مدیریت قرآنی را از این حیث کُندتر از سایر عرصهها نمیبینم. حتی به دلیل اینکه ساختارهای قرآنی کشور، ساختار جوانی نسبت به بعضی از عرصههای دیگر است، هنوز آن ماندگاری و طولانی بودن دوره مدیریت مدیران آن نسبت به عرصههای دیگر حاد نشده است.
در اینجا تأکید میکنم که چون در عرصه فعالیتهای مردمی حضور داشتهام، شاهدم که مؤسسات به عنوان بستری برای تربیت نیروهای جوان قرار داده شده است. به طور نمونه در مجموعه جامعه قاریان قرآن مشهد، پس از یک دهه موفق شدیم، حدود هشت نفر از نیروهای جوان را تربیت کنیم تا در مسندهای میانی و حتی بالای مدیریتی امور قرآنی کشور حضور پیدا کنند. در این زمینه بر توانمندی مؤسسات و تشکلات قرآنی برای تربیت نیروهای جوان، میتوان برنامهریزی کرد.
ایکنا ــ طی این سالها شاهد به سرانجام نرسیدن برخی طرحهای قرآنی بودیم به نظر شما دلیل آن به ساختار بازمیگردد یا مدیریتها؟ مثلاً یک نمونه رونمایی چندباره از لباس متحدالشکل قاریان که مربوط به شورای عالی قرآن بود.
سرابی ــ برای این موضوع اقتضا میکند که فاکتورهای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. اما مهمترین بخش در این زمینه میتوان به تحولات فرهنگی اشاره کرد. به عنوان مثال، طراحی لباس متحدالشکل برای قاریان که قشر و گروه خاصی در جامعه هستند، مقولهای فرهنگی است. عملیات اجرایی این طرح شامل طراحی لباس مناسب، پشتیبانی و تأمین نیازهای سختافزاری و بودجه و اعتبار برای این طرح است؛ از سوی دیگر اینکه بتوانیم این فرهنگ را در جامعه مخاطب ایجاد کنیم و مجموعه قاریان و حافظان ممتاز بپذیرند که با یک لباس هماهنگ در جامعه حاضر شوند و جامعه ما هم بتواند این موضوع را بپذیرد. قاریان عمدتاً دارای شغلهای دیگری هستند، قرائت قرآن معمولاً هنری است که آنها در کنار شغلشان آن را دارند و خیلی از قاریان اصلاً مایل نیستند که با پوشیدن این لباس، قاری بودنشان در جامعه عمومی شود، لذا این نیازمند به زمینهسازی فرهنگی است.
ایکنا ــ یعنی پیش از اجرای این طرح، کارشناسی لازم و احصاء نظر قاریان انجام نشده بود؟
سرابی ـــ هنگامی که شورای عالی انقلاب فرهنگی این امر را به شورای عالی قرآن واگذار کرد، صرفاً طراحی ظاهری یک لباس نبود، بلکه موارد فوق را نیز همراه داشت، در این زمینه جلسات کارشناسی متعددی را تشکیل دادیم و حتی همان طرحهایی که ارائه کردیم بر همین اساس بود و نوع نگرشها را تا جایی که ممکن بود، مد نظر داشتیم. سعی شد این لباس، یک لباس متمایز از لباسهای جامعه نباشد، برای اینکه حدس میزدیم که شاید جامعه مخاطبان ما آن را قبول نکند و چندین بار نیز این طراحی را به نظرسنجی گذاشتیم. الان در مرحله تصمیمگیری نهایی و فرهنگسازی هستیم. طراحیهایی که داشتیم و نظرسنجیهایی که شد، عمدتاً نشان داد که جامعه مخاطب خیلی از این لباس فرم استفاده نمیکند، اما این موضوع همچنان در مرحله ارزیابی است. نهایتاً در مرحله آزمایشی، منتهی به این شد که قاریان برجسته ما از یک عبای ساده در موقع تلاوت استفاده کنند.
البته باید بگویم یکی از مشکلات این بود که بعد از تصویب و اعلام این موضوع که کار کارشناسی درباره لباس متحدالشکل توسط شورای عالی قرآن صورت گیرد، به عنوان قطعی بودن تلقی شد، بلکه قرار بود که به صورت آزمایشی آن را انجام دهیم. اما در جامعه اینگونه اطلاعرسانی شد که قاریان حتما یک لباس یک شکل داشته باشند که حتی موضعگیری قاریان را نیز داشتیم.
مهمترین دلیل این شکستها که از مقولههای فرهنگی است، از تغییر در فرهنگ عمومی نشئت میگیرد. تغییرات فرهنگی کند است و نیازمند زمینهسازی است و نیازمند دقتها، مطالعات و اطلاعات و آمار دقیقی از سطح جامعه است. من این را میپذیرم که طرحهایی که در مراکز تصمیمگیری تصویب میکنیم، شاید آن گونه که باید و شاید پشتوانه مطالعاتی و نرمافزاری کافی را نداشته باشد، لذا بعضا یا با شکست مواجه میشود و یا خیلی دیر هنگام جواب میدهد.
ایکنا ــ اگر از ابتدا تنها، یک ساختار و یا یک نهاد قرآنی ویژه وجود داشت، هماکنون در چه وضعیتی از امور قرآنی بودیم؟
سرابی ــ نمیتوانم یک پیشبینی صد در صدی داشته باشم، این مطلبی است که نیازمند تجربه است، اما بر روی این موضوع در شورای عالی انقلاب فرهنگی قبل از تشکیل شورای توسعه، خیلی بحث شد و حتی یکی دو مورد، مطالعه مفصلی صورت گرفت و مدل متمرکز مدیریت قرآنی کشور یکی از مدلهای پیشنهادی بود و مدل سازمانها و دستگاههای متعددی که در حال حاضر هست، مدل دوم و راهبری شورایی نیز مدل سوم بود که در نهایت مدل دوم انتخاب شد.
دلیل آن هم این بود که اگر تمام مسائل در یک سازمان جمع شود، سایر دستگاهها وظایفشان را منتفی میدانند و یک دستگاه احتمالا توانمندی پوشش تمام آنچه مورد نیاز است و تا الان وجود داشته را نخواهد داشت، کما اینکه موضوع فوق را در بحث وزارت ورزش و جوانان هم امروزه شاهد هستیم و اخیراً در دولت و یا مجلس این بحث مطرح شده تا این دو مقوله از هم جدا شود یا به شکل گذشته بازگردد.
اما قرآن به عنوان مهمترین مبانی تحولات فرهنگی در کشور و مبانی بسیاری از حوزهها و حتی قانونگذاری و حوزههای حاکمیتی است که منحصر کردن آن در یک دستگاه با محدودیتهای ساختاری که وجود دارد، درست نیست. در این اوضاع وزارتخانه قرآن راهاندازی کنیم، قطعا این تمرکز به نفع مجموعه فعالیتهای قرآنی نخواهد بود.
بحث دیگر نیز این بود که آیا سایر حوزههای فرهنگی نسبت به قرآن باید بدون مسئولیت باشند؟ و امور قرآنی را صرفاً در یک وزارتخانه منحصر کنیم؟ که برخی نگران بودند و میگفتند این امر موجب سکولار شدن حوزهها و وزارتخانههای دیگر میشود. ما باید نگاهمان این باشد که تمام دستگاهها به ویژه دستگاههای حوزه فرهنگ و آموزش چون وزارتخانههای آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم، بهداشت، سازمان صدا و سیما و سایر سازمانها نمیتوانند، توسعه خودشان را فارغ از مبانی قرآنی ببینند که این یکی از دغدغهها بود.
مسئله دیگر این بود که برخی از ارکان ساختاری در کشور را اصلاً نمیتوانیم از قرآن جدا کنیم. آیا امکان دارد که امور قرآنی را از آموزش و پرورش بگیریم؟ یا همه مسئولیت امور قرآن را به آموزش و پرورش بدهیم؟ آیا میتوانیم قرآن را از مجموعه آموزش و برنامههای وزارت علوم منفک کنیم؟ آیا میتوانیم سازمان اوقاف و امور خیریه را از قرآن منفک کنیم؟ آیا میتوانیم سازمان تبلیغات اسلامی، یا رسانه ملی را از قرآن منفک کنیم؟ و سپس آنها را در یک سازمان تجمیع کنیم. مگر اینکه بگوییم اینها همه کارهای قرآنی را انجام دهند و یک سازمان مدیریت کلان انجام دهد.
این تقریباً چیزی است که در حال حاضر وجود دارد و شورایی به عنوان شورای توسعه فرهنگ قرآنی است که سعی میکند، مدیریت کلان را انجام دهد. البته من به عنوان شخصی که از قبل از استقرار شورا در این موضوع حضور داشتم، تا اکنون که تقریبا یک دهه از فعالیت شورا میگذرد، حتی هفتاد، هشتاد درصد راضی نیستم، اما به هر حال یک ساختاری تا جایگاه خود را تحکیم کند آن هم با وجود ثبات مدیران، کار سختی است. در عین حال این کار نیز دستاوردهایی داشته است و به هر حال کارهای خوبی هم انجام شده است. این همان چیزی است که حتی اگر بخواهیم سازمانی را متولی امور قرآنی کنیم و برای اینکه دستگاههای دیگر از فعالیتهای قرآنی منفک نشوند، این شورا همان راهبری کلان را دارد.
ایکنا ــ سؤال پایانی اینکه مدیران نهادهای قرآنی چه میزان در مدیریت منابع مالی و نیروی انسانی خود موفق عمل کردند؟
سرابی ــ اگر منظور تأمین و مدیریت منابع مالی، گردش اقتصادی است، باید بگویم اقتصاد فرهنگ قرآنی و گردش اقتصادی، حداقل در وضعیت فعلی پویا و پربازده نیست. در گذشته هم خیلی نبوده است و امروزه هم با توجه به وضعیت اقتصادی جامعه، وضعیت بهتر که نشده، بدتر هم شده است. چون در گذشته و حدود یک دهه گذشته وضعیت اقتصادی مردم، وضعیت بهتری بود و در سبد هزینهها حتما بخشی را برای آموزشهای قرآنی در نظر میگرفتند که امروز توان آن را ندارند و شاهد هستیم مراکز قرآنی، بهویژه مراکز مردمی ـ قرآنی که خودگردان هستند، عمدتاً با مشکل تأمین منابع برای فعالیت و تأمین نیروهای انسانی مواجه هستند. در کلان قضیه نیز بازار اقتصادی پررونقی در تولیدات قرآنی نداریم و در این زمینه موفق نبودیم.
برخی از ساختارهایی که فکر میکردیم در این جهت برنامهریزی میکنند و کار انجام میدهند، هنوز استقرار درستی پیدا نکردند، مثل انجمن خادمان قرآن که قرار بود گردش اقتصادی برای عناصر و خادمان قرآنی ایجاد کند. نمایشگاه قرآن نیز نمایشگاهی اقتصادی نیست به این معنا که بیشتر بُعد نمایشگاهی دارد تا فروشگاهی و گردش مالی، لذا باید اعتراف کنیم در این جهت خیلی موفق نبودیم.
اما اگر منظور از تأمین و مدیرت منابع مالی، سهمگیری از بودجههای کشور است، باید گفت در دورههای مختلف، فراز و نشیب داشتیم به هر حال دورهای را داشتیم که اقتصاد کشور، اقتصاد روان بود و درآمدهای خوبی در کشور بود به گونهای که حدود یکی دو سال بودجه نیم درصد تصویب شد و تا مرز حدود 200 میلیارد تومان به مجموعه فعالیتهای قرآنی کشور، توسط مجلس شورای اسلامی مبالغی تخصیص پیدا کرد و فعالیتهای قرآنی رونق خوبی گرفت، اما در حال حاضر وضعیت اقتصادی کشور و بودجهگیری دستگاهها در حال عبور از بحرانها است. اقتصاد کشور، اقتصاد انقباضی است، بنابر این مدیران قرآن نیز به مانند سایر مدیران در جذب اعتبارات دولتی و استفاده از منابع دولتی در سالهای اخیر خیلی موفق نبودند.
متأسفانه هنگامی که محدودیتهایی در حوزه اقتصادی ایجاد میشود، نخستین حوزههای که ضربه میخورند، حوزه فرهنگی است.
انتهای پیام