محمدرضا پورمعین، خادمالقرآن، سابقهای چندساله در زمینه مسئولیت فعالیتهای قرآنی وزارت آموزش و پرورش را در کنار مدیریت در عرصه فعالیتهای قرآنی دارد. وی در بخش نخست گفتوگو با ایکنا که با عنوان «فعالیتهای قرآنی بین راه دولت، مجلس و مردم ذبح میشود» منتشر شد، بر فقدان توفیق دولتها در حوزههای قرآنی تأکید کرد. پورمعین در دومین بخش این گفتوگو با تأکید بر عشق و علاقه مدیریت در عرصه قرآنی به بهرهمندی خرد جمعی و بهرهمندی از نظر شوراها تصریح کرد.
پورمعین معتقد است که با وجود شوراهای بزرگ تصمیمگیری در فعالیتهای قرآنی، حداکثر استفاده از ظرفیت شوراها و جلسات 50 درصد است. وی همچنین رمز موفقیت بیش از پیش دستگاهها و نهادهای قرآنی را وجود یک مدیریت بالادستی بهروز میداند. به این معنا که مداوم از فعالیتهای درحال انجام و انجام شده گزارش بگیرد و آن را به استحضار مقام معظم رهبری برساند تا ایشان در جریان دقیق امور قرار گیرند و دستورها و تشویقهای لازم را صادر کنند. در ادامه مشروح گزارش دوم را میخوانید؛
ایکنا ــ مدیر یک مرکز قرآنی باید چه دانش و ویژگیهایی داشته باشد؟
فردی است که اهل برنامهریزی، هماهنگی، ارتباطات و نظر در حوزه مربوطه باشد. اما یک جمله دیگر که باید برای مدیر قرآنی به این تعریف اضافه کرد، این است که باید عاشق کارش باشد، چون در فعالیتهای قرآنی واقعاً خستگی و شکست وجود ندارد. هر اتفاق مبارکی که میافتد، قرآن ترویج شده و یک فرد قرآنی تربیت شده و اگر هم این اتفاق نیفتد، چون شما این خدمات و این راه را پیش بردید، قطعاً عندالله مأجور هستید. حضرت امام(ره) فرمودند: «کار برای خدا شکستناپذیر و خستگیناپذیر است». مدیری که در حوزه فعالیتهای قرآنی، عاشق باشد، علاوه بر داشتن دانشهای لازم، موفقتر خواهد بود.
از خرد جمعی استفاده نمیشود
ایکنا ــ چه میزان مدیران قرآنی از مشورت کارشناسان بهرهمند میشوند؟
این را باید از مدیران قرآنی فعلی بپرسید، اما اگر از دوستانی بپرسید که با من در دورههای مدیریتم، همچون حدود 9 سال مسئول فعالیتهای قرآنی وزارت آموزش و پرورش، 9 سال رئیس فرهنگسرای قرآن، رئیس جمعیت قرآنی استان تهران طی سه دوره و ... همراه بوند، شدیداً به خرد جمعی معتقد بودم و در هر جایی که بودم شوراهای راهبردی درست کردم. حتی برای امور جاری و برنامههای بسیار ساده در فرهنگسرای قرآن و یا در آموزش و پرورش شوراهای تخصصی و راهبردی ایجاد میکردم. البته موظف نبودم براساس گفته اعضای شورا آن سازمان را اداره کنم، اما سعی میکردم به قرآن عمل کنم «وَ أَمْرُهُمْ شُوري بَيْنَهُمْ» و مشورت بگیرم و به خدای بزرگ توکل کنم و کارم را انجام دهم. در حال حاضر نیز کمتر جایی را میبینم که از خرد جمعی استفاده نکند، شوراها و جلسات متعدد زیاد است. من در هفته شاید حداقل به سه یا چهار جلسه شورایی تصمیمساز یا تصمیمگیر دعوت میشوم و در حال حاضر نیز دبیر شورای راهبردی قرآن در مناطق آزاد هستم. عضو شورای برنامهریزی و بودجهای نمایشگاه قرآن، عضو ستاد عالی هماهنگی مسابقات و عضو شورای معین و کمیته تبلیغات هستم. اینها نشان میدهد که از تجربه و مشورت کارشناسان این عرصه استفاده میشود.
حداکثر ظرفیت استفاده از شوراها در فعالیتهای قرآنی 50 درصد است
ایکنا ــ آیا از این ظرفیت شورا به معنای واقعی استفاده میشود؟
به نظر من حداکثر استفاده از ظرفیت شوراها و جلسات 50 درصد است. نمیگویم صد در صد شوراها در برگزاری فعالیتهای قرآنی مؤثرند. شاید هم دست و بال مدیران را ببندند. از سوی دیگر مدیران هم موظف نیستند که سازمان و فعالیتشان را شورایی اداره کنند، اما حتماً باید از خرد جمعی و شوراها بیش از 50 درصد استفاه کنند. در این شوراها نیز افراد نخبه، خبره و باتجربه حضور دارند، به گونهای که به طور واقعی در بعضی از شوراها بیش از صد سال تجربه داریم، به طوری که هر فردی سالیان سال، در رشتهای فعالیت داشته است. وضعیت ما در حوزه فعالیتهای قرآنی نباید این گونه باشد. باید خیلی بهتر از این باشیم. خیلی از موضوعات مغفول مانده است؛ موضوعات اقتصاد و فرهنگ قرآن، تأثیر هنر قرآنی در زندگی مردم و تأثیر اجتماعی در رفتارهای مردم. باید به خیلی از این موارد و حوزهها توجه کنیم تا فعالیتهای قرآنی در کشور رشد جهشی یابند. دیگر هر چقدر شورا درست کردیم کافی است. به اذعان من، برای برنامهریزی و استراتژی و برای تشکیل شورا وقت را از دست دادیم و در حال حاضر باید با اقدامات جهادی، هوشمند، بهروز و مخاطبمحور کار کنیم.
انتخاب نماینده هماهنگکننده بین فعالیتهای قرآنی از سوی رهبر انقلاب
ایکنا ــ اگر از ابتدا ساختار و نهاد قرآنی ویژه وجود داشت، اکنون امور قرآنی چگونه بود؟
این حرف خیلی زده شد، یعنی در دهه سوم انقلاب اسلامی و فعالیتهای قرآنی، موضوع ایجاد سازمان واحد قرآنی مورد توجه قرار گرفت، اما بعدها رفتهرفته به این نتیجه رسیدیم که خیر. یک سازمان هم نمیتواند همه امور را ساماندهی کند. البته کمبودی در توافق و در اتحاد فعالیتهای قرآنی احساس میشود. مقام معظم رهبری مطالبات زیادی در حوزه قرآن داشتند و دارند که یکی از آنها تربیت 10 میلیون حافظ قرآن است که به خیلی از آنها توجه شده و میشود، اما خیلی دوست داشتم. ایشان محبتشان را کامل میکردند، به گونهای که یک نماینده تام الاختیار و هماهنگکننده بین فعالیتهای قرآنی از خودشان منصوب میکردند تا ما یک ملجأ و پناهی داشته باشیم و بتوانیم مشکلات و موفقیتهایمان را مستقیماً به استحضار ایشان برسانیم. در هر حال این 40 سال نشان داد که دستگاهها و نهادهای قرآنی نیازمند مدیریت بالادستی بهروزی هستند. منظورم از بهروز بودن هوشمند بودن نیست، البته این هم در آن مستتر است، اما اینکه ناظر بالادستی و بالاسری آنها را ببیند، سؤال کند و گزارش بگیرید و به استحضار مقام معظم رهبری برساند تا ایشان در جریان دقیق امور قرار بگیرند و دستورها و تشویقهای لازم را صادر کنند.
دستگاههایی که به مقام معظم رهبری گزارش میدهند موفقترند
معتقدم دستگاههایی که موفق میشوند تا گزارشهایی را به مقام معظم رهبری بدهند، موفقترند، اما همه این امکان را ندارند و باید این اتفاق بیفتد. دولت و مجلس نمیتوانند در این حوزه نقشی داشته باشند، چون در این حوزه نظر ندارند. همچنین مأموریت ندارند و این موضوع اولویت چندم آنها هم نیست. چیزی که از رفتارهای قانونی، بودجهای و پشتیبانی آنها مشهود است. ضمن احترامی که به مدیران محترم دولتی قائل هستم و خودم نیز سالها مدیر دولتی بودم، اما بیش از این توان ندارند و این موضوع قرآن فراتر از دولت و مجلس است، یک استراتژی است. دلمان میخواهد که مثل موضوع نیروهای مسلح که فرماندهی معظم کل قوا با مقام معظم رهبری است، این بزرگواری را ایشان در حق قرآنیان کامل کنند و حداقل نمایندهای تامالاختیار و هماهنگکننده از خودشان منصوب بفرمایند تا بسیاری از مسائل مرتبط با حوزه قرآن مطمئناً زودتر انجام شود.
ایکنا ــ آیا برای مدیر امور قرآنی حافظ، قاری و یا پیشکسوت قرآنی بودن کفایت میکند؟
فعالیت قرآنی فعالیتی تخصصی است و فعالیتی عام نیست. من این را یک فضیلت میدانم، اما الزاماً یک مدیر قرآنی نباید قاری یا حافظ قرآن باشد، اما چقدر خوب است که این طوری هم باشد. دانش مدیریت و سواد تخصصی در کنار تجربه نیز مهم است. بنده یکی از ابزارهای مهم فعالیتهای قرآنی را هماهنگکننده خیلی خوب و دارای ارتباطات خوب میدانم. معتقدم مدیران قرآنی نباید در اتاق و پشت میزشان بنشینند از نظر من باید بیشتر در حال حرکت و فعالیت باشند، میان مخاطبان عام و خاصشان بروند و با نخبگان قرآنی باشند یعنی هم نیازسنجی کنند و هم فعالیتهای قرآنی را نظارت داشته و ارزیابی کنند. اگر یک حافظ قرآن و یا قاری قرآن بود، عالی میشود. تصمیمگیران جامعه رویکرد قرآنی داشته باشند، مشکلات جامعه حل میشود. در واقع، اگر دولتها و تصمیمسازان و تصمیمگیران جدی این جامعه رویکرد قرآنی داشته باشند، مشکلات دیگر جامعه نیز حل میشود.
ایکنا ــ راهکاری که به بالندگی فعالیتهای قرآنی برسیم چیست؟
این دهه، دهه مشابهای نیست. رشد و توسعه فرهنگ قرآنی از مقوله فرهنگ است، به هر حال مقوله فرهنگی با کارهای عمرانی متفاوت است. اگر میخواستیم لابراتورهای قرآنی و یا دارالقرآن بسازیم شاید در 10 سال میتوانستیم، این کار را انجام دهیم، اما رشد و بالندگی، فرهنگسازی است. اگر واقعاً دولتها و تصمیمگیران، رویکرد قرآنی داشته باشند، مشکلات دیگر جامعه نیز حل میشود؛ چون قرآن «تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ» است. اگر بیایند دست به دست ما بدهند و به ما کمک کنند، خیلی از اتفاقاتی که در حوزه اجتماع، اقتصادی، خانوادگی و... رخ میدهد، شاهد نخواهیم بود.
عرض ما این است که دوستداران قرآن در دولتها، در مجلس و در بسیاری از سازمانها و دستگاهها بایستی مشاور قرآنی داشته باشند. مدیران جامعه باید کارکنان خود را به فعالیتهای قرآنی ترغیب و تشویق کنند. متأسفانه آنقدری که تلاوت قرآن در کشورمان برای درگذشتگانمان به صورت رسمی انجام میشود، برای درماندگان اجتماعیمان انجام نمیشود، هنوز هم قرآن در سر قبرها و مراسم ختم کاربرد جدی دارد، اما واقعاً فردی تا به حال مراسم عروسی را با تلاوت قرآن و یا با ارائه محفوظات حافظ آغاز کرده تا به ترویج مؤانست مردم با قرآن ارزشگذاری شود؛ چرا که این امر در جامعه میتواند کارگشا باشد.
«افق» به عنوان طرح ملی شناخته شد
ایکنا ــ سرانجام طرح «افق؛ اهدای قرآن به منظور توسعه فرهنگ قرآنی» که شما آن را مطرح کردید به کجا رسید؟
این طرح همچنان در دستور کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار دارد. همان طور که گفتم گاهی اوقات این تغییر مدیریتها، از رؤسای جمهور گرفته تا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون قرآن و عترت وزیر، طرحهایی را که بنای آنها بر فعالیتهای دولتی است دستخوش تغییرات میکند. متأسفانه من هم اشتباهی در این طرح داشتم و اینکه این طرح را بیش از 50 درصد به عهده دولتها گذاشتم و تقریباً میتوان گفت دو دولت از این طرح گذر کرد. البته با نظر لطف و حمایت خوب از این طرح اما نه آن گونه که باید و شاید.
پیشنهاد من این بود که هر ایرانی سالیانه اهدای یک جلد قرآن را داشته باشد، 90 درصد طرح به مردم مربوط میشود، اما مقرر شد، فراهم کردن مقدمات و تبلیغ و اطلاعرسانی این طرح از طریق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شود. در دولت اخیر و در دوره سیدعباس صالحی، خوشبختانه این طرح مسیر قانونی خودش را طی کرد. اما باید به این امر اذعان داشت که روند و سیر دولتی، زمانبر است، اما این طرح به عنوان طرح ملی شناخته شد و به دستگاههای مربوطه ارسال شد. امیدواریم که در سال 98 شاهد اجرایی شدن این طرح باشیم، زیرا کارشناسی این طرح، تمهید مقدمات و کارهای پژوهشی و مطالعات این طرح به اتمام رسیده است. با صدا و سیما، یکی از اپراتورهای مهم کشور و یکی از بنگاههای اقتصادی و یکی از بانکهای کشور، توافقها صورت گرفته و فقط کافی است مردم به خوبی از اجرای این طرح مطلع شوند.
معتقدم که با این طرح و با کمک مردم جهش خوبی در حوزه اقتصاد قرآن پیدا خواهد شد و خیلی سریع میتوانیم از مرحله بیپولی و کمپولی در حوزه تأمین اعتبار قرآنی به لطف خدای متعال و کمک مردم بهرهمند شویم.
در پایان آرزو میکنم که خدای متعال به مردم و مسئولان توفیق درک معارف عمیق قرآن و تأثیر از آموزههای قرآن را در زندگی فردی و اجتماعی بدهد و در راستای تربیت قرآنی تلاشهای لازم انجام شود و بتوانیم پاسدار و قدردان خون صدها هزار شهید چه در ایران و چه در جهان، که برای نهضت قرآن جانشان را اهدا کردند، باشیم و بتوانیم راه آنها را ادامه دهیم.
انتهای پیام