یادداشت
کاربرد عملی شیوه مناظره امام رضا(ع) در عصر حاضر

حجت‌الاسلام والمسلمین امیرعلی حسنلو، مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیهحجت‌الاسلام والمسلمین امیرعلی حسنلو، مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیه در یادداشتی که به‌مناسبت شهادت امام رضا(ع) در اختیار ایکنای قم قرار داده، نوشت: «ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛ با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به طریقی که نیکوتر است، مناظره کن.»

در میان شیوه‌های مختلف برای اثرگذاری بر مخاطب، بی‌تردید یکی از برگزیده‌ترین‌ها، گفت‌وگو (مناظره) می‌باشد، مناظره یکی از عوامل پویندگی فکر اسلامی و از کهن‌ترین شیوه‌های برخورد اندیشه‌ها به‌شمار می‌آید که پیشینه‌ای طولانی دارد. اسلام بیش از هر دینی به گفت‌وگو به عنوان اصلی برای آگاه‌سازی مردم از حقایق هستی و آشکار ساختن آن با روش تکاملی خود و دستیابی به تمدّن برتر پای فشرده است.

بزرگترین معجزه پیامبر اکرم(ص) برای آشنا ساختن مردم با حقیقت تمدن اسلامی در «کلام» بود و امامان معصوم(ع) در کنار پافشاری بر چالش افکار، ما را به شدت از استبداد به رأی و روی بر تافتن از گفت‌وگو برای دست‌یابی به افکار درست بر حذر داشته‌اند.

امام رضا(ع)؛ سردمدار حرکت فرهنگی مذاکره در جهان اسلام

امام رضا(ع) که از او می‌توان به عنوان سردمدار این حرکت فرهنگی جهان اسلام یاد کرد، با پذیرش شرکت در مناظرات سران ادیان در دربار مأمون اثبات کرد که ادیان مختلف معارف مشترکی دارند که با مطرح کردن آن می‌توان باب گفتگو را گشود و حق و باطل را از یکدیگر تمیز داد.

گفت‌وگوی بین الادیان از زمان پیامبر اعظم(ص) و ماجرای مباهله آغاز شده که در ابتدا بین پیامبر اکرم(ص) و سران مسیحیت مناظره‌ای صورت گرفت و در نهایت به مباهله ختم شد.

علت این امر هم عدم پذیرش استدلالات منطقی و عقلی اسلام و رهبر آن توسط رهبر مسیحیت بوده است، به عبارت دیگر عناد، مانع پذیرش حقیقت توسط آنان شد. به همین دلیل خداوند دستور به انجام مباهله داد تا آنان در مقابل واقعیت قرار گیرند. مسیحیان هم، نه حق را پذیرفتند و نه مباهله را. پس از این ماجرا یهودیان مدینه نزد پیامبر اکرم(ص) آمدند و سؤالاتی را مطرح کردند.

علاوه بر مدینه، اقلیت‌های مذهبی و دینی سایر شهر‌های عربستان و حجاز نیز نزد رسول خدا(ص) می‌آمدند و به بحث و مناظره می‌پراختند. این رویه در دوره‌های خلفای پس از پیامبر اکرم(ص) نیز ادامه داشته است.  

شیوه مناظرات امام رضا(ع) با توجه به رویکرد‌های عقلانی عصر امام 

یک اصل در مناظره وجود دارد و آن این که نمی‌شود با هیچ فردی مناظره کرد مگر این که مشترکاتی بین افراد وجود داشته باشد و از آن نقاط مشترک برای رفع مجهولات استفاده شود. 

بنابراین ائمه(ع) نیز از همین روش در مناظرات استفاده می‌کردند و از نقاط مشترک بین الادیانی برای رفع اختلافات فکری و اعتقادی بهره می‌جستند و از موضع فکری خود آنها به بیان اشکالات اعتقادی‌شان می‌پرداختند.

این شیوه مناظره، شیوه عقلایی است و رویه امام رضا(ع) در مناظراتش این نبود که اعتقادات اسلام را برای طرف مقابل، حق بالقوه فرض کند، بلکه از طریق استدلال عقلی و بر اساس مشترکات اعتقادی و دینی به رفع اشکالات می‌پرداختند و حقانیت اسلام را به اثبات می‌رساندند، چرا که بدون تعقل نمی‌توان تناقضات بین ادیان را رفع کرد.

این شیوه، یک روش ضابطه‌مند در مناظرات است و غیر از این، مناظرات راه به جایی نخواهد برد. در واقع حضرت رضا‌(ع) در مناظرات خود با سران ادیان به دنبال برتری‌جویی نبودند و با استفاده از عنصر عقل و منطق به اثبات حقانیت اعتقادات اسلامی می‌پرداختند.  

نکته مهمی که در این مناظرات قابل توجه است، هدف از برگزاری این مناظرات توسط مأمون است؛ او و اطرافیانش می‌خواستند با برگزاری این مناظرات مردم و ذهن عموم جامعه را به این مباحث مشغول کنند، به طوریکه مردم در یک وادی و حاکم در وادی دیگر باشد، چون در این صورت حاکم خیلی راحت‌تر می‌تواند به مقاصد خودش برسد.

حضرت توانست با شرکت در این مناظرات و بهره‌مندی از احاطه کامل بر مبانی شریعت اسلام و اعتقادات طرف‌های مقابلش، دایره این بازی سیاسی را به شکلی دیگر و به سمت دیگری بچرخاند و به‌جای اینکه این مناظرات سبب اخلال و اغتشاش فکری جامعه شود، باعث تقویت علمی علمای اسلام شد و این مشخص می‌کند که امام رضا(ع) توانستند نقشه شوم مأمون را خنثی کنند. هم‌چنین باعث تقویت سطح فکری جامعه شدند که این به نفس پذیرش ولایت عهدی نیز به رغم میل مامون حرکت عملی و مبارزه علنی با خلافت عباسیان بود.

نماز عیدی که امام در مرو می‌خواست بخواند، به خواهش مامون حرکت کرد، نحوه رفتار امام مبارزه آشکار با خلافت مأمون بود، این رفتار‌ها و حرکات سیاسی فرهنگی امام رضا(ع) در تضعیف و تزلزل قدرت عباسیان تأثیر بزرگی داشت.

وقتی امام رضا(ع) این مناظرات را انجام دادند، مأمون متوجه شد که خلاف انتظاراتش، امام(ع) به هدف‌های خود دست یافته و سطح اطلاعات مردم و التفات آنان به مسائل اعتقادی بالا رفته است، زیرا در سابق برای مردم اینگونه استدلال عقلی برای رفع شبهات تبیین نشده بود و ممکن بود که آن شبهات را براساس دانسته‌های قبلی خود یا بپذیرند یا رد کنند، اما استدلال عقلی بر آنها حاکم نبوده است، ولی در زمان حضرت رضا(ع) تفکر ضابطه‌مند شد و در واقع تفکر ضابطه‌مند، معیار تشخیص حق و باطل قرار گرفته بود و این به نفع اسلام ختم شد.  

امروزه شاهد ایجاد اغتشاش فکری توسط رسانه‌های جمعی و ارتباطی وابسته به قدرت‌های استکباری و تابعین آنها از وهابیت و بهائیت و مذاهب و فرق گوناگون هستیم که در فکر، تعقل و شعور مردم هم بی‌اثر نیست و تا اندازه زیادی اثر خودش را گذاشته است، بنابراین، ناگزیر به اثبات عقلانی داشته‌های اعتقادی خود هستیم، بنابراین بهره‌مندی از همان شیوه‌ای که امام رضا(ع) در مقابله فکری با جهان مسیحیت و یهود و یا در قبال زنادقه و سایرین بهره جستند و به‌کار بردند، می‌تواند به ما کمک کند تا معیار‌های تفکر و تعقل ضابطه‌مند را در جهان امروز بسط دهیم و اگر همان طور تسلیم شویم و تعصّب گونه برخورد کنیم، راه به جایی نخواهیم برد.

احاطه علمی امام رضا(ع) به مبانی فکری طرف مذاکره

بحث دیگری که مطرح است بحث احاطه امام رضا(ع) به مبانی فکری طرف‌های مقابل خود است و به عبارت دیگر ایشان نسبت به فرهنگ جهانی آن روز آگاهی کامل داشتند که این مسئله از دو منظر قابل بررسی است یکی اینکه حضرت رضا(ع) به عنوان امام نزد ما مطرح هستند و بر همه آنچه در عالم هست، احاطه دارند که از آن به علم لدنی امام تعبیر می‌شود بنابراین محتوای پاسخ‌های امام برای ما مفید است.

مسئله دیگر این که امام یک انسان کامل است، یعنی شیوه‌ها و معیار‌های صحیح در دست اوست، با حکمت برخورد می‌کند، هدفش در مسیر زندگی مشخص است و اینها مسائلی است که احتیاج به علم لدنی ندارد، اما برخی مسایل وجود دارد که معیار‌ها را مشخص می‌کند که حق و باطل چیست و آن توسط علم خاص الهی فهمیده می‌شود، بنابراین این مناظرات بر هر دو بخش از علم امام استوار است و ما می‌توانیم از شیوه‌های امام استفاده کنیم.

به هر حال ما باید با احیای سنت مناظره سالم هر چه بیشتر در جهت تقریب مذاهب و کم کردن تفرقه‌ها بکوشیم که اساسا یکی از ثمرات مهم مناظره این است که دو طرف بیشتر به نظرات یکدیگر آشنا می‌شوند و خیلی از فاصله‌ها از این طریق از بین خواهد رفت.

عقل گرایی و آگاهی‌بخشی در مباحث اعتقادی و اختلافات کلامی

از آنجایی‌که مأمون بر مذهب معتزله بود. علمای بزرگ معتزلی را به دربار خود نزدیک می‌ساخت و به آنها میدان عمل می‌داد. پیروان این مذهب طرفدار عقل و منطق و رأی و قیاس بودند چنانچه در توصیف این عقل‌گرایی مفرط طه حسین می‌گوید که عقل قاصر بشری را بر همه چیزی حاکم شمردند و گمان کردند تنها عقل سرچشمه معرفت است و تدریجاً خود را بی‌نیاز از سرچشمه وحی می‌دانستند، همین اشتباه بود که در‌های اختلاف را به روی آنان گشود و هر جمعیتی به استدلال‌های واهی تمسک جستند و شمار فرقه‌های آنان را از هفتاد گذراند.

آگاهی دادن به مخاطب یک هنرمندی و ذکاوت خاص لازم دارد،  امام رضا(ع) در مناظرات خود به این مؤلفه مهم توجه ویژه داشت؛ تمام حرکت‌های امام رضا(ع) پس از آغاز امامت در این راستا بود که می‌توان فهرست‌وار اینگونه تبیین کرد: 

برگزاری کلاس‌های روشنگرانه در مدینه قبل از سفر به ایران که به اجبار انجام گرفت و برای وداع کنار قبر پیامبر(ص) گریست تا ظلم حاکمان را به مردم نشان دهد، در حین وداع از خانواده همه را جمع کرد و فرمود برای من گریه کنید که از این سفر برگشتی نیست.

در پیشنهاد هجرت به مرو از پذیرش مقاومت کرد تا نشان دهد این کار امری ظالمانه است، در راهی که به سوی مرو می‌رفت در مسیری که می‌گذشت از هر نقطه ایران مردم را به روشنگری دعوت و به سوی اهل بیت(ع) فرا می‌خواند که بهترین مبارزه در مقابل دستگاه جور عباسیان بود؛ نمونه بارز آن حدیث معروف به «سلسله الذهب» است که در نیشابور برای محدثان زمزمه کرد: «کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» با فاصله و تامل جمله «وانا من شروط‌ها» را با لحنی خاص بیان و با این جمله دستگاه خلافت را از سقیفه تا عباسیان باطل اعلام کرد و شرط امامت و ولایت متصل به ریسمان الهی را حصن واقعه خداوند در زمین نامید؛ مبارزه‌ای از این رساتر نمی‌توان در طاغوت زمان جایی دید.