کد خبر: 4312369
تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۷
یادداشت

مبنای فضیلت‌مندی پارسایان

فضیلت‌مندی پارسایان در داشتن اصول پایدار در راستی و صداقت است؛ این عنصر مهم آدمی را از کژی و سلوک نادرست دور می‌کند. چنان‌که آمده است: «صداقت و راستی باید در تمام مراحل وجودى و زندگى انسان تحقق پیدا کند.»

حجت‌الاسلام والمسلمین حمید احمدی، عضو هیئت علمی گروه انقلاب اسلامی دانشگاه معارف اسلامیحجت‌الاسلام والمسلمین حمید احمدی، عضو هیئت علمی گروه انقلاب اسلامی دانشگاه معارف اسلامی در یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: «حضرت علی(ع) در خطبه متقین در توصیف پارسایان، ایشان را صاحبان فضیلت معرفی کردند، سپس به بیان آن فضایل پرداختند. اولین فضیلتی که برشمردند عبارت است از: «مَنطِقُهُمُ الصَّوابُ؛ سخن گفتن آن‌ها درست، بجا و به اندازه است.»

از دو زاویه می‌توان بر این فراز کلام حضرت نگاه انداخت، یکی همان که در سخن گفتن راست و درست گویند و از گزافه‌گویی و پرگویی به دور باشند، اما با ژرف کردن دید و اندیشه در این کلام، شاید بتوان گفت و احتمالاً ارجح باشد بر نگاه اول، که مراد حضرت آن است که راستی و درستی سلوک پارسایان است.

نه‌تنها سخن‌شان به صواب و درستی باشد که جای خود کلامی است استوار، بحث از سلوک و مشی است. مراد درستی و راستی در تمامی ساحت‌های فکر، کردار، عقیده و رفتار با خلق و ارتباط با خالق باشد، بر این مبنا فضیلت‌مندی پارسایان در داشتن اصول پایدار در راستی و صداقت است. این عنصر مهم آدمی را از کژی و سلوک نادرست دور می‌کند. چنان‌که آمده است: «صداقت و راستی باید در تمام مراحل وجودى و زندگى انسان تحقق پیدا کند.»

یعنى از لحاظ افکار و عقاید، از لحاظ خوی و صفات نفسانى، از جهت رفتار و کردار و اعمال و از جهت گفتار و بیان، اگر انسان تمام حرکات و سکنات و احوال او روى صدق، راستى، درستى و حقیقت صورت بگیرد، سرمایه خوشبختى و زمینه سعادت و مسیر کمال و انسانیت را به‌دست آورده است؛ پس‌ صدق در صورتى ثابت و برقرار مى‌شود که از مراحل کذب، تقلب، حیله، انحرافات در افکار و اعمال و تظاهرات برخلاف حقیقت، خودنمایى، خودستایى، هواپرستى و هوسرانى و دیگر افکار، رفتار، کردار و گفتارهاى مخالف حق، دورى کرده و از هرگونه نادرستى و زشتى خود را پاک و تزکیه کند. در نگاه اهل معرفت نیز صدق به این‌ معنا آمده و طریقت و سلوک صادقانه لازمه پارسایی شمرده شده است.

از این‌رو، اهل نفاق و افراد غیرصادق از درک و برقراری رابطه سالم و درست عاجز و محرومند. چنان‌که در کلام حضرت امیر(ع) آمده که کانون درک مؤمن و منافق و شیوه سخن گفتن‌شان دو سلوک و منش متفاوتی باشد. «اِنَّ لِسانَ الْمُؤمِنِ مِنْ وَراءِ قَلْبِهِ وَ اِنَّ قَلْبَ الْمُنافِقِ مِنْ‌وَراءِ لِسانِهِ، لاَِنَّ الْمُؤمِنَ اِذا اَرادَ اَنْ یَتَکَلَّمَ بِکَلامٍ تَدَبَّرَهُ فى نَفْسِهِ، فَاِنْ کانَ خَیْرا اَبداهُ وَ اِنْ کانَ شَرّا واراهُ وَ اِنَّ الْمُنافِقَ یَتَکَلَّمُ بِما اَتى‌عَلى لِسانِهِ لا یَدرى ماذا لَهُ وَ ماذا عَلَیْهِ؛ زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او، زیرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنى بگوید، ابتدا در آن‌ مى‌اندیشد، اگر خوب بود اظهارش مى‌کند و اگر بد بود آن را پنهان مى‌دارد، اما منافق هر چه به زبانش آید، مى‌گوید، بى‌آنکه بداند چه سخنى به سود او و چه سخنى به زیان اوست.»

این کلام مبین یک اصل رفتاری از جمله در شیوه سخن گفتن است. قرآن کریم نیز این صفت تذبذب و بی‌ثباتی در رفتار و بی‌صداقتی منافقان را سبب ممهور شدن قلوب‌شان از درک حقایق بیان  می‌کند: «اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ* ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ؛ قسم‌های دروغ خود را سپر جان خویش و مایه فریب خلق قرار داده‌اند و به این وسیله راه خدا را به روی خلق بسته‌اند، آنان آنچه می‌کنند بسیار بد می‌کنند. این نفاق و بدکاری‌شان برای آن است که آن‌ها به زبان ایمان آوردند و سپس به دل کافر شدند، پس مُهر قهر و ظلمت بر دل‌هاشان نهاده شد تا هیچ از حقایق ایمان درک نکنند.» (سوره منافقون/ آیات 2 و 3)

از این‌رو، حضرت در کلامی شیوا بیان می‌دارند، امیر صادق، رهبر و پیشوای اهل ایمان، آنچه می‌گویند قبل دیگران باید عامل به آن باشند و خلوت و جلوت شان یکی باشد. چون مردان راست‌کردار آهنگ گفتارشان با آهنگ کردارشان، و خلوتشان با جلوتشان هماهنگ است و جزء کسانی نیستند: «چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند.»

حضرت می‌فرمایند: «اَیُّهَا النّاس، اِنّی واللّهِ ما اَحُثُّکُم عَلی طاعَةِ الاّ وَأسْبِقَکُمْ اِلَیْهَا؛ ای مردم، به خدا سوگند من شما را به هیچ طاعتی وادار نمی‌کنم، مگر اینکه پیش از شما خود به آن عمل می‌کنم؛ بنابراین نگاه، فضیلت و سنجه تقوا، راستی و صداقت است که فضیلتی والا در پاک‌زی بودن و درست زیستن و زیبایی‌ حیات و ستون استوار ایمان است. چنان‌که امام صادق(ع) فرمودند: «اَلصِّدْقُ جَمَالُ الانْسَانِ وَ دَعَامَةُالاَْیمَان؛ این اصل و سنت الهی است که باید پایه و اساس رفتار و گفتار آدمی بر منطق  وحیانی استوار باشد تا دچار کژی‌ها نشود و به صدق با خدا و خلق رفتار کند.»

انتهای پیام
captcha