در بیان ترک طمع در امتیازات یکدیگر
کد خبر: 4118934
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۳
در صحبت قرآن /32

در بیان ترک طمع در امتیازات یکدیگر

اگر بعضی مردم را خداوند صفات و امتیازاتی داده است ای بسا که آنها حامل آن نعمت‌ها و امتیازاتی برای مردم دیگر هستند. چه جای حسد است که یکی بهتر می‌خواند و ذوق موسیقی بیشتر دارد.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. سی‌ و دومین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در بیان ترک طمع در امتیازات یکدیگر» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۳۲نساء﴾

و شما مومنان هیچ گاه امتیازاتی را که خداوند به بعضی از شما ارزانی داشته به چشم تمنا و آرزو و رشک و حسد مگرید و بدانید که مردان را از آنچه با کوشش خود به دست می‌آورند نصیبی است و زنان را نیز از حاصل کوششهایشان نصیب خواهد بود و شما هر فضیلت و امتیازی خواهید از خدا طلب کنید که خداوند بر هر چیز (از نیازها و امتیازات موجودات) آگاه است.

این آیه تعلیم بزرگی است برای همه آدمیان که شرح صدر پیدا کنند و بتوانند بعضی خوبی‌های و امتیازات را که به دیگران عطا شده است بپذیرند و دائماً در شکوِه و ناله نباشند مانند شکسپیر که گفته است:

در خود می‌نگرم و بر بخت بد خویش نفرین می‌فرستم
و آرزو می‌کنم که ای کاش چون آن دیگری بودم
که دلش از من امیدوارتر و قامتش موزون‌تر و دوستانش بیشتر است
و ای کاش هنر این یک و شکوه و شوکت آن دیگری از آن من بود.
اما شکسپیر در پایان این غزل گفته است:

ای معشوق، با همه این نومیدی‌ها و احساس نقصان و محرومیت وقتی به یاد تو می‌افتم چنان ثروتی به من دست می‌دهد که پادشاهی عالم را خوار می‌شمارم.

همه انسان‌ها اگر هیچ نداشته باشند خدا را دارند و دوستی او از همه ثروت‌ها و نعمت‌ها جهان پربهاتر است. خداوند انسان‌ها را هر یک و هر دسته برای کاری آفریده است و هر انسان در دل پروردگار جایی و مقامی خاص دارد به گفته مولانا:

اتصالی بی‌تکیف بی‌قیاس
هست ربّ الناس را با جان ناس

و اگر بعضی مردم را خداوند صفات و امتیازاتی داده است ای بسا که آنها حامل آن نعمت‌ها و امتیازاتی برای مردم دیگر هستند. چه جای حسد است که یکی بهتر می‌خواند و ذوق موسیقی بیشتر دارد. همه موسیقی‌دانان جهان امتیاز خود را خرج دیگران کرده‌اند. نکیسا‌ها و باربدها و موزارت‌ها و بتهون‌ها به همه ما تعلق دارند و اینهمه کتاب‌های نازنین در جهان همه را بزرگانی با هزار خون جگر نوشته و به ما هدیه‌ کرده‌اند میراث فرهنگی و هنری و علمی و فناوری جهان مایه سربلندی همه افراد است.

اما جای دیگری هست که آنجا باید سر مویی کوتاه نیامد و امتیاز و تفاوت را نپذیرفت و آن برابری در برابر قانون و برخورداری یکسان از آزادی و حق بیان و حق انتخاب شغل و دین و راه و مکتب است. در این‌گونه مسائل به هیچ روی نباید کسی را بری دیگری امتیاز داد. اگر صفی بسته شده است و اگر چراغ قرمزی هست باید به طظور یکسان رعایت شود مگر در موردی خاص، دلیلی معقوق برای امتیازی قائل شویم چنانکه خودرو آتش نشانی در سبقت گرفتن بر همه مقدم است و حتی می‌تواند قانون چراغ قرمز را نادیده گیرد زیرا امر خطیری در پیش است و هر صاحب خرد جواز بعضی تقدم‌ها را در موارد خاص صادر می‌کند.

زن و مرد در پیش خداوند با هم برابرند و هیچ امتیازی نیست که به دلیل زن بودن از کسی سلب شود اما در خصایل و استعدادها و شرایط جسمانی و اجتماعی گاه مرد و گاه زن برتری‌هایی دارند که اگر معقول است باید بدان‌ها توجه کرد اگر بر دوش مرد وظیفه سنگینی چون تامین هزینه زندگی زن نهاده شد و در مقابل این امتیاز نیز به مرد داده می‌شود که تقسیم ارث به نسبت دو سوم برای مرد و یک سوم برای زن باشد و این نابرابری ظاهری برای ایجاد برابری واقعی در برخورداری است زیرا زن مالک آن یک سوم می‌شود و هیچ تعهد برای هزینه کردن آن جز در جهت مصالح شخصی خود ندارد در حالی که مرد وقتی آن دو سوم را دریافت می‌کند باید آن را با زنی دیگر تقسیم کند و هزینه زنی را به عهده بگیرد چه همسر او باشد و چه خواهر و چه دختر و چه مادر، زیرا او نسبت به همه آنها متعهد است.

بنابراین انصاف نیست که بار مسئولیتی بر دوش مرد باشد و هیچ امتیازی به او داده نشود. بنابراین پاره‌ای امتیازات اجتماعی که به آقایان داده شده از جمله اینکه «الرجال قوامون علی النساء» یعنی قوام زنان به مردان است، بدان معناست که بار سقف خانه زندگی بر روی ستون‌های محکم و استوار مردان است تا فرو نریزد و در زیر این ستون‌ها هزار برکت از شور زندگی و پرورش فرزندان و شادی و نشاط با هم زیستن و فراغت زن از نگرانی مستمر هزینه زندگی باشد و ادامه یابد.

پرداخت نفقه توسط مرد نوعی تقسیم کار است. پس از پیوند دلپذیر زناشویی، زن و مرد هر یک به کاری می‌پردازند و مشترکا هزینه زندگی را تامین می‌کنند. زن نیز با کار ارزشمند خویش به مرد نفقه می‌دهد و مرد را منتی در این باب نیست تا در مقابل نفقه تقاضایی داشته باشد.

اما امروز به سبب پیشرفت شگفت فناوری و ایجاد امکانات برای زن و مرد، زنان بی‌شمار وارد عرصه کار و خدمت اجتماعی شده و از استقلال اقتصادی و اجتماعی و حتی عاطفی برخوردارند و به همین سبب امروز بهتر از هر زمان می‌توانند بدون هیچ نیاز عشق خود را به مردی ابزار دارند و عشق او را بپذیرند. اریک فروم گفته است که زن بدون آن سه استقلال نمی‌تواند به مقام عشق رسد زیرا همیشه شائبه این هست که عشق او حجابی بر نیازهای اوست.

نکات بسیار دیگری نیز در مورد امتیازات ظاهری و نابرابری‌های سطحی هست که همه در جای خود جای توجیه عقلانی دارد و اگر نداشته باشد آن امتیاز ملغی است.

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha