محمدرضا برقعی، قاری و مدرس قرآن، در رشته تربیت معلم قرآن تحصیل کرده و در حال حاضر نیز به تدریس قرآن اشتغال دارد. از جمله اساتیدی که برقعی از آنها بهره برده میتوان به آقایان کهرمیان، رحیم آهور، مرحوم علی اربابی، مرحوم مهدی ابدی، مرحوم ابراهیم پورفرزیب(مولایی) و علیاکبر حنیفی اشاره کرد. او تاکنون به کشورهای مختلفی نظیر صربستان، زیمبابوه، بنگلادش، روسیه، سوریه، عراق و ... سفر کرده و به تبلیغ قرآن و آموزههای قرآنی پرداخته است. این قاری و مدرس قرآن، در مسابقات قرآن بسیج و مسابقات قرآن ورزشکاران در سالهای ۷۳-۷۲ رتبه دوم کشوری را به دست آورده است و از دیگر افتخارت او کسب رتبه ممتاز در رشته خوشنویسی در سطح هنرمندان در سالهای ۷۲-۷۱ و مسابقات سراسری قرآن وزارتخانهها در سال ۸۸ است. به منظور تحلیل و آسیبشناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران، بر آن شدیم تا از محمدرضا برقعی دعوت کنیم و در استودیومبین ایکنا با او به گفتوگو بنشینیم. در ادامه بخش نخست از این گفتوگوی تفصیلی از نظر میگذرد؛
ایکنا- ضمن تشکر از فرصتی که برای انجام این گفتوگو در اختیار ما قرار دادید، در ابتدا از جلسات قرآنی که در آنها شرکت میکردید و جلساتی که خودتان اداره میکنید، بفرمایید تا با پرسشهای بعدی، گفتوگو را پی بگیریم.
من تلاوت قرآن را از حدود 10سالگی آغاز کردم. پدرم طبقه زیرین منزل را برای تشکیل جلسه قرآن اختصاص داده بود و از قاریان و اساتید هم برای برپایی جلسه قرآن دعوت میکرد. نخستین استادم در این جلسه استاد کهرمیان بود. این جلسات تداوم یافت تا اینکه من هم توانستم از سال 1367 جلسهداری را آغاز کنم و تا امروز هم این رویه ادامه یافته است.
ایکنا- شما در جلسات اساتیدی نظیر استاد مولایی هم شرکت کردهاید. از حال و هوای این جلسات توضیح دهید.
جلسات مرحوم استاد مولایی یا اساتید دیگر مانند مرحوم استاد اربابی یک مؤلفه مهم داشت و آن اینکه هر کسی در این جلسات شرکت میکرد، خواسته یا ناخواسته به قرآن وابسته میشد. ما هم اینگونه بودیم و روزشماری میکردیم تا جلسه استاد فرابرسد. دلیل حاکم شدن چنین جوی در این جلسات نیز یک مسئله بود؛ اخلاق قرآنی اساتید. این ويژگی سبب میشد که هر مخاطبی اعم از اینکه قاری حرفهای باشد یا نباشد جذب شود.
به برخی از نهادهای مختلف که برای کارکنانشان مسابقات قرآن برگزار میکنند، پیشنهاد دادهام که در کنار برگزاری مسابقه در دیگر زمینهها هم فعالیت داشته باشند، اما در پاسخ میگویند ما فقط مسابقهاش را برگزار میکنیم. اما میتوان مثلاً قوانینی وضع کرد که اگر کسی رتبهای کسب کرد، ملزم شود که در فلان کلاس هم شرکت کند
به بیان دیگر، اتمسفر و فضایی که بر جلسه حاکم بود، موجب جذب افراد میشد. از طرفی نهتنها اخلاق و مهربانی در این جلسات موج میزد، بلکه دغدغه حل مشکلات هم وجود داشت. یعنی صرف خواندن قرآن نبود بلکه همه از مشکلات یکدیگر خبر داشتند و سعی میکردند این مشکلات را برطرف کنند. بر همین اساس بود که استاد مولایی صندوق قرضالحسنهای را تأسیس کرد که از مشکلات قرآنیان گرهگشایی میکرد.
ایکنا- به نظر شما آیا در حال حاضر هم جلسات قرآن شور و شوق سابق را دارند؟
شرایط و اقتضائات روز تغییرات گستردهای نسبت به چند سال قبل کرده و بر همین اساس فضای حاکم بر جلسات نیز با تغییر مواجه شده است. بر همین اساس، استاد و جلسهای موفق است که بتواند خودش را با اقتضائات روز تطبیق دهد و بتواند طرحهای آموزشی امروزیتری را داشته باشد؛ زیرا مخاطب امروز با مخاطب 30 سال قبل کاملاً متفاوت شده است.
امروزه همه افراد فارغ از جنسیت و سن و سالشان، هر زمان که اراده کنند میتوانند با ابزارهای تکنولوژیک و فضاهای مجازی به انواع تلاوتها و جلسات قرآن دسترسی پیدا کنند و به یک معنا امروزه همه چیز در دسترس علاقهمندان قرار دارد. پس کار دشوارتر شده و برای اینکه جلسات قرآن شور و شوق سابق را داشته باشند باید برنامهریزی کنیم و بر جذابیتهای جلسات قرآن بیفزاییم.
ایکنا- تغییراتی که در این سالها به وجود آمده آیا مثبت بوده یا منفی؟
شرایط به نحوی است که میتوان آن را به یک تیغ دو لبه تشبیه کرد. ما میتوانیم از موقعیت فعلی استفادههای بهینه داشته باشیم و اگر هم هوشیار نباشیم، موج تغییرات باعث میشود که آسیب ببینیم. از طرفی دسترسی افراد به اطلاعات گسترش یافته و اساتید زیادی هم در دسترس هستند، اما از طرف دیگر همین توسعه سبب شده تا قاریان قرآن بخواهند از هر استادی یک نکته بشنوند. بر همین اساس اگر این مسئله به درستی مدیریت نشود که این اتفاق هم نیفتاده است، میتواند موجب آسیب شود و پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد.
برای نمونه، یک استاد مدتی را برای یک قاری وقت میگذارد، اما پس از مدتی این قاری سرخورده میشود؛ زیرا از هر استادی یک نکته دیگر هم میشنود و در نهایت نمیتواند به درستی تصمیم بگیرد که چه مسیری را باید در پیش بگیرد. این یعنی تقید نسبت به جلسه قرآن کاهش یافته است. از این رو لازم است که شرایط را به درستی مدیریت کنیم. در جمعبندی میتوانم به مخاطبشناسی اشاره کنم. باید اساتید بنشینند و برای پاگیر کردن افراد به جلسات قرآن همفکری کنند و طوری برنامه بریزند که بتوان از این فضا بهترین استفاده را برد.
ایکنا- در صحبتهای شما از برخی مؤلفههای جلسه قرآن استاندارد سخن به میان آمد. به نظر شما جلسه قرآن باید چه مؤلفههای دیگری داشته باشد؟
در ابتدا باید علاقهمندان را به سبک و سیاقی که در جلسات سنتی رواج داشت، ارجاع بدهم. به یک معنا باید مؤلفههای همان جلسات را احیا کرد. اما در اینجا میتوان از تفکیک میان جلسات قرآن هم سخن به میان آورد؛ به این معنا که میتوان جلسات را به تخصصی و عمومی تقسیم کرد. در حال حاضر غلبه با جلسات تخصصی قرآن است، اما باید جلسات عمومی و خانگی را هم احیا کرد؛ زیرا این جلسات کارکردی زیرساختی و پایهای دارند.
در توضیح باید بگویم: تقریباً تمام قاریان قرآنی که به سطوح عالی تلاوت دست یافتهاند از جلسات عمومی و خانگی برخاستهاند که خود بهترین دلیل در بازتاب اهمیت این جلسات است. نکته دیگر اینکه، جلسات عمومی و سنتی نقش یک نهاد استعدادیاب را دارند و میتوانند افرادی که استعداد بهتری دارند به جلسات تخصصی وارد کنند. در گذشته نیز چنین رویهای حاکم بود؛ یعنی استاد جلسه نکات مختلف اعم از نکات تجویدی، تفسیری و اخلاقی را مطرح میکرد و هنگامی که میدید یک نفر در زمینه خاصی استعداد دارد او را در همان راستا کمک میکرد و به جلسات مربوطه میفرستاد.
همین کار سبب میشد تا افراد رشد کنند اما در حال حاضر این روحیه کمتر در میان اساتید دیده میشود. اگر اساتید اهل تقوا باشند وظیفه دارند که قاری را متناسب با استعدادی که دارد راهبری کنند و اگر مثلاً در یک نفر استعداد قاری حرفهای شدن را نمیبینند، باید او را به جلساتی نظیر جلسات حفظ ارجاع دهند. بر این اساس، جلسه بنا بر رویکردی که دارد مؤلفههای خاص خود را هم پیدا میکند اما مهم این است که به جلسات عمومی با یک نگاه پایهای نگاه کنیم و با احیای این جلسات به ارتقای سطح تلاوت قرآن کشور کمک کنیم.
ایکنا- از جلسات تخصصی کمتر سخن به میان آوردید. به نظر شما در مسیر تربیت قاریان حرفهای باید چه سیری در پیش گرفته شود یا به بیان دیگر جلسات قرآن تخصصی چه مؤلفههایی دارند؟
بارها در جلسات مختلف افرادی را دیدهام که استعدادهای خوبی هم در زمینه تلاوت قرآن داشتهاند اما در نهایت توفیقی حاصل نکردهاند. بر این اساس برای من مسجل و قطعی شده که در درجه نخست باید قاری با قرآن آشنا شود و با این کتاب ارتباط معنوی برقرار کند؛ یعنی برای پیشروی در امور فنی و هنری هم لازم است در ابتدا این اتفاق بیفتد که در اینصورت قرآن فرد را به راهی که منشأ خیر است، راهنمایی میکند. پس اگر این مسئله را در وجود قاری القا کنیم و او را به این یقین برسانیم، راه خودش را پیدا میکند.
اما اگر قرار باشد در این جلسات صرفاً از مباحث فنی و هنری سخن به میان آورده شود و در درجه نخست این مسائل مورد توجه قرار گیرد ذهن قاری هم به سمت همین مسائل شکل میگیرد. در این سالها نیز تجربه شده افرادی که در ابتدا ارتباط معنوی بیشتری با قرآن گرفتهاند، موفقتر بودهاند و قرآن برای آنها برکات و اثرات و خواص خودش را داشته است.
ایکنا- به نظر شما چرا شرایط به نحوی پیش رفته که جلسات عمومی قرآن کمفروغ شدهاند و فقط جلساتی که در آنها آموزش قرآن به صورت تخصصی دنبال میشود، رونق دارند؟
در اینجا باید از متولیان امور قرآنی مطالبهگری کرد و پرسید آیا آنها نیازهای جامعه قرآنی را فهم و مرتفع کردهاند یا نه؟ قطعاً تصمیماتی که در زمینه فعالیتهای قرآنی گرفته شده از روی قصد و غرض شخصی و ... نبوده، اما هنگامی که در این زمینه از اساتید فن و بزرگان بهرهبرداری نمیشود، بزرگان قرآنی کشور نیز رفتهرفته منزوی میشوند و از تجربههای آنها نیز نمیتوان بهرهبرداری کرد. دقیقاً همین سیر طی شده که الآن شما این پرسش را مطرح میکنید که چرا جلسات عمومی قرآن با استقبال اندکی مواجه میشوند. البته تعبیر دقیقتر این است که بگوییم چرا جوانها از قرآن گریزان شدهاند.
دلیل همه این مسائل عملکرد ضعیف متولیان امور قرآنی است. از طرفی فعالیتهای قرآنی را در مسابقات خلاصه کردهاند و بر همین اساس، قرآنی بودن یک فرد زمانی محرز میشود که توانسته باشد در مسابقات رتبه کسب کرده باشد که این کار اشتباه است. متأسفانه شرایط به نحوی است که اگر قرآنی بودن یک نفر مورد تأیید همگان هم باشد باز هم از رتبه او در مسابقات پرسش میشود، اما این رویه را با هیچ قاعدهای نمیتوان هضم کرد.
قاریان قرآن هم وقتی شرایط را به اینصورت میبینند به این نتیجه میرسند که باید در همین فرایند مسابقات شرکت کنند. از طرفی تمرکز بر دیگر مباحث یعنی تسلط یافتن در مفاهیم و ... نیز دشوار است و قاری قرآن میبیند سریعترین راه برای شناخته شدن این است که ابعاد فنی و هنری تلاوتش را تقویت کرده و در مسابقات به رتبه برتر دست یابد.
جلسات مرحوم استاد مولایی یا اساتید دیگر مانند مرحوم استاد اربابی یک مؤلفه مهم داشت و آن اینکه هر کسی در این جلسات شرکت میکرد، خواسته یا ناخواسته به قرآن وابسته میشد. ما هم اینگونه بودیم و روزشماری میکردیم تا جلسه استاد فرابرسد. دلیل حاکم شدن چنین جوی در این جلسات نیز یک مسئله بود؛ اخلاق قرآنی اساتید. این ويژگی سبب میشد که هر مخاطبی اعم از اینکه قاری حرفهای باشد یا نباشد جذب شود
بنابراین، نگاه ما به قرآن و قرآنی بودن اشخاص منوط به احراز رتبه افراد در مسابقات شده است. در رشته حفظ نیز شرایط به همین منوال است. البته اخیراً در مسابقات رویکردهای معنامحورانه هم افزوده شده و به نظر میرسد قاری اگر آنچه را میخواند بفهمد میتواند نمره بهتری کسب کند. این هم البته طرح خوبی است؛ زیرا قاریانی داشتهایم که قرآن میخواندند، اما نمیدانستند حرف و پیام آیه چیست، بلکه فقط به دلیل استعدادی که داشتند در این زمینه رشد کردند.
ایکنا- با این توضیحات میتوان نتیجه گرفت که مسابقات نقشی انحرافی داشته است؟
خیر، عرض من ناظر به این نیست که مسابقات سبب ایجاد انحراف شده باشد. بحث اصلی این است که اولاً نباید فقط به مسابقات بها داده شود و دیگر اینکه افزون بر برگزاری مسابقات سطح کیفی قاریان نیز ارتقا پیدا کند. به برخی از نهادهای مختلف که برای کارکنانشان مسابقات قرآن برگزار میکنند، پیشنهاد دادهام که در کنار برگزاری مسابقه در دیگر زمینهها هم فعالیت داشته باشند، اما در پاسخ میگویند ما فقط مسابقهاش را برگزار میکنیم. اما میتوان مثلاً قوانینی وضع کرد که اگر کسی رتبهای کسب کرد، ملزم شود که در فلان کلاس هم شرکت کند.
در روایات اهل بیت(ع) وارد شده کسی که دو روزش یکسان باشد، خسارتدیده است حال چطور میشود چند سال مسابقه برگزار کرد، اما این رویداد به یک شکل و رویه برگزار شود. پس باید نگاه ما به فعالیتهای قرآنی اصلاح شود. مسابقه هم میتواند بهانه خوبی برای جذب افراد به قرآن باشد، اما اگر فقط مسابقات ملاک قرار گیرد، خروجی قابل توجهی نخواهیم داشت.
ایکنا- پس نفس این کار خوب است اما بحث روی نحوه برگزاری آن است.
بله، همینطور است.
ادامه دارد ...
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام