اهداف کارکردی آموزش و پرورش محقق نشده است
کد خبر: 4117103
تاریخ انتشار : ۰۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۹:۰۰

اهداف کارکردی آموزش و پرورش محقق نشده است

یک مدرس دانشگاه معتقد است که نبود ثبات رویه آموزشی و تکیه بر نظام آزمون و خطا به‌جای تئوری‌پردازی صحیح و نیز فقدان تخصص و تعهد در برخی متولیان باعث شده است که از اهداف کارکردی آموزش و پرورش به‌کلی دور باشیم.

آموزش و پرورش

مژده ارشادی، مدرس دانشگاه در چهارمحال‌وبختیاری در گفت‌وگو با ایکنا، در تبیین زیرساخت‌های ضروری جامعه برای شکل‌گیری روند صحیح آموزش و پرورش و با ارائه تاریخچه‌ای در این خصوص، گفت: از ابتدای حیات بشر نخستین، یکی از ضروری‌ترین نیازها تعامل بوده است و چرایی این اهمیت وافر آن است که تعامل مبنای تجارب می‌شود و طرح‌واره‌ها در ذهن انسان بر اساس آن شکل می‌گیرد. این تجارب و آموخته‌ها که به‌مدد تعاملات و داد و ستدها کسب می‌شوند، تغییرات فراوانی را در نگاه‌ها، باورها و فرهنگ‌ها ایجاد کرده و به جامعه تزریق می‌شود که در این چرخه تعاملی انسان‌ها می‌توانند رو به تعالی و تکامل، برتری و پیشرفت که هدف تمامی ادیان الهی و علوم بشری بوده است، حرکت کنند.

وی با ذکر اینکه انسان بتدریج با متمدن‌تر شدن تغییرات بنیادین را در شیوه تعامل و نیز انتقال تجارب و آموخته‌ها تجربه کرد، ادامه داد: کم‌کم آموزش و پرورش به‌عنوان یکی از ذاتی‌ترین نیازهای انسان در جوامع بشری بروز یافت و تعریف اصولی آموزش عبارتست از برآیند مستمر و خاص انتقال دانش در جهت تغییر پایدار در رفتار، باور و نگرش که به انسان‌ها سبک و شیوه صحیح زیستن را نشان می‌دهد.

ارشادی پرورش را هم‌سنخ با تربیت دانست و گفت: امر پرورش فرایندی است که در تمامی لحظات زیست انسان همراه اوست، درواقع توسعه از طریق آموزش اتفاق می‌افتد و پرورش به‌معنی تحول و کاربرد متفاوت از یک امر است. مثلاً کسی که زبان خارجی را یاد می‌گیرد درواقع دانش خود را از طریق آموزش زبان توسعه داده و وقتی از این دانش برای افزایش بهره‌وری خودش و در راستای تحول و تکامل، خودشکوفایی و کمک‌رسانی به دیگران به کار گیرد، امر پرورش اتفاق افتاده است، بنابراین یادگیری محض الفبا کفایت نمی‌کند بلکه انسان تکامل یافته باید کاربرد الفبا را نیز فرا بگیرد و در خود تقویت کند.

چهار مرحله رشد روانی و اجتماعی

این مدرس دانشگاه در استان با تأکید بر اینکه امر مهم آموزش و پرورش بعد از نهاد خانواده بر عهده وزارت آموزش و پرورش است، تصریح کرد: بر اساس نظریه مراحل رشد روانی ـ اجتماعی اریک اریکسون، انسان چهار مرحله رشد روانی و اجتماعی را از بدو تولد تا ورود به مدرسه تجربه می‌کند که در مرحله نخست، ارتباط کودک با مادر و بر اساس اعتماد به دنیا شکل می‌گیرد و در مرحله بعدی خودمختاری و مستقل شدن را تجربه می‌کند، مرحله سوم خلاقیت و ابداع و کشف دنیاست و مرحله چهارم ناظر بر سخت‌کوشی است که از کودک انتظار می‌رود بتواند وارد اجتماع در مدرسه می‌شود. در اینجا کودک باید دارای اعتماد، استقلال، خلاقیت و ابتکار بوده و بتواند برخی مسئولیت‌ها را بپذیرد.

ارشادی بیان کرد: در زندگی‌های امروز، با توجه به تفاوت‌ها در سبک زندگی و شکل خانواده‌ها و تخصصی شدن وظایف، آموزش‌ها از مهد کودک آغاز می‌شود و کودک می‌تواند بسیاری از مهارت‌ها و دانش‌هایی را بیاموزد و مؤلفه‌هایی همچون نقد، صبر و دیگر مهارت‌های اجتماعی را تمرین کند تا قادر باشد با فضای مقابل آشنا شود و خود را با محیط پیرامونی تنظیم و تطبیق دهد.

وی با طرح این پرسش که در نظام آموزش و پرورش چند درصد از این بایسته‌ها محقق می‌شود؟ گفت: پرسش اینجاست که الگوهای آموزشی و رفتاری مناسب که در مربیان و معلمان باید متبلور شود تا چه میزان در اختیار کودکان قرار دارد و مبانی و ارکان آموزشی صحیح مبتنی بر دکترین‌ها و نظریات علمی در مهدکودک‌ها و دبستان‌ها تا چه اندازه مهیاست؟ بخشی از این عوامل ناظر بر امکانات مادی، مالی و سخت‌افزاری اعم از نیروی انسانی، تجهیزات و امکانات، فضاهای آموزش و ... بوده و بخش دیگر، امکانات نرم‌افزاری است.

غفلت از اهداف آموزش و پرورش

ارشادی مدرسه را محل تمرین یا کارخانه انسان‌سازی برشمرد و توضیح داد: پرسش اینجاست که آموزش و پرورش ما با کدام تئوری و دکترین فلسفی شناخته شده کار می‌کند؟ دانش‌آموزان و والدین تا چه میزان با فلسفه و اهداف دریافت آموزش و پرورش آشنایی دارند؟ همگان باید به این باور برسند که آموزش و پرورش در سیستم زندگی‌ها جاری و ساری است و باید حواسمان جمع باشد که خشت اول را کج قرار ندهیم که تا چندی بعد با یک دیوار کج و متزلزل در روبرو مواجه شویم و مصداق آن، انسان تحصیل‌کرده‌ای در مقام نماینده مجلس یا مسئول است که حتی یک روخوانی یا جمع و تفریق ساده را بلد نباشد.

وی با تأکید بر اینکه آموزش و پرورش از خانه، در خانه و برای خانه است، تصریح کرد: خانواده کوچک‌ترین واحد اجتماعی و اساسی‌ترین رکن جامعه است و آموزش و پرورش اگر بدون فلسفه خاص و مشخص فعال باشد و همگان بر این فلسفه ناآگاه باشند، تعالی و کمال مطلوب اتفاق نمی‌افتد. مثلا‌ً شاید خیلی از ماها ندانیم که فلسفه آغاز دوره ابتدایی از سن شش یا هفت سالگی چیست و لاجرم این را هم نمی‌دانیم که کودکان در این سن به رسش عصبی تکامل یافته‌تر می‌رسند و بسیاری از حرکات ظریف را می‌توانند انجام دهند از جمله اینکه مداد را به دست بگیرند. کودک همچنین در سن شش سالگی ظرفیت نشستن و تمرکز را تا ۴۰ دقیقه پیدا می‌کند حال آنکه در سنین پایین‌تر این تمرکز بر نشستن وجود ندارد و لذا نظیر این ظرفیت‌های زیستی کودکان باید برای معلمان و خانواده‌ها آموزش داده شود.

مدرس و روانشناس بالینی دانشگاه شهرکرد تأکید کرد: همچنین شاید بسیاری از معلمان و پدر و مادرها چرایی درشت نویسی کودک در دوره ابتدایی را ندانند و آگاه نباشند که کودک در این سنین هنوز مهارت‌های حرکتی ریز و درشتش تنظیم نشده است و با درشت‌نویسی در حال دست‌ورزی و تمرین برای تنظیم است. در مورد چرایی تأکید بر نوشتن بر خط صاف نیز باید گفت که این امر با هدف احصا و تشخیص اختلالات احتمالی مخچه در کودکان مورد تأکید قرار می‌گیرد.

ارشادی با ابراز تاسف از اینکه آموزش و پرورش در مواردی رویه شفاف و واحدی ندارد و اصول روانشناختی، جامعه‌شناختی، فلسفی، ادبیات و حتی علوم تجربی را مد نظر قرار نمی‌دهد، گفت: چرا دانش‌آموز دوره ابتدایی ما باید حجم بالایی از تکالیف بنویسد و در برخی مدارس بر عکس این قضیه حاکم است؟ چرا نظام ارزشیابی در دبستان از کمی به کیفی و توصیفی تبدیل شده اما نظام نمره‌دهی و شرط معدل و کنکور همچنان در مقاطع بالاتر حکمفرماست؟ کسی پاسخی برای این پرسش‌ها ندارد.

دوری از اهداف کارکردی آموزش و پرورش

عضو انجمن روانشناسی اجتماعی ایران بیان کرد:  مدرسه علاوه بر آنکه محل یادگیری علوم است، باید فضای یادگیری سواد اجتماعی و آگاهی‌های لازم برای رشد بینش و افکار و پی‌ریزی شخصیت آینده را نیز فراهم کند. نداشتن ثبات رویه آموزشی و تکیه بر نظام آزمون و خطا به‌جای تئوری‌پردازی صحیح و نیز فقدان تخصص و تعهد در برخی متولیان باعث شده است که از اهداف کارکردی آموزش و پرورش به‌کلی دور باشیم.

ارشادی افزود: درگیری چند ساله اخیر با بلیه کرونا و اضطرابی که هنوز نسبت به وجود این بیماری در دانش‌آموزان و والدین باقی مانده است و اثرات ناگوار آن سال‌ها طول می‌کشد تا از بین برود، همچنین اتفاقات تلخ اخیر و تجربه مدام و مستمر زهرخندها منجر به آن شده است که تمرکز و توجه حداقلی به آموزش و پرورش وجود نداشته باشد چرا که در نگاه جامعه ما، مدارس فقط محلی بودند که چند ساعتی پذیرای دانش‌آموزان باشند و پدر و مادرهای آشفته و بی‌حوصله از زحمت فرزندان در خانه برای چند ساعت خلاصی یابند. در این آموزش و پرورش همه دانش‌آموزان در سطوح هوشی متفاوت بالاجبار در یک کلاس نشستند و توجهی به بهره‌های هوشی گاه از سوی پدر و مادرها و گاه مدرسه و معلمان نشد.

وی تصریح کرد: مشکلات اجتماعی و معیشتی خانواده‌ها که هر روز زنگ خطر و اضطراب جدیدی را تحمیل می‌کند، تمرکز را از آموزش کودکان و نوجوانان سلب کرد و متأسفانه باید گفت که امروز در مواردی تحصیلات یک زینت محسوب می‌شود نه اصل و اساس. فخرفروشی خانواده‌ها به تحصیل در این یا آن مدرسه سطح بالا مصداقی برای این گفته است که مباحث مالی و تجملاتی وارد چرخه آموزش و پرورش شد.

ارشادی با بیان اینکه متأسفانه آموزش و پرورش یکی از کلیشه‌های تجمل‌گرایی شده است، تأکید کرد: وقتی سیستم آموزش و پرورش پولی و حتی اخذ رشوه با عناوین مختلف باشد، آسیب‌زا خواهد بود؛ پرسیدن شغل پدر و مادر هیچ دلیل منطقی ندارد بلکه باعث تحقیر و آسیب روانشناختی به کودکانی می‌شود که دوست ندارند در این خصوص حرف بزنند، ضمن اینکه برای برخی دیگر یک وجهه کاذب ایجاد می‌کند.

غفلت از نهادینه‌سازی اقتصاد مقاومتی در مدارس

وی ادامه داد: امروز اگر سری به مدارس بزنیم مصادیق تجمل‌گرایی را حتی در قانون استفاده از لباس یکسان دانش‌آموزان را مشاهده می‌کنیم و در مواردی همچون نوشت‌افزارها، کیف و کفش و تغذیه این امر مشهودتر است. حال آنکه در مدارس ژاپن، دانش‌آموزان چه دارا و چه ندار همگی در مدرسه موظفند از تربچه سفید به‌عنوان تغذیه در مدرسه استفاده کنند و این آماده‌سازی کودکان و نوجوانان برای مقاومت است و باید سرلوحه ما نیز باشد که مبحث اقتصاد مقاومتی در کشورمان موضوعیت دارد.

عضو انجمن خانواده‌ درمانی ایران بیان کرد: متأسفانه باید بگویم که امروز با قشری از نوجوانان بزه‌کار در مراجعاتم روبرو هستم که به جای رشد و تعالی در مدرسه درگیر انواع آسیب‌های اجتماعی شده و این افراد بهایی به تحصیل نمی‌دهند؛ امروز فراوان با جملاتی از این دست که «اینهمه درس خواندیم که چی؟» مواجهیم و پیداست که در انتقال و نهادینه‌سازی چرایی و فلسفه آموزش و پرورش دچار مشکل بوده‌ایم و در مواردی می‌بینیم که برای دانش و علم و تحصیلات ارزشی گذاشته نمی‌شود و چه بسا یک انسان بدون تحصیلات درآمد و رفاه بیشتری در مقایسه با یک فرد تحصیل‌کرده دارد.

ارشادی عدم همگنی در ساختار و عدم تجهیز و به‌روزسازی آموزش و پرورش به فناوری و اطلاعات را یادآور شد و بیان کرد: آموزش چه حضوری و چه غیر حضوری باید منجر به انتقال آموزه‌ها شود اما متأسفانه در نظام آموزشی ما فرآیند انتقال دانش و اطلاعات در آموزش غیر حضوری دچار اختلال شد و رخ نداد، لذا نه آموزش و نه پرورش به درستی اتفاق نیفتاد و مفاهیمی همچون پشتکار، مسئولیت‌پذیری به دانش‌آموزان انتقال داده نشد. تعطیلی‌های مکرر با بروز یک مشکل نیز باعث می‌شود کودکان و نوجوانان تحمل سختی‌ها و توانایی منطبق شدن با شرایط را یاد نگیرند.

وی افزود: در یکی از روستاهای روسیه که کشوری سردسیر است، سنتی وجود دارد که کودکان را در آیینی وارد آب سرد می‌کنند تا توانایی و تحمل روبرویی با سرمای هوا را پیدا کنند و درواقع کودکان خود را برای زندگی در سرمای طاقت‌فرسا آماده و سازگار می‌کنند. سیستم آموزش و پرورش باید قادر باشد کودکان و نوجوانان را در نظام تعلیم و تربیت به گونه‌ای پرورش دهد که مهارت‌ها و توانمندی سازگاری با شرایط را پیدا کنند حال آنکه ما بر عکس این موضوع را مشاهده می‌کنیم.

ضرورت بازآموزی و توانمندسازی معلمان

ارشادی تمرکز کمی به جای کیفی را نیز یادآور شد و گفت: معلمان و مربیان مدارس هیچگاه بی‌نیاز از آموزش نیستند و پیوسته باید مشغول یادگیری و انطباق داشته‌ها با شرایط روز باشند اما پرسش اینجاست که دوره‌های ضمن خدمت معلمان در آموزش و پرورش چقدر جدی گرفته می‌شود و تا چه میزان معلمان را به‌روزسازی کرده و منجر به بازآموزی آنان می‌شود. امروز فضای مجازی و آموزش از راه دور بهترین فرصت را برای این مهم فراهم ساخته است اما آیا ساز و کار و اصول آموزش مجازی که منجر به کارایی بالای آن شود و آموزش واقعی را محقق کند، در نظام آموزشی ما رعایت می‌شود؟

این مدرس دانشگاه در استان تأکید کرد: از ۹ سال قبل در دوره مجازی دانشگاه تهران ناظر بر مباحث تخصصی روانشناختی و مشاوره شرکت دارم و هنوز می‌بینم که اساتیدم در این دانشگاه حضور مستمر در این کارگاه‌ها دارند و با این سطح بالای سواد و تجربه هنوز هم از یادگیری باز نمی‌ایستند بلکه معتقدند یادگیری جریانی مداوم دارد. قاعده این کلاس‌ها این است که اگر دوربین فرد روشن نباشد از کلاس حذف می‌شود، همچنین اصولی و شرط‌هایی همچون پر کردن فرم نظرسنجی در آغاز و پایان هر کلاس آنلاین و نیز گذراندن آزمون در این دوره‌ها حکمفرما شد تا کارایی افزایش یابد. همین قاعده‌مندی و الزام به بازآموزی و به‌روزرسانی اطلاعات باید سرلوحه معلمان آموزش و پرورش شود.

ارشادی تأکید کرد: آموزش مجازی و آنلاین اگر بر طبق اصول و شرایط انجام شود اتفاقاً می‌تواند بسیار کارآمد و مفید باشد اما در آموزش و پرورش این اتفاق را شاهد نیستیم زیرا به دانش‌آموزان آموزش سخت‌کوشی و مسئولیت‌پذیری داده نشده و آموزش و پرورش وقتی تعطیل می‌کند هیچ برنامه‌ و آموزشی برای دانش‌آموزان ندارد. شرایط کشور در نداشتن اینترنت پایدار و پرسرعت مزید بر علت شد تا مشکلات عدیده در اتصال و ارتباطات ایجاد شود و معلم یا استاد دانشگاه در چنین شرایط بی‌نظم و آشفته مستأصل شود.

غفلت از اصول و بایسته‌های آموزش مجازی

این روانشناس با انتقاد از نظام تکلیف دادن به دانش‌آموزان، بیان کرد: معلم از دانش‌آموزان می‌خواهد که در خانه ۱۰۰ بار کلمه اردک را بنویسند و دانش‌آموز هیچ‌گاه فلسفه این کار را متوجه نمی‌شود و چه بسا برایش سؤال باشد که چرا باید این کار را انجام دهد، چه خوب است که معلم از آنان بخواهد درباره این کلمه فکر کنند، در مورد آن جمله بسازند یا انشا بنویسند یا آن را نقاشی کنند تا یادگیری واقعی اتفاق بیفتد.

ارشادی بیان کرد: کرونا ثابت کرد که نمره برخی خانواده‌های ایرانی در تربیت فرزندان چندان مطلوب نیست، همچنین نشان داد که سواد برخی مدرسان آموزش و پرورش و دانشگاه آشفته و است. متأسفانه سیستم آشفته آموزش مجازی عادت‌های ناپسندی را در دانش‌آموزان ایجاد کرد که یکی از آنها شرطی‌سازی بود یعنی دانش‌آموزان به این نتیجه رسیدند که بدون درس خواندن هم می‌توانند نمره خوب کسب کنند، عدم نظارت صحیح خانواده‌ها باعث شد که صفات اخلاقی و تفکرات اخلاقی در دانش‌آموزان نیز دچار مشکل شود و امروز در کلاس‌ها مشاهده می‌کنیم که فضایل و ارزش‌های اخلاقی در برخی دانش‌آموزان و دانشجویان جای خود را به رذایل داده است.

عضو انجمن روانشناسی اجتماعی ایران با اشاره به تعطیلی‌های مکرر اخیر، گفت: فردی را تصور کنید که در خلال صرف هر لقمه ناهار سراغ انجام کاری می‌رود و این فرد وقتی ناهار تمام شد قطعا‌ً معتقد است که چیزی از ناهار خوردن نفهمید و کارهای دیگرش هم به درستی انجام نشد و حق مطلب ادا نشد. در چنین شرایطی که ناگزیر از تعطیلی‌ها هستیم، نظام آموزشی و معلم ما باید دو کاربره باشد یعنی آموزش‌هایی که به‌صورت حضوری ارائه می‌شود در آموزش مجازی تکمیل گردد و از دانش‌آموزان نیز تکالیف اصولی خواسته شود.

ارشادی تصریح کرد: متأسفانه دانش‌آموزان تربیت سلسله مراتبی را نیاموخته و مفاهیمی همچون نظم‌پذیری، قاعده‌مندی، تلاش و پشتکار و قبول مسئولیت را یاد نگرفته‌اند. دانش‌آموزان پیوسته در معرض بمباران اطلاعات از سوی رسانه‌ها چه معاند و چه غیر معاند اما در هر حال آسیب‌زا قرار دارند که برنامه‌ای برای مصون داشتن آنان نداریم.

نمایان شدن کاستی‌های تعلیم و تربیت

عضو انجمن خانواده‌ درمانی ایران با بیان اینکه مشکلات امروز دانش‌آموزان انعکاسی از سیستم معیوب در تعلیم و تربیت در خانواده و آموزش و پرورش است، ادامه داد: متأسفانه آموزش مجازی آسیب‌ها و اختلالات روانی فراوانی را به دانش‌آموزان تحمیل کرد که حتی فرصت احصای بسیاری از اختلالات در دانش‌آموزان و تلاش برای رفع آنها ایجاد نشد و باید بگویم کرونا و تعطیلی‌های مکرر اخیر علاوه بر تمام این آسیب‌ها، بسیاری از ضعف‌ها و کاستی‌های نظام تعلیم و تربیت را آشکار و نمایان کرد.

ارشادی تأکید کرد: با این حال منشأ بسیاری از مشکلات موجود در نظام آموزشی را نباید در تعطیلات آموزش حضوری جستجو کرد بلکه تعطیلات شاید توجیهی برای این مشکلات باشد و کاستی‌ها را در نبود تخصص لازم گوشزد می‌کند. باید بگویم که اتفاقاً در شرایط اضطراری فعلی که شاهد برودت یا آلودگی شدید هوا هستیم، آموزش حضوری امن نیست و خطرات حضور دانش‌آموزان بسیار بالاست و آسیب‌های جدی جسمی را ممکن است وارد کند لذا عدم تعطیلی در چنین شرایطی یک تصمیم غیراصولی است. به‌ویژه با شرایط معابر و جاده‌های استان که پس از بارش برف در هفته گذشته بر اثر ضعف در مدیریت بحران و کاستی‌ها در مدیریت شهری هنوز مملو از یخ و برف بوده و بسیار خطرساز هستند.

وی در پایان گفت: مسئولان در بارش‌های اخیر دچار بهت‌زدگی شدند و نتوانستند با این بحران مقابله کنند که در اینجا استفاده از نیروها و تجهیزات مردمی نیز غفلت شد و نتوانستند معابر و جاده‌ها و اماکن عمومی را برای رفت و آمد مردم و دانش‌آموزان امن کنند، مشکلاتی همچون زیرساخت‌های شهری و جاده‌ای، خودروهای ناایمن و ... به ما یادآوری می‌کند که نظام تعلیم و تربیت از خانواده تا آموزش و پرورش و جامعه نتوانسته نقش خود را تربیت انسان‌های مسئولیت‌پذیر، پرتلاش و اهل کار ایفا کند.

انتهای پیام
captcha