ماجرای زن بداخلاق یکی از شاگردان آیت‌الله قاضی
کد خبر: 4105813
تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۳
حجت‌الاسلام فرحزادی بیان کرد:

ماجرای زن بداخلاق یکی از شاگردان آیت‌الله قاضی

حجت‌الاسلام حبیب‌الله فرحزادی ضمن اشاره به حقوق بانوان در اسلام تصریح کرد: یکی از شاگردان آقای قاضی خدمت ایشان آمد گفت خانم من اخلاقش خاص است گاهی بداخلاقی و بی‌ادبی می‌کند. ایشان گفت خانم شما مامور آدم کردن شما است.

به گزارش ایکنا، مراسم سوگواری ایام فاطمیه شب گذشته 18 آذرماه در مسجد اعظم قم برگزار شد و حجت‌الاسلام و المسلمین حبیب‌الله فرحزادی با موضوع حقوق زن در اسلام سخنرانی کرد که گزیده سخنان وی را در ادامه می‌خوانید؛

یکی از هجمه‌های سنگینی که علیه مکتب ما به وجود آمده این است که گفته می‌شود دین اسلام حق بانوان را ادا نکرده در حالی که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در گفتار و رفتار به این مسئله توجه داشتند و آیات زیادی در قرآن کریم در این رابطه وارد شده است. حرمتی که مکتب ما برای بانوان قائل شده است خیلی فوق‌العاده است. حالا اگر به این دستورات عمل نمی‌شود اشکال از ماست. مثلا قرآن می‌فرماید: «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ». یعنی با خانم‌ها به صورت معروف معاشرت کنید یعنی با اخلاق و رفتار خوب. حتی بعدش می‌فرماید: «إِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا؛ و اگر از آنان خوشتان نيامد پس چه بسا چيزى را خوش نمى‌داريد و خدا در آن مصلحت فراوان قرار مى‏‌دهد». اگر کسی خانمی دارد که از او خوشش نمی‌آید شاید مصلحتش همان باشد. یکی از شاگردان آقای قاضی خدمت ایشان آمد گفت خانم من اخلاقش خاص است گاهی بداخلاقی و بی‌ادبی می‌کند. ایشان گفت خانم شما مامور آدم کردن شما است! یک آقایی می‌گفت اگر خانم‌ها نبودند چه بسا خیلی از ما ادعای خدایی می‌کردیم.

زن و شوهر مکمل همدیگر هستند. یکی از بزرگان که با آقای قاضی ارتباط داشت می‌گفت یکی از شاگردان ایشان همسر تندخویی داشت ولی ایشان صبر کرده بود و به کمالات بزرگی رسید. می‌گفت یکبار خودم محضر ایشان بودم. همسرش آمد جلوی من چنان محکم به سر ایشان زد که عمامه را از سر ایشان انداخت ولی ایشان هیچ عصبانیتی از خود نشان نداد. خداوند می‌فرماید اگر یک‌جایی هم شما از همسرتان کراهت دارید شاید در آن خیر کثیر باشد. انبیای عظام مثل نوح و لوط دچار همسر ناباب بودند ولی تحمل کردند. پیامبر(ص) ما، هم بهترین زنان نصیبشان شد مثل حضرت خدیجه و هم همسرانی که پیامبر(ص) را اذیت می‌کردند. با این حال شما یک سند پیدا نمی‌کنید پیامبر(ص) با همسرانی که ایشان را اذیت می‌کردند تندی کرده باشند حضرت همیشه مدارا می‌کردند و هیچ وقت بی‌حرمتی نمی‌کردند.

توصیه مرحوم دولابی به بوسیدن پای مادر

پیامبر و اهل بیت(ع) به حرمت بانوان توجه داشتند. در روایتی از حضرت زهرا(س) آمده است ملازم پای مادرت باش زیرا بهشت زیر پای مادران است، یعنی چه بهشت زیر پای مادرهاست؟ شاید یک معنایش این باشد که باید در مقابل مادر متواضع بود. مرحوم دولابی همیشه سفارش می‌کرد پای مادر را ببوسید تا اشک شوق مادر جاری شود و شما را دعا کند. جوانی به پیامبر(ص) گفت من خطاهایی کرده‌ام، راهی هست همه گناهانم را پاک کند؟ حضرت فرمودند به مادرت خدمت کن. گفت مادر ندارم گفت به خاله‌ات خدمت کن. حتی اگر مادر فوت کرده سر قبر مادرتان بروید. پیامبر(ص) سر قبر حضرت خدیجه می‌نشست و گریه می‌کرد، «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» را ایشان عمل کرد.

در لزوم مودت درباره اهل بیت(ع) وارد شده است: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى». مودت به معنای دوستی و تظاهر به دوستی است. یک وقت من کسی را دوست دارم ولی نه هدیه می‌دهم، نه کمکش می‌کنم، نه دعایش می‌کنم. این محبت است ولی مودت یعنی دوستی را اظهار بکنی. پیامبر(ص) مزد رسالت را محبت قرار نداده، مودت قرار داده است. خداوند این مودت را در مورد همسر هم مطرح کرده است: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً؛ و از نشانه‏‌هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد». چیزی که برای پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است در مورد همسران مطرح شده است.

در روایتی از پیامبر(ص) آمده است هر کس به خانواده بیش از همه می‌رسد و مودت و محبت دارد از همه بهتر است و من از همه شما بیشتر به خانواده خودم رسیدگی می‌کنم. بعضی داستان‌ها آدم را تکان می‌دهد. یکی از اساتید نقل می‌کند آیت‌اللهی در اصفهان داشتیم که هم سخنران بود هم روضه‌خوان بود و از دنیا رفت. پس از مدتی پسرش را دیدم گفت پدرم را در خواب دیدم گفت بابا، برو مادرت را از من راضی کن چون گاهی من در خانه به مادرت تندی می‌کردم، لذا الآن گیر کرده‌ام.

امام صادق(ع) یک فرزندی به نام اسماعیل داشتند که فرقه اسماعیلیه قائل به امامت او هستند و امام صادق(ع) خیلی اسماعیل را دوست داشتند. یک نفر خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت من منزل اسماعیل بودم تب شدیدی داشت. ایشان گفت او که سالم بود، لذا حضرت یک نفر را فرستادند ببیند چه اتفاقی افتاده که او مریض شده است. راوی می‌گوید وقتی به منزل اسماعیل رفتم پرسیدم چه اتفاقی افتاد؟ اطرافیان گفتند چند دقیقه قبل عصبانی شد و از شدت عصبانیت همسر خود را هل داد و صورت او خدشه برداشت. وقتی حضرت این را فهمیدند آن خانم را خواستند، به او هدایا دادند و از ایشان عذرخواهی کردند و فرمودند: اسماعیل را حلال کن. وقتی آن خانم حلال کرد خبر دادند اسماعیل خوب شده است.

انتهای پیام
captcha