انتساب نزدیکی قرآن به تمدن کانونی دقیق نیست
کد خبر: 4103387
تاریخ انتشار : ۰۸ آذر ۱۴۰۱ - ۱۶:۳۳
در یک نشست علمی مطرح شد

انتساب نزدیکی قرآن به تمدن کانونی دقیق نیست

سیدعلیرضا عالمی، مدیر گروه مطالعات تمدن نوین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تاکید کرد: نظر قرآن به پارادایم تمدن کانونی نزدیک‌ است ولی سیدحسین حسینی معتقد است تا مفاهیم تمدن و مسائل و پارادایم را به خوبی تبیین نکنیم انتساب این نزدیکی دقیق نیست.

انتساب نزدیکی قرآن به تمدن کانونی دقیق نیستبه گزارش ایکنا، سیدعلیرضا عالمی، مدیر گروه مطالعات تمدن نوین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، هشتم آذرماه در کرسی علمی ترویجی مفهوم‌شناسی تمدن پارادایم‌ها و مسائل (منظری قرآنی) که از سوی این پژوهشگاه برگزار شد، با بیان اینکه مفهوم‌شناسی هم در فهم و هم در انتقال فهم اهمیت دارد، ولی در مباحث مرتبط با تمدن مغفول مانده است، گفت: در محافل علمی و دانشگاهی، تاریخ تمدن بحث مهم و مورد توجهی است و البته مقاومت‌هایی هم در این محافل در خصوص طرح نظریه تمدن وجود دارد که به مفهوم‌شناسی تمدن هم سرایت کرده و می‌کند.

عالمی با بیان اینکه واژه تمدن در قرآن کریم نیامده و موضوعی است که عمدتا در مطالعات غربی مطرح بوده است، افزود: پارادایم زمین بازی را برای فهم و انتقال مفهوم برای ما مشخص می‌کند همچنین مسائل هم چالش‌های میدانی تمدن را برای ما معین می‌کند. 

وی اضافه کرد: می‌توان از مناظر مختلف به بحث پارادایم تمدنی اشاره کنیم ولی به خاطر اهمیت زمان و مکان، مهمترین عرصه برای ورود همین نگاه است و بنده هم از این زاویه به آن پرداخته‌ام؛ بر این اساس، دو پارادایم وضعیتی و کانونی را می‌توانیم نام ببریم.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: مهمترین پارادایم در عرصه تمدنی، وضعیتی است که غالبا با عنوان وضعیت پیشرو مدنظر قرار می‌گیرد و وضعیت با معیار مکانی هم وضعیتی برای همه جهان و جوامع مدنظر است و اینگونه لحاظ می‌شود که انسان‌ها همگی به سمت مسیر معین و سرنوشت یکسانی در حال حرکت هستند.

عالمی با بیان اینکه از قرن سوم به بعد این پارادایم در مباحث تمدن اسلامی مطرح شد، ادامه داد: نولدکه، کانت، آگوس کونت، مارکس و تافلر، فوکویاما از کسانی هستند که در این فضای پارادایمی سراغ بخث تمدن رفته‌اند و این نوع نگاه به تمدن یکسری نتایجی دارد که مهمترین آن تشابه جوامع، تقلید و حرکت به سمت تمدن یگانه است.  

این پژوهشگر با بیان اینکه ما از قرن 17 به بعد نوعی تغییر پارادایمی از پارادایم کانونی به سمت وضعتیی داشته‌ایم، اظهار کرد: این وضعیت در بین محققان جهان اسلام نظریه غالب است و از نیمه قرن بیستم قوت بیشتری هم در بین اندیشمندان تمدن‌پژوه گرفته است.

غلبه پارادایم وضعیتی در ایران

وی با اشاره به پارادایم کانونی با دو معیار زمان و مکان تصریح کرد: در این نگرش تمدن جزئی از تاریخ نیست بلکه در تاریخ و تاریخمند است و از نظر مکانی هم به صورت همزمان می‌توان چندین تمدن داشته باشیم در صورتی که پارادایم وضعیتی این مسئله را بر نمی‌تابد. در ایران پارادایم وضعیتی غالب است در حالی که در غرب هر دو مطرح است.

عالمی اضافه کرد: موضوع دیگر ثمره نگاه پارادایمی به تمدن است؛ در تمدن، شاخصه‌ها و مسائل و حتی علوم مورد توجه قرار می‌گیرد بنابراین ما ناچاریم که در بحث مفهوم‌شناسی به این امور مراجعه کنیم و از سوی دیگر خود مفهوم تمدن هم مهم است زیرا از گستردگی در تعریف برخوردار است بنابراین نوع پارادایم و مفهوم‌شناسی تمدن بر همه عرصه‌ها مؤثر است.

وی با اشاره به مفهوم مسائل تمدنی گفت: به نظر می‌رسد مسائل تمدنی در نسبت با تمدن‌ها دو نوع است؛ یکسری مسائل مشترک بین پارادایم‌ها مانند آزادی، علم، مفهوم پیشرفت و توسعه و فرهنگ و رقابت، البته در عین اینکه اینها مشترک هستند ولی هر کدام معنای خاص و صورت‌بندی خود را در هر تمدنی هم دارند.

عالمی بیان کرد: موضوع دیگر، مسائل ویژه هر پارادایم است مثلا در پارادایم کانونی، رقابت، گفت‌وگو، انحطاط و تعالی تمدن‌ها مطرح است و در پارادایم وضعیتی تاریخی‌گری، پایان تاریخ، جهانی‌سازی، نظام جهانی، جهان توسعه‌یافته و در حال توسعه، استعمار و حقوق بشر جهانی و ... مطرح است. بنابراین در انتقال مفهوم تمدن باید به این مفاهیم توجه داشته باشیم. 

قرابت قرآن با پارادایم تمدن کانونی 

این پژوهشگر اضافه کرد: اما پرسشی که مطرح است این است که آموزه‌ها و آیات قرآن با کدام یک از این پارادایم‌ها قرابت بیشتری دارد؟ با تاملات بنده احساس می‌کنم قرابت بیشتری با پارادایم کانونی و مسائل آن دارد؛ بنده در مقاله قرآن و تمدن بشری به برخی از زوایا این قرابت پرداخته‌ام. بنابراین اگر بخواهیم منظر قرآنی به پارادایم داشته باشیم نیازمند جست‌وجوی پارادایم مناسب هستیم چرا که در پارادایم رقیب، فرایند نادرستی  را خواهیم پیمود و وقتی در پارادایم رقیب حرکت کنیم مسائل یا قابل طرح نیست و اگر هم باشد قابل حل نخواهد بود. 

وی در جمع‌بندی بحث خود تصریح کرد: ما در مباحث تمدنی با دو پارادایم کانونی و وضعیتی در بحث مفهوم‌شناسی روبرو هستیم و برای مفهوم‌شناسی درست نیازمند کشف پارادایم مناسب هستیم و به خصوص اینکه مؤلفه‌های آن را شناسایی کنیم.

عالمی افزود: پارادایم قریب قرآنی، کانونی است و برای اینکه مفاهیم قرآنی را در حوزه تمدنی مورد توجه قرار دهیم و آن را به کار ببندیم باید پارادایم متناسب را دنبال کنیم زیرا در پارادایم رقیب، مسائل قرآنی که مطرح می‌شود قابل طرح نیست زیرا هر پارادایمی مسائل و موضوعات خودش را دارد.

این پژوهشگر تاکید کرد: در وضعیت کنونی یکی از چالش‌های تمدن‌اندیشی ما این است که مبانی و آرمان‌های تمدنی ما از تمدن کانونی آمده ولی کاربست آن در حوزه وضعیتی است و این از چالش‌های مهم در فضای تمدنی ما هست.

ریشه بسیاری از چالش‌ها عدم تنقیح مفاهیم است

در ادامه سیدحسین حسینی، نویسنده و تمدن‌پژوه به عنوان ناقد، گفت: ما هنوز هم  به مطالعات مفهومی در بحث تمدن نیاز داریم زیرا ریشه بسیاری از چالش‌های امروز ما هم در همین موضوع است.

حسینی ادامه داد: این مقاله سه امتیاز دارد؛ اول توجه به مطالعات مفهومی است که به نظر بنده چارچوب‌سازی مفهومی در علوم انسانی خیلی مهم است و عدم آن ریشه چالش‌های سیاسی و اجتماعی است.

این پژوهشگر تصریح کرد: در جامعه امروز عد‌ه‌ای دوست دارند چالش‌ها و مشکلات را از سمت گره‌های مفهومی به سمت میدان اجتماعی سوق دهند در صورتی که عمدتا گره، مفهومی است که باید توسط اندیشمندان علوم انسانی حل شود.

فقر مطالعات مفهومی در تمدن

وی افزود: توجه به مطالعات مفهومی تمدن‌پژوهی هم از نقاط مثبت اثر ایشان است زیرا در تمدن‌پژوهی دچار بحران مفهومی هستیم و چارچوب‌های نظری ما شاکله خودش را پیدا نکرده و از فقر روشی زیادی هم برخودار هستیم.

حسینی گفت: نقطه قوت سوم این اثر هم این عبارت در مقاله است که گفته باید در مفاهیم اساسی علوم انسانی نیازمند مطالعات فلسفی هستیم یعنی در مفاهیم مهمی مانند تمدن باید سراغ فلسفه هم برویم نه اینکه صرفا این عرصه علمی، مختص حوزه علوم اجتماعی باشد.

وی ادامه داد: هگل عبارت جالبی دارد و گفته چیزی که زیاد شناخته شده همواره ناشناخته می‌ماند و به نظر بنده، تمدن و فرهنگ از این قسم مسائل است؛ اینها مبهم باقی مانده‌اند چون زیاد شناخته شده‌اند.

وی گفت: انتظار ما این بود وقتی عنوان مفهوم‌شناسی تمدن بر مقاله زده شد تمدن تعریف شود و ابهامی در مفهوم آن باقی نماند ولی الان این مفاهیم آنچنان که باید تعریف و مرزبندی نشدند از جمله خود مفهوم تمدن که ما تعریف مشخصی از آن ندیدیم. خود مفهوم پارادایم هم دچار ابهام است و به خوبی تبیین نشده است زیرا برخلاف تعابیر نویسنده، پارادایم، رویکرد و روش و انگاره و الگوواره نیست.

حسینی اظهار کرد: فردی که پارادایم را مطرح کرد خودش بیش از 20 نظر ارائه کرده و در نهایت خودش هم نفهمیده چه مفهومی دارد البته ما ناچاریم یکی از این مفاهیم را برگزینیم که البته برخی گفته‌اند جهان‌بینی و مدل فکری و روش و ... .

وی گفت: در مورد مسائل تمدنی هم ابهام وجود دارد و مفهومِ مفهوم‌شناسی هم در اثر ایشان دارای ابهام است همچنین به این سؤال که روش تحلیل ایشان مفهومی یا توصیفی و .. است پاسخ داده نشده است.

حسینی با بیان اینکه نویسنده با این ابهامات وارد یک تقسیم‌بندی وضعیتی و کانونی از تمدن شده‌ است ادامه داد: این ابهامات در مفاهیم بر این دو واژه کانونی و وضعیتی هم سر ریز شده است همچنین ادعا شده که می‌خواهیم مسائل تمدنی را در این دو عرصه دنبال کنیم ولی بنده متوجه نشدم چه هدفی دنبال شده و مسائل روشن نیست و نسبت‌هایی هم به برخی شخصیت‌ها داده شد که برخی داخل این پارادایم و برخی داخل پارایم دیگر هستند روشن و مستند نیست.

انتساب قرابت پارادایم تمدنی به قرآن قطعی نیست

وی اضافه کرد: در مورد بحث قرآنی هم وقتی مفهوم پارادایم تمدنی روشن نشده است نمی‌توان گفت خطابات قرآنی با پارادایم قرآنی قرابت بیشتری دارند که پذیرش این نتیجه منوط به رفع ابهام از مفاهیم قبلی است.

حسینی بیان کرد: در خصوص تطبیق مفاهیم تمدنی با قرآن و آیات باید چارچوب‌های مفهومی، منقح و منظم و روشن باشد و بعد به تحلیل و برداشت بپردازیم وگرنه ماجرای تاویل و نسبت‌های ناروا به آیات و روایات به دست خواهد آمد.

این نویسنده با تاکید بر اینکه باید شاخصه برای تمدن داشته باشیم، گفت: مثلا بگوییم هر جا تمدن وجود دارد محدود به یک عرصه نیست همچنین هر جایی تمدن هست تاریخ بشریت را تغییر داده و می‌دهد، همچنین مرزبندی واژگانی باید بین انسان و تمدن و تاریخ و .. ایجاد شود و تا این مسئله را حل نکنیم نخواهیم توانست مفهوم تمدن را هم بفهمیم.

تطورات مفهومی تمدن

در ادامه حجت‌الاسلام والمسلمین حبیب‌الله بابایی، ناقد دیگر با بیان اینکه تعریف تمدن را باید در کف میدان تمدن‌ها با هم بحث و گفت‌وگو کنیم، گفت: وقتی سخن از مفهوم تمدن می‌کنیم باید این سؤال را بپرسیم که شما با طرح بحث تمدن چه غایت و هدفی را دنبال می‌کنید؟ آیا آن هدف ایستگاه شما در تعریف تمدن است؟

وی افزود: مثلا ممکن است دغدغه آقای عالمی پاسخ به مسائل تمدنی در جهان اسلام باشد از این رو معنای جامعه‌شناختی از تمدن ارائه می‌دهد و می‌گوید تمدن پاسخ انباشته به نیازهای اجتماعی است ولی گاهی او از نگاه فیلسوفانه به تمدن می‌پردازد و دغدغه او وجودشناسی و انسان‌شناسی و ...می‌شود و در اینجا این پرسش ایجاد می‌شود که تمدن در روابط بین انسان‌ها رخ می‌دهد یا انسان با طبیعت؟

وی تاکید کرد: مهم این است که ما قبل از مشخص کردن مفهوم تمدن باید روشن کنیم نقطه عزیمت ما در حوزه پژوهش در عرصه تمدن چیست؟ به خصوص اینکه معنای تمدن با واژه (siliviztion) تطورات معنایی زیادی در طول قرون گذشته داشته است.

انتهای پیام
captcha