بررسی مسائل خانواده از منظر «فمینیسم اسلامی»
کد خبر: 4098493
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۷
در نشست معرفی و نقد کتاب «فمینیسم و خانواده» مطرح شد

بررسی مسائل خانواده از منظر «فمینیسم اسلامی»

نویسنده کتاب «فمینیسم و خانواده» در نشست معرفی و نقد و بررسی این کتاب گفت: افول و تزلزل جایگاه خانواده، اهمیت و ضرورت پرداختن به موضوع فمینیسم را نشان می‌دهد.

بررسی فمینیسم اسلامی در نشست معرفی و نقد کتاب «فمینیسم و خانواده»

به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست معرفی، بررسی و نقد کتاب «فمینیسم و خانواده؛ نقد و بررسی مسائل خانواده از منظر فمینیسم با تأکید بر آرای فمینیسم اسلامی»، روز گذشته، 18 آبان‌ماه به میزبانی پژوهشکده الهیات و خانواده دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان و با همکاری مؤسسات آموزش عالی حوزوی علامه مجلسی(ره) و مجتهده امین(ره) برگزار شد.

در این نشست، ابتدا حجت‌الاسلام حسن سراج‌‌زاده، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به‌عنوان نویسنده کتاب به معرفی و شرح محتوای این اثر پرداخت و در ادامه، متینه‌سادات موسوی، دکترای علوم قرآن و حدیث و راحله کاردوانی، دکترای مطالعات زنان و خانواده به نقد و تحلیل مضامین آن پرداختند.

سراج‌‌زاده ضمن اشاره به ضرورت ورود به مبحث فمینیسم در زمان فعلی، احیای جایگاه رفیع خانواده در ایران را از اهداف اصلی بررسی این موضوع دانست و اظهار کرد: متأسفانه در نظام خانواده با نوعی افول و تزلزل مواجهیم که در صورت نبود تحلیل درست از این واقعیت و ارائه ندادن راهکارهای مناسب برای مقابله با پیشروی آن، با معضل فروپاشی خانواده که سال‌هاست گریبان‌گیر کشورهای غربی شده، روبرو می‌شویم. طبق آمار اداره ثبت در سال ۱۴۰۰، از ۵۶۰ هزار ازدواج صورت‌ گرفته، ۲۰۰ هزار طلاق به‌ ثبت‌ رسیده و این یعنی از هر سه ازدواج، یکی منجر به طلاق شده است.

وی افزود: هر چند عوامل متعددی همچون انتخاب همسر نامناسب، نداشتن مهارت کافی در ایجاد ارتباط با همسر، مسئولیت‌ناپذیری، شرایط نامطلوب اقتصادی و ...، از عوامل مؤثر در وقوع پدیده طلاق هستند، ولی از منظر ما گسترش فرهنگ غرب و خصوصاً تفکر فمینیسم نیز نقش قابل توجهی در این امر داشته است. ما در این کتاب، ضمن نقد فمینیسم غربی، به بیان ابعاد مختلف آن پرداخته و گرایش‌های مختلف آن را نقد و بررسی کرده‌ایم. ساختار کتاب در دو فصل تنظیم شده که فصل اول به معرفی شش گرایش فمینیسم غیراسلامی می‌پردازد و در فصل دوم، گرایش فمینیسم اسلامی معرفی و تبیین شده است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ادامه به ارائه محتوای کتاب پرداخت و تعاریف لغوی و اصطلاحی فمینیسم را این‌گونه بیان کرد: فمینیسم در لغت از واژه فرانسوی فم به معنای زن یا جنس مؤنث و واژه ایسم به‌ معنای شناخت تشکیل شده‌ است. همچنین تعاریف متعددی به‌ لحاظ اصطلاحی برای آن ارائه شده‌ که همه آنها، فمینیسم را اندیشه و جنبشی معرفی می‌کنند که در آن، زنان به‌ سبب جنسشان متحمل نابرابری‌های سیاسی و اجتماعی‌ فراوانی شده‌‌اند و این نابرابری‌ها باید رفع شوند.

چهار موج جنبش فمینیسم

وی ادامه داد: در پیدایش تاریخی جنبش فمینیسم با چهار موج روبه‌‌رو هستیم؛ موج اول در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن 20 به‌منظور کسب حقوق مساوی برای زنان، به‌‌ویژه حق رأی آنها پدید آمد. موج دوم صرفاً در چارچوب فقدان حقوق سیاسی زنان نبود، بلکه در عرصه‌های خانواده، مسائل جنسی و کار به رهبری سیمون دوبووار فرانسوی شروع شد و با شعار زنان بدون مردان، خواستار برابری کامل زن و مرد در تمامی زمینه‌های اجتماعی، روانی و فرهنگی بود. آنان در این دوره با تأکید بر تجرد و تقبیح ازدواج و تشویق زنان به بروز رفتارهای مردانه در سطح وسیع به فعالیت می‌پرداختند. در موج سوم، فمینیست‌ها اغلب یکجانبه‌گرایی، مطلق‌گرایی و در حاشیه قرار دادن بسیاری از زنان و بی‌توجهی به شرایط و مطالبات متفاوت آنها در قشرها، فرهنگ‌ها و وضعیت‌های متفاوت را محکوم می‌کردند. موج چهارم یا موج آرام، موجی جدید و جریانی انتقادی به بی‌بندوباری در روابط جنسی و بی‌اعتنایی به تعهد و تأکید بر حفظ حدود در این روابط بود. در این موج، برخلاف فمینیست‌های دهه ۶۰ و ۷۰ که بر آزادی جنسی تأکید داشتند و حفظ پاکدامنی زن را با طبیعت بشری سازگار نمی‌دانستند، خواستار جنبشی برای حفظ عفاف شدند و بر اساس آن، کرامت زن بیش‌ از حقوق او مورد توجه قرار گرفت.

سراج‌زاده فمینیسم اسلامی را از دیدگاه خود، تفسیری فمینیستی و زن‌گرایانه از اسلام تعریف کرد، در حالی که این دیدگاه بر دفاع از حقوق زنان با اتکا بر آموزه‌های دین پایه‌گذاری نشده است. فمینیست‌های اسلامی به‌ سبب اینکه آموزه‌های دینی را مانع بزرگی در موفقیت خود می‌دانند، سعی می‌کنند با الگویی بومی و به‌ ظاهر اسلامی، همراه با تفسیر جدید از متون دینی، اندیشه‌های فمینیستی را در میان مسلمانان منتشر و فرهنگ جدید غربی را در حوزه‌ مباحث زن و خانواده بومی کنند. از این‌ رو باید گفت در اصطلاح فمینیسم اسلامی، ترکیب اسلام و فمینیسم، پارادوکسیکال خواهد بود. پیشینه تفسیر متون دینی بر اساس نگاه زن‌گرایانه، به حدود یک قرن می‌رسد و اولین‌ بار در کشور مصر، از سوی قاسم امین در کتاب «المرأة الجدیدة» مطرح شد، اما پدیده‌‌ فمینیسم اسلامی در ایران که بر اساس جهان‌بینی معینی به تحلیل آموزه‌های دینی می‌پردازد، سابقه‌ای ۴۰ ساله دارد.

وی سپس به شرح فمینیسم اسلامی ایرانی با استناد به کتاب پرداخت و اظهار کرد: فمینیست‌های سیاسی در ایران از لحاظ ترکیب سیاسی به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ گروه نخست، فمینیست‌های خارج از ایران که از مخالفان حکومت اسلامی هستند و گرایش‌های مارکسیستی یا غیردینی و سلطنت‌طلب دارند و گروه دوم، فمینیست‌های داخل کشور هستند که اغلب آنها با رژیم پهلوی مخالف‌اند و حمایت از نظام اسلامی را اعلام می‌کنند. حتی برخی از آنها جزو مسئولان میانی حکومتی و تحت تأثیر فرهنگ غرب هستند. این گروه هر چند به آموزه‌های اسلامی ایمان دارند، اما در تقابل آموزه‌های اسلامی و غربی در زمینه حقوق زنان، ضمن انتقاد از دیدگاه رایج اسلام و قوانین مدنی و جزایی کشور، پیشنهاد تفسیر متون دینی هماهنگ با فرهنگ غرب را می‌دهند.

نویسنده کتاب «فمینیسم و خانواده» اظهار کرد: فمینیست‌های غیرسیاسی نیز به‌ لحاظ چارچوب فکری، به دو گروه سکولار و غیرسکولار تقسیم‌ می‌شوند. فمینیست‌‌های سکولار، دین را منحصر در حوزه حیات فردی می‌دانند که برای اصلاح امور آخرت مردم نازل شده است. آنان معتقدند دین برای دنیا و حیات اجتماعی انسان‌ها برنامه‌ای ندارد و این خود مردم هستند که باید با عقل جمعی درباره دنیا و مصالح اجتماعی‌شان تصمیم بگیرند. فمینیست‌های غیرسکولار به‌ صراحت ادعای جدایی دین از دنیا و نهادهای اجتماعی را مطرح نمی‌کنند، اما معتقد به قرائت‌پذیر بودن دین هستند و ادعا می‌کنند می‌توان قرائتی از دین ارائه کرد که با تمدن و فرهنگ جدید همگرایی داشته باشد. آنها به‌‌جای توجه به احکام شرعی، نگاه خود را به اهداف دین معطوف می‌کنند و می‌گویند باید براساس اهداف دین به تفسیر آموزه‌‌ها و احکام الهی پرداخت. مثلاً این عده، برابری زن و مرد را از اهداف دین دانسته و نابرابری‌های ظاهری موجود در احکام اسلام را مربوط به دو علت می‌دانند؛ علت اول به نگرش آنها مبنی بر حذف تدریجی این تفاوت‌ها از سوی پیامبر(ص) بر‌می‌گردد. به این نحو که آنها معتقدند پیامبر(ص) فرصت اجرای کامل این اصلاحات را نیافت و اصلاحات مذکور در نیمه راه متوقف شد. علت دوم این نابرابری‌ها را نیز نگاه مردسالارانه حاکم بر فقه اسلامی قلمداد می‌کنند.

نگاه فمینیست‌های اسلامی به جایگاه زنان در خانواده

وی ضمن اشاره به علل فرودستی زنان در خانواده از منظر فمینیست‌های اسلامی، به نقد و واکاوی این علل پرداخت و گفت: فمینیست‌های اسلامی خانه‌داری و عدم اشتغال زنان، ازدواج زودهنگام، ساختار نامناسب قدرت در خانواده و خشونت خانگی را از مهم‌ترین علل فرودستی زنان می‌پندارند. فمینیست‌ها با تقبیح خانه‌داری، مدعی می‌شوند که کار در خانه، زن را از جریان پویای زندگی اجتماعی و اقتصادی دور و او را در خانه محصور می‌کند. زنی که درآمد ندارد، وابستگی اقتصادی به مرد پیدا می‌کند و این امر، عاملی بازدارنده در اتخاذ تصمیم درست او به هنگام مقاطع حساس زندگی همچون طلاق، ازدواج شوهر و ... می‌شود. همچنین، آنها معتقدند ازدواج زودهنگام سبب می‌شود که زن‌ها از امکان ادامه تحصیل در مراحل بالاتر و همین‌طور حضور در صحنه‌های اشتغال و درآمدزایی محروم شوند و چه‌ بسا بارداری و تولد فرزند نیز محدودیت‌های مضاعفی بر آنان تحمیل کند.

سراج‌زاده ادامه داد: فمینیست‌ها همچنین، مردسالاری و برتری قدرت مردان بر زنان در ساختار نظام خانواده را امری قبیح دانسته و قوامیت مرد را که همان مدیریت مردسالارانه است، سبب فرودستی زنان می‌دانند. آنها راه برون‌رفت از این معضل را تشکیل خانواده دموکراتیک با شاخص‌های مطلوب از منظر خود بیان می‌کنند. در این دیدگاه، چهارمین عامل یعنی خشونت علیه زنان، جزئی از استراتژی مردان در تحکیم سلطه و نهادینه کردن مردانگی قلمداد می‌شود و زنان، قربانیان مناسبی برای اعمال خشونت فیزیکی و روحی هستند. آنها بعضی از قوانین اسلامی همچون قصاص، دیه، سنگسار و... را مانعی برای رفع خشونت علیه زنان می‌دانند.

وی با مردود دانستن عوامل فرودستی زنان از منظر فمینیست‌ها، هر یک را مورد نقد و واکاوی قرار داد و افزود: در بخش آخر کتاب، تنها راه برون‌رفت از معضلاتی که فمینیسم اسلامی ایجاد کرده، بازگشت به فرهنگ اسلامی خصوصاً اخلاق اسلامی مطرح شده و در ادامه، تربیت اخلاقی زوجین و بیان فضائل و رذائل همسران مورد بحث قرار گرفته است تا در پرتو این تعالی اخلاقی، استحکام و قوام قبلی به خانواده‌های ایرانی بازگردانده شود.

در ادامه نشست، ناقدان به بیان دیدگاه‌های خود پرداخته و انتقاداتی از جمله نگاه منفی به فمینیسم اسلامی و عدم تبیین مفهومی درست از آن در کتاب، نبود ارتباط منطقی بین فمینیسم اسلامی و فمینیسم ایرانی و خلط این دو مفهوم، استفاده نکردن از منابع دست اول لاتین و... را مطرح کردند و به شرح فمینیسم اسلامی از منظر خود پرداختند.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام
captcha