به گزارش ایکنا از اصفهان، ابوالفضل اقبالی، پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده در اولین نشست گفتوشنود با موضوع زن که روز گذشته، ۱۵ آبانماه در سالن کنفرانس کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان برگزار شد، با بیان اینکه تحول در نظام اجتماعی و نقش زنان باعث تفاوت نظام خانواده نسبت به گذشته شده است، اظهار کرد: نسل جدید امروز زیستجهان کاملاً متفاوتی نسبت به گذشته دارد و برخلاف دهه 60 که فضای مجازی و اینترنت را حاشیه زندگی خود میدانست، این نسل از ابتدای تولد، خود را در محاصره اینترنت و فضای مجازی دیده و ادراک او از جهان بهواسطه این شبکهها ایجاد میشود.
وی افزود: برای این نسل، رسانه است که ادراک و شناخت ذهنی میسازد، تلقی از قانون هنجار و مناسبات اجتماعی هم بهواسطه همین رسانه و فضای مجازی ایجاد میشود و از این نظر، نسل دهه 80 که مخاطب اصلی سیاستگذاریهای امروز ما بهشمار میرود، با نسلهای گذشته بسیار متفاوت است.
این پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده با بیان اینکه این نسل روز به روز تحول را در زیستجهان خود تجربه میکند، گفت: سرعت تحول تکنولوژی و ارتباطات امروز بسیار بالاست و همین امر باعث اصالت تحول و بهروز بودن شده و دین ثابت با عناصر کوچک متغیر برای این نسل، چالشی خاص محسوب میشود. در واقع، تحول در دینداری و فهم از دین برای نوجوانان امروز موضوعیت اساسی دارد.
وی ادامه داد: جوان امروز ارتباطات انسانی را از طریق قالبهای اجتماعی میشناسد و دنبال جمع میان جهانهای معنایی متفاوت است. بهطور مثال، از نگاه او میتوان با دوست جنس مخالف به پیادهروی اربعین رفت یا بدون حجاب، قرآن، نماز و دعا خواند. این معانی متفاوت و هویت چهلتکه و چندپاره برای او کارکرد تأییدکننده دارد. در واقع، نوجوان و جوان امروز به دنبال دینی است که حالش را خوب کرده و عذاب وجدان به او ندهد.
اقبالی تأکید کرد: یکی از مهمترین چالشها که امروز سر باز کرده و در آینده گسترش پیدا میکند، چالش فهم از دین و دینداری در جهان جدید است. مسئله حجاب و بقیه مسائلی که امروز بعضاً با آن دست به گریبان هستیم، باید ذیل همین ابرچالش فهم شود. در واقع، اساسا مسئله، حجاب اجباری نیست، بلکه دینداری و فهم آن است. از سوی دیگر، نارضایتیهای اقتصادی و مشکلاتی که حاکمیت در عرصه معیشتی و اقتصادی با آن مواجه است، انباشت خشم را در مردم به دنبال دارد که نمیتوان آن را انکار کرد؛ عصبانیتی که در سوپرمارکتها، بوتیکها و قصابیها برای مردم ایجاد میشود، خود را در جای دیگر نشان میدهد.
وی افزود: تحولات عمیقی در ارزشها در مقیاس جهانی اتفاق افتاده که کشور ما هم از آن متأثر شده است. امروزه روز به روز ارزشها تغییر کرده و هنجارهای خاصی بر زندگی بشر مسلط میشود که معمولا در تعارض با هنجارها و ارزشهای دینی هستند، مثل همجنسبازی که امروز به همجنسگرایی تبدیل شده و بهعنوان ارزش، هنجار و حتی قانون شناخته میشود و نهایتا نوعی اختلال و بیماری بهحساب میآید. در واقع، نوع نگاه و عقلانیت در حوزه زیست جنسی است که ارزشهایی را محو و ارزشهایی را پررنگ میکند و این نسل بهعنوان محصول چنین روندهایی باید تفاوتهای محسوسی با نسل قبل داشته باشد.
این جامعهشناس ادامه داد: نوجوانان و جوانان دهه 80 در اوج غریزه جنسی هستند و دوران سنی آنها، زمان اوج تأثیرپذیری از ذائقه جنسی است؛ غریزهای که ماهیت آن عصیانگری است و اگر پاسخ مطلوب خود را نیابد، آن را خلق میکند و باید گفت در این دو دهه اخیر، پاسخ مناسبی برای این خواسته آنها نداشتهایم. ازدواج هم بهعنوان تنها راه پذیرفتنی برای پاسخ به نیاز جنسی، فراهم نیست و بهعنوان کالایی لوکس و دور از دسترس محسوب میشود. بنابراین، جوان و نوجوانی که در خانه سالار بوده و خواستههای او بدون هیچ محدودیتی برآورده میشده، وارد جامعهای پر از هنجار، قانون و محدودیت میشود. در عین حال، فهم او از مسائل نیز برگرفته از روایات رسانهها و اغلب وارونه و ذهن او مملو از سؤال و چالش است. با همه این اوصاف، طبیعی است که در زمان مواجهه با این محدودیتها، تمکین از قوانین جامع برای او سخت و ناممکن باشد. لذا، مشاهده آشوب و اغتشاش در جامعه امروز طبیعی است و ریشههایی در واقعیت اجتماعی زندگی ایرانی دارد که همین روندها نیز تعیینکننده وضعیت آینده خواهد بود و اگر به همین منوال پیش برویم، استانداردها و معیارهای ما در حوزه جنسیت و خانواده بر زمین خواهد ماند.
اقبالی تصریح کرد: مسئله زن که از اوایل دهه 70 در جامعه مطرح میشود، همواره هویت سیاسی داشته و نه جامعهشناختی؛ هیچگاه مسائل اصیل زنان روی میز سیاستگذاران ما نبوده و همواره شبحی از مسائل تحتتأثیر فضا و مطالبات رسانهای تلقین شده و سطحی مطرح بوده است، در حالی که اساساً نگاه اسلام به انسان در دو بعد خلاصه میشود؛ بعد انسانی که حوزه اشتراکات است و همه ارزشها، فضایل، اهداف و غایات در این بخش تعریف میشود و بعد دوم، ساحت جنسیت که مزیتها، امکانات، ظرفیتها و فعالیتهای متفاوت زن و مرد در آن تعریف میشود. نگاه انقلاب اسلامی به زن و مرد کاملاً برابر است، چراکه زن و زنانگی را نیمی از ظرفیت اجتماع میداند. در فرهنگ فمینیسم، تشابهات اصالت دارند و تفاوتهای فردی برساخت اجتماعی دانسته میشود. آنها میگویند باید به سمت شباهتها رفت و این نادیده گرفتن تفاوتها باعث ظلم مضاعف به زن شده است.
وی با بیان اینکه عدالت جنسیتی از مفاهیم پرچالشی است که گفتمانهای متفاوت و متضادی را شکل داده، گفت: برخی عدالت جنسیتی را تشابه تعریف میکنند، به این معنا که حقوق زن و مرد کاملا شبیه به هم باشد که گفتار فمینیستی رایج در ایران از این نوع است. برخی از جمله شهید مطهری آن را برابری میدانند، یعنی وزن حقوق دو جنس در کل برابر باشد. برخی هم آن را با تناسب تعریف میکنند، به این معنا که میان تکالیف و وظایف تناسب برقرار باشد. زن و مرد به واسطه خلقت، انتظارات و تکالیف متفاوتی دارند و به واسطه همین انتظارات و وظایف متفاوت، حقوق متفاوت نیز خواهند داشت. عدالت جنسیتی صرفاً با تناسب میان حقوق و وظایف ایجاد میشود. بهطور مثال، حقوق زنان در ارتش به سبک ارتشهای غربی، ظلم به زن است، چون تکلیفی مالایطاق به زن تحمیل کرده که جسم او اساساً برای این تکلیف ساخته نشده است.
این پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده تصریح کرد: نظام سرمایهداری برای افزایش راندمان کاری مردان و کاهش هزینه کار، زنان را به محل کار میآورد، با شعار برابری زن و مرد و نفی ظلم به زنان، در حالی که خود ظلم مضاعفی به زنان روا میدارد. در واقع، پوسته، توجه به زن و هسته، استفاده ابزاری از اوست. باید گفت عدالت گاهی اقتضا به برابری حقوق زن و مرد دارد و گاهی نابرابری را اقتضا میکند. برای مثال، عدالت اقتضا میکند که زن و مرد هر دو از حق تحصیل و فعالیت اجتماعی مشابه برخوردار باشند، اما در عین حال عدالت اقتضا میکند زنی که فعالیت خانهداری و مادری را در کنار فعالیتهای علمی انجام میدهد، از امتیازات بیشتری برای ارتقای علمی نسبت به یک مرد مجرد بهرهمند شود. در اینجا، تشابه حقوق و برابری کامل عین ظلم است، چون جامعه انتظارات بیشتری از زن دارد.
وی با بیان اینکه در آینده چالشهای ما عمیقتر و جدیتر خواهد شد، گفت: ما این چالشها را با تکنولوژیها و زیستجهانهای متفاوتی مثل متاورس تجربه خواهیم کرد. برای مثال، امروز نمیدانیم تعریف خانواده و جنسیت در دنیای متاورس چه خواهد بود.
اقبالی با اشاره به لزوم بازگشت به گفتوگوهای اصیل ابتدای انقلاب اظهار کرد: گفتوگو با جامعه و رویکرد دیالکتیکی با آن، حاکمیت را در سیاستگذاری پیش میاندازد، در حالی که اگر روندها در جامعه بهصورت مونولوگ بود، چالشهای میدان از نظر سیاستگذاران مغفول میماند. گفتوگو و بازخورد، سیاستگذاران را در وضع قانون چند گام پیش میبرد. بنابراین، احیای نهاد گفتوگو ضرورت فوری و قطعی امروز ماست.
وی ادامه داد: باید با گفتوگوهای درونگفتمانی درباره تجربه اخیر، بازنگری بیتعارف و جدی در عملکرد خود در گام اول انقلاب داشته باشیم و نگاه خود درباره حجاب و درک دین و دینداری را بررسی کنیم.
این جامعهشناس افزود: ما با مسئله جنسیت تعارف داریم، همه جا زن را نیمی از ظرفیت فعال جامعه مینامیم، در حالی که در گام اول انقلاب به الگوی مشارکت زنان در فضای اجتماعی فکر نکردهایم و الگوی مشارکت در مناسبات اجتماعی ما مردانه است، در حالی که این الگو باید زنانه باشد و زنانه تعریف شود. در غیر این صورت، ارزشهای جنسیتی قابل پیگیری نیستند. ما امروز از زن، یک مرد چادری ارائه کردهایم؛ زنی که از او انتظارت مردانه داریم. بنابراین، تمام آنچه بهعنوان ارزش جنسیتی پیگیری میکنیم، به واسطه الگوی مشارکت زنان ایجاد میشود.
وی با تأکید بر اینکه آینده دینداری در جامعه ایران با نگرانیهای جدی روبروست، گفت: باید بپذیریم که در این زمینه خوب کار نکردیم و ادبیات فعالیت مدیران ما از سر رفع تکلیف بوده است. امروز گفتوگو باید به سطح شهر بیاید و حتی معماری و مبلمان شهری براساس اصالت گفتوگو شکل بگیرد و این روندی است که میتواند جامعه را پویا و سیاستگذاران را از مطالبات آن باخبر کند.
پریسا عابدی
انتهای پیام