به گزارش ایکنا، ایفای نقش در ساخت و مرمت حرمهای مطهر افتخاری برای کسانی است که توفیق آن را مییابند و وقتی این حرم، خانه پدری برترین انسان حی و زنده در عالم هستی یعنی امام زمان(عج) باشد شیرینی صدچندانی دارد.
سجاد مؤذن، عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت و مرمتکار پروژه طرح توسعه حرم مطهر امام علی(ع)، کاظمین و عسکریین در سامراء سالهاست که چنین توفیقی دارد. خبرنگار ایکنا به مناسبت سالروز ولادت امام عسکری(ع) گفتوگویی با او انجام داده است که میخوانید؛
با شکلگیری آتلیه نجف در دانشگاه شهید بهشتی به تدریج دانشجویان و استادان مرمت و معماری از دانشگاههای مختلف و برجسته کشور که علایق مذهبی هم داشتند به این هسته اولیه و گروه پیوستند و جمعی 60 نفره را تشکیل دادند تا در مرمت حرم مطهر امام علی(ع) نقش ایفا کنند.
بنده مدتی به مرمت حرم مطهر امامین کاظمین(ع) مشغول بودم و بعد وارد توسعه طرح حرم امام علی(ع) شدم. از سال 1394 هم با پروژه مرمت امامین عسکریین(ع) در سامراء نقطه عطفی در زندگی کاری و شخصی و اعتقادی من بوجود آمد. مجموعه حرم از جمله حجرهها نیازمند مرمت بود و بعد از مدت طولانی مهجور بودن باید آماده میشد.
حرم مطهر سامراء برای مدت زیادی زائر نداشت ولی در اربعین زائران این شهر هم زیاد شدند و نیاز بود تا وضعیت آنجا هم طوری آماده شود که پذیرای زائران زیاد باشد. اتفاق خوبی که در اینجا رخ داد و منحصر به فرد هم بود؛ مطالعات تاریخی بود که توسط بچهها انجام شد که سبب افزایش دقت و کیفیت کار در این حرم شد.
تفاوت حرمین عسکریین(ع) با دیگر حرمهای مطهر این است که قبل از آن که حرم باشد، خانه امام هادی(ع) هم بوده است چون امام با اجبار خلیفه وقت به سامراء آمدند و از فردی به نام دنید ابن یعقوب نصرانی این خانه را خریداری کردند که حتی از مجموعه امروز هم بزرگتر بوده است و این خانه طوری بود که برخی از شیعیان که به سامراء میآمدند و جایی را نداشتند مدتی در اینجا اقامت میکردند.
امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) وقتی شهید شدند در قسمتی از همین خانه دفن شدند و منسوبین به ایشان یعنی نرجس خاتون و حکیمه خاتون هم در همین مکان دفن شدند و دوره کودکی امام مهدی(عج) هم در اینجا سپری شد و این خانه زیر مجموعه حرم امروزی است و سرداب هم در زیر حرم مطهر قرار دارد.
اینجا چون اول خانه بوده و بعد حرم شده است طبق تاریخ معماری و باستانشناسی، آثاری از لایههای قبلی، یعنی خانه باید زیر حرم وجود داشته باشد و امروزه فقط سرداب باقی مانده است که اطلاعات دقیقی از آن داریم. سرداب که نمونههای آن در شهرهای مختلف عراق و در خوزستان با مدل متفاوت میتوان دید استفاده از فضاهای زیرزمینی در اقالیم گرم برای خنککردن محل زندگی بوده است.
در گذشته یک بخش مشبک چوبی روبروی سرداب بود که کتیبهای روی آن قرار داشت و نام ناصرالدین لله هم بر آن نوشته شده بود. در ابتدا این پرسش برای ما ایجاد شد که چرا یک خلیفه عباسی باید چنین اثری از خود برجا بگذارد و مطالعات نشان داد که او شیعه بوده و به خاطر ارادت به امام به مرمت حرم پرداخت و از شیعیان هم حمایت کرد.
بعدا توسعههای دیگری هم در حرم رخ داد مثلا در سال 1200 قمری گنبدخانه تخریب شد و یک مسجد یادمانی بر روی سرداب و به احترام باقیمانده خانه ایجاد شد زیرا باقیمانده آن خانه شاهد حضور و عبادت هر سه امام(ع) بوده است.
وقتی ما قصد داریم از حقانیت شیعه در برابر کسی که با ما هماعتقاد نیست دفاع کنیم، چالشهایی مانند این داریم که او مبانی و روایات ما را قبول ندارد ولی وقتی گفته شود اینجا خانه و حرم امام بوده و یک خلیفه عباسی اینجا را توسعه داده خودش دلیلی بر حقانیت مذهب ماست و چنین استدلالی در همه دنیا محکمهپسند است. یعنی عمر این فضا، 1200 سال است و امامانی که ما از آنها نام میبریم صرفا در کتابها نیستند و اینجا خانه و حرم ایشان است و این برای همه قابل قبول است و میتواند دلیل حقانیت باشد.
شما حتما قدمگاه حضرت امام رضا(ع) را در نیشابور دیدهاید که جای پای امام رضا(ع) بر روی سنگ حک شده است و وقتی جای پای امام(ع) اینقدر برای ما مقدس است حالا خانه امام چقدر برای ما مهم خواهد بود و میتوان مدعی شد که حرمها جزء بهترین و کاملترین مجموعههای معرفیکننده هنر و معماری ما هستند. کتیبه نستعلیق در ایوان نجف جزء بی نظیرترین آثار نستعلیق ما آن هم بر روی طلاست.
شیعیان بهترین حالات روحی و معنوی خود را عموما در این حرمهای مطهر تجربه میکنند و این کالبد، حالات را در خود ذخیره کرده و به انسانهای دیگر منتقل میکند و انسان تحت تاثیر آن فضا قرار میگیرد. الان در دنیا مقوله «حفاظت بر مبنای روایت» در حال رواج است و براین اساس به حفظ میراث فرهنگی خودشان اقدام میکنند مثلا فلان نویسنده در فلان صندلی نشسته است و این برای آنها ارزشمند است حالا حرمها محل حضور ملائکه، حضور ائمه و اولیای الهی و محل شکلگیری بهترین حالات و معنویات شیعیان است و این کیفیت بینظیری ایجاد میکند لذا در هر نوع مداخله برای مرمت و تعمیر باید ارزشهای معنوی هم لحاظ شود.
اینکه زائر شیعه بداند در حرم سامراء، احتمالا بخشهایی از خانه سه امام او به همراه مادر امام زمان و عمه ایشان وجود داشته، قطعا در کیفیت زیارت او هم اثرگذار خواهد بود. بنابراین هر نوع توسعه و مداخله در حرمها باید با در نظر گرفتن ارزشهای معنوی باشد و اینکه فقط به خاطر نیاز به فضا به هر نوع تخریب و توسعه رو بیاوریم کار اشتباهی است و توسعه کالبدی حرمها باید بر مبنای توسعه معنوی باشد.
مدتی که ما در سامراء مشغول بودیم بیشتر روی مرمت پروژههای پیرامون حرم و بخشی که بعدا به اسم تشریفات اضافه شد شامل هشت صفه جنوبی و چهار صفه غربی کار کردیم و بنای قدیمی تخریب و بنای جدید ساخته شد و هنوز هم در حال تکمیل است. اقداماتی هم برای مرمت گنبد مقام صاحبالامر انجام شده است. اخیرا هم حسینیهای به نام آقای بروجردی در حال ساخت است و از پروژههای ارزشمند است.
حضور ما تماما خاطره است؛ عمده نیروهای ما از معمار تا بنا و کارگر گرفته عمدتا مهریزی و اهوازی بودند. برخی از اینها سن بالا و بعضا بیماریهایی مانند دیابت داشتند، بنابراین برخی از آنها انتظارات کاری که ما داشتیم برآورده نمیکردند و بنده در دلم از اینکه تیم ما نتوانسته آنطور که باید و شاید در خدمت امام(ع) باشد گلایه داشتم و با حضرت درد دل میکردم ولی در همان حال به دلم گذشت که چرا تو از زاویه دیگری نگاه نمیکنی یعنی اینکه امام خواسته کسانی که دل شکسته دارند برای کارکردن بیایند نه اینکه خود کار هدف اصلی باشد. تو فکر میکنی آمدی خدمت بکنی ولی در حقیقت آنها تو را آوردهاند تا زیر پر و بال خودشان بگیرند و کار هم بهانهای برای حفظ عزت نفس توست.
خاطره دیگر اینکه درخت خرمایی در کنار مقام صاحبالامر وجود داشت که خرمای زیادی هم میداد. یکی از بچههای گروه در مدتی که ما در حال تکمیل گنبد مقام صاحبالامر بودیم بالای این درخت رفت و یکی از خوشههای بزرگ را چید و بعد بستهبندی کردند و روی آن هم نوشتند خرمای خانه پدری و به افراد دیگر هم میدادند. این خرما از سامراء به کاظمین و کربلا هم میرود و متبرک میشود و بعد سهم ما را هم هر سال به تهران میفرستند و این موضوع برای من خیلی شیرینی و جذابیت دارد.
یک پروژهای در کمتر از یکسال قبل در کاظمین داشتیم و به بهانه آن به سامراء هم مشرف شدم و به خاطر خدمت کوچکی که داشتم هر وقت به حرم سامراء میروم واقعا احساس خانه پدری دارم و لذت زیارتم چند برابر است.
وقتی ما در خدمت بزرگترین انسان در نظام هستی قرار میگیریم دیگر فاصله بین من و کارگر و بنا و ... فاصلهای نیست که مثلا در ایران داریم، در آنجا رابطه عرضی کارفرما و کارگر به رابطه دلی تبدیل میشود و چه بسا افرادی که در حلقه کار پایینتر حساب میشوند در حلقه دل و عشق جلوتر از بقیه باشند. رابطههای ما اینقدر صمیمانه بود که هنوز هم برخی دوستان که در آنجا حضور دارند با بنده تماس میگیرند و از من یاد میکنند و نماز میخوانند.
این دغدغه همه بچه مذهبیهایی است که معماری خواندهاند و علقه معنوی و مذهبی و ارادت دارند، برای ما که ارتباط بیشتری با حرمها داشته و در مرمت آن نقش داشتهایم، طمع و شور بیشتری داریم و گاهی در ذهن و حتی روی کاغذ هم چنین طراحی را انجام میدهیم.
انتهای پیام