اکبر کریمی، مدرس ارتباطات و رسانه در گفتوگو با ایکنا، درباره نقش رسانهها به ویژه صدا و سیما در حوادث اخیر کشور اظهار کرد: برای اینکه بتوانیم تحلیل صحیحی از منظر رسانهای داشته باشیم، لازم است قبل از هر چیزی تعریفی از سواد رسانهای و لزوم توسعه آن بین آحاد مردم ارائه دهیم. سواد رسانهای شامل یک نوع درک مبتنی بر مهارت بوده که براساس آن میتوان تمامی رسانهها و تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.
وی افزود: در واقع سواد رسانهای میتواند به مخاطبان رسانهها آموزش دهد تا از حالت مصرفگرایی و منفعل خارج شده و به یک ارتباط دوسویه و فعال با رسانهها برسند که دستاورد و نتیجه آن در نهایت به نفع خود فرد است. بنابراین باید پرسید زمانی که بحران در کشور به وجود میآید، تعامل مردم و مسئولان با زبان سواد رسانهای تأثیرگذاری لازم را دارد یا نه؟ قاعدتاً وقتی مردم بتوانند تشخیص دهند چه کسانی با چه هدفی به جز اهداف آنها در فضای مجازی در حال فعالیت هستند، سعی میکنند اقدامات منطقیتری انجام دهند.
رسانهها چشم و گوش مردم باشند
این مدرس ارتباطات و رسانه تأکید کرد: اگر رسانهها اطلاعات صحیح را بهموقع در اختیار مردم قرار دهند و مردم حس کنند که رسانه و مسئولان صادقانه به آنها اطلاعات میدهند و هدفشان اقناع هست، راضی میشوند. رسانهها همزمان باید هم چشم و گوش و نماینده مردم باشند و در عین حال حرفهای مسئولان را به مردم منتقل کنند حال با توجه به تنشهایی که اتفاق افتاده باید این موضوع بررسی شود که اشکال کار رسانهها در اقنای مردم و اطلاعرسانی و به طور کلی ارتباط بین مسئولان و مردم چه بوده است، چرا که تنش، ناآرامی و آسیب به مردم تبعاتی دارد و در چنین شرایطی احتمال اعتمادزدایی و اعتبارزدایی از رسانههای رسمی بسیار بالاست.
کریمی با ابراز تأسف و تأثر از حادثه تروریستی شیراز تصریح کرد: هر واقعهای در میدان و در حوزه رسانه تابع مختصات خاصی از استراتژی صاحبان رسانه و قدرت بوده و نحوه انعکاس آن بر همین اساس طراحی و اجرا میشود. در واقع رسانهها این آنالیز را در دستور کار خود قرار میدهند که این اتفاق موردنظر منجر به جریانسازی و هشتگسازی شده و قابلیت ترند حداکثری را دارد یا نه و در گام بعد پلنهای عملیاتی خود را اجرا میکنند.
وی افزود: در واقع رسانهها پس از عبور از مرحله مارپیچ سکوت، وارد فاز آبشار رسانهای شده و سعی میکنند با طراحی فرضیههای مختلف، طیفهای متنوع مخاطبان خود را راهبری کنند. بر همین اساس بعد از حادثه تروریستی شیراز اولین فرضیه این بود که جمهوری اسلامی برای فراموش شدن وقایع چهل روز اخیر کشور و پیشگیری از تجمع مردم در روز هفتم آبان در پاسارگارد اقدام به این حادثه کرده است.
این مدرس ارتباطات و رسانه با اشاره به فضای پرسوء تفاهم و خشمآلود افکار عمومی یادآور شد: طراحی این فرضیه دور از ذهن نبود و با توجه به آمادگی پذیرش افکار عمومی طبیعی است که شاهد اعتبارزدایی از رسانه ملی در بخش قابل توجهی از افکار عمومی باشیم.
عملکرد غیرقابل دفاع رسانه ملی
وی ادامه داد: متأسفانه عملکرد رسانه ملی در سالهای اخیر در حوزه تولید محتوا و جذب حداکثری مخاطبان به ویژه قشر جوان کشور ابداً قابل دفاع نبوده است. مسدود شدن فرصتهای مشروع که گفتوگو یکی از مهمترین این فرصتها به شمار میرود، موجب بغض میشود. عدم استقبال از دیالوگ با جریانهای منتقد، اعتراض و در نهایت اغتشاش را در پی دارد.
کریمی با تأکید بر اتخاذ سیاستهای نو در رسانه ملی برای ایجاد گفتمان همهجانبه در کشور تصریح کرد: طبق قانون اساسی کشور همه افراد جامعه حق بیان اعتقاد، نقد منصفانه و بهرهمندی از حقوق مشروع خود را دارند. همه معترضان، دانشجوها، بسیجیها، دانشآموزان و همه و همه فرزند این آب و خاک هستند. رسانه ملی باید در نهایت عدالت فضا و فرصت را برایشان مهیا کند وگرنه در فضای ناامن و متشنج علاوه بر اتفاقات تلخ چهل روز گذشته، اتفاقات ناگواری مثل حادثه تروریستی شیراز به کشور تحمیل خواهد شد.
اصل جهاد تبیین روشنگری است
این مدرس ارتباطات و رسانه گفت: ما همیشه میگوییم رسانههای دشمن در حال هزینه کردن هستند. من این سوال را مطرح میکنم که رسانه ملی ما با بیش از ٣٠ هزار نیرو و در اختیار داشتن این همه امکانات چیزی کم دارد؟ صدا و سیما باید دائما در حال شناسایی و رصد مخاطبان خود و سلایق و خواستههای آنها باشد و بر همین اساس اقدام به تولید محتوا کند.
وی در پایان گفت: گفتوگو همواره بهترین راهحل بوده و باید صدای معترض و منتقد را شنید. اصل جهاد تبیین نیز با همین رویکرد و در راستای روشنگری مطرح شده است. مهمترین وظیفه رسانه ملی در حال حاضر عینیت بخشی به جهاد تبیین از راه گفتوگوهای همهجانبه و عادلانه بین آحاد مردم بوده و شک نکنید اقناع افکار عمومی، جذب حداکثری و تقویت وحدت ملی دستاوردهای توسعه گفتوگو خواهد بود.
انتهای پیام