حوزه از تحولات دنیا و کشور عقب مانده است؟ / نقدی بر تغییر متون درسی حوزویان
کد خبر: 4086872
تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۰
در نشست «تحولات فقهی حوزه قم» به میزبانی ایکنا مطرح شد؛

حوزه از تحولات دنیا و کشور عقب مانده است؟ / نقدی بر تغییر متون درسی حوزویان

در نشست «تحولات فقهی حوزه قم» با حضور احمد رهدار و مصطفی دری مطرح شد که فقه هنوز نتوانسته پاسخگوی همه سوالات و نیازهای جامعه باشد و این حس که در کل جامعه و جامعه حوزوی وجود دارد که حوزه از تحولات دنیا و کشور عقب مانده است حس غلطی نیست.

رهدار: حوزه از تحولات دنیا عقب است/ دری: روش کنونی تغییر در متون درسی حوزه اشتباه است

در صدمین سال احیای حوزه علمیه قم از سوی مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی هستیم و تحولات یک قرن اخیر حوزه از مناظر مختلف از جمله روند تحولات فقهی قابل بررسی است. به همین مناسبت و در ادامه پیگیری پرونده صدسالگی حوزه قم، ایکنا نشستی را با موضوع «تحولات و تطورات فقهی حوزه قم» با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین احمد رهدار، استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) و حوزه علمیه و حجت‌الاسلام والمسلمین مصطفی دری، قائم‌مقام پژوهشگاه فقه معاصر، نویسنده و استاد حوزه علمیه، برگزار کرده است.

در بخش اول این نشست (حوزه قم بعد از انقلاب نتیجه‌گرا و اجتماعی‌تر از نجف شد) به برخی تفاوت‌های حوزه قم و نجف و رویکرد اجتماعی این دو پایگاه مهم علوم دینی اشاره شد. همچنین در بخش دوم (پیشرفت دانش حقوق فرایند سکولاریزاسیون را تشدید می‌کند/ دلیل کاهش تاثیر فتاوا چیست؟) به چرایی کاهش تاثیر فتاوای مراجع کنونی پرداخته شد. اکنون بخش سوم و پایانی این نشست را می‌خوانید؛

ایکنا _ به نظر شما تفاوت‌های مهم حوزه قبل و بعد از انقلاب چیست؟

رهدار: منزلت فقه ما قبل از انقلاب منزلت فقه فردی بود، ولی از جایی به بعد منزلت فقه حکومتی غلبه می‌یابد. البته برخلاف باور عوام، امام مبدع نظریه ولایت فقیه نبود و فقهایی مانند مرحوم آقا نجفی اصفهانی به صراحت این نظریه را مورد توجه قرار دادند و حتی رساله نوشتند، ولی نوآوری امام تبدیل تئوری به نظام است. از زمان غیبت امام زمان تا صفویه در حوزه فقه سیاسی، فقه شیعه گزاره سیاسی را تولید کرد و مهمترین گزاره آن بحث درباره سلطان جائر بود. از دوره صفویه تا انقلاب، فقه شیعه تئوری فقه سیاسی را تولید کرد که مهمترین آن تئوری ولایت فقیه بود.

در دوره جمهوری اسلامی جریان فقاهت ما از تئوری سیاسی به نظام سیاسی ارتقا پیدا کرد و باشتاب از نظام سیاسی به سمت تمدن سیاسی در حال حرکت است. به همین دلیل به آقای علیدوست گفتم که شایسته است شما مطالبی درباره فقه و تمدن بنویسید. الان جا دارد فقیه سیاسی ما از نظام سیاسی اسلامی به تمدن اسلامی پل بزند و طبیعتا در درون یک تمدن سیاسی فقهی ممکن است ده نظام سیاسی تعریف شود، کمااینکه در درون نظام سیاسی چندین تئوری مانند تئوری مشروطه، ولایت فقیه، نظارت و وکالت ولی فقیه و... وجود دارد.

بنابراین ممیزات حوزه بعد از انقلاب تولید نظام سیاسی بود. کاری به درست و غلط و ضعیف و قوی بودن آن ندارم ولی منزلت فقه منزلت نظام‌سازی است؛ گاهی برخی افراد معترض می‌شوندکه؛ حاج آقا خراب کردید(اشاره به ناکارآمدی‌های کشور). من می‌گویم جواب دم‌دستی شاه‌عباسی به این اعتراضات ندهیم، زیرا در ذهن این پرسشگران این اتفاق افتاده که فقه قرار بود مشکلات فرد و جامعه را حل کند. درست است ترافیک و گرانی ربطی به ما آخوندها ندارد ولی انتظار حل این مشکلات از نظام مبتنی بر فقه سیاسی در بین مردم وجود دارد. بنابراین باید به ازای منزلت فقه، تاملات فقهی خود را پیش ببریم.

زبان در سراسر دنیا برای همه اقوام بشر در وضع اولی خود حکایت وضع درون است. به همین دلیل فرد عاشق به صورت عادی شعر می‌گوید. اگر دنیای غرب در وضعیت پوچی است، صدها جلد کتاب در یک قرن از سوی فلاسفه غربی نوشته می‌شود، ولی در کل جهان اسلام 5 کتاب درباره نیهیلیسم نداریم و اگر کتابی هست توصیف پوچ‌گرایی در دنیای غرب است. از آنجا که وضع ما وضع نظام‌سازی است، استادان ما فقه فرهنگ و فقه شهرسازی و... می‌گویند و اتفاقا فقه سنتی حاکم بر حوزه جلوی چنین فقه‌هایی را گرفته است.

احمد رهدار

ایکنا _ چقدر حوزه با تحولات فقهی همراهی کرده است؟

رهدار: آقای اعرافی تلاش زیادی برای حل مشکلات در این زمینه کرده‌ است و الان وضعیت فقه در حوزه با وجود همه سختی‌ها و موانع، وضع نظام‌سازی است. دائما در تاریخ فقاهت بین فقیه و فقه ما یک نوع یگانگی وجود داشته است، ولی دو استثنا را شاهدیم، یکی در مکتب حله است که فقیهان ما سیاسی هستند، ولی فقه ما سیاسی نیست و عکس این را هم در دوره انقلاب اسلامی شاهدیم که فقه ما سیاسی شده است و بخشی از فقیهان ما سیاسی نیستند؛ گویی فقهای ما عالمانه نمی‌خواهند برای فقه قابلگی کنند. البته ادبیات فقهی عرصه‌های مختلف نظام اسلامی را درنوردیده است. 

 

ایکنا _ آیا مشی کنونی فقهی حوزه پاسخگوی نیازهای امروز ما هست یا خیر؟ 

دری: موضوع بسیار بدیهی این است که فقه پاسخگوی همه سؤالات و نیازها نبوده است، ولی در مقایسه با سایر دانش‌ها مانند حقوق و ... موفقیت بیشتری دارد؛ زمانی بنده با برخی حقوقدانان بحث می‌کردم و آنها می‌گفتند که فقه چه کرده است و بنده می‌گفتم که ما مدتی طولانی است که در مجامع بین‌المللی پرونده حقوقی داشتیم، همه آنها را جز پرونده ملی شدن صنعت نفت باخته‌ایم. بنابراین یک وقت فقه و کارکردهای آن مطرح است که معتقدم خلأهای زیادی داریم، ولی در قیاس با دانش‌های دیگر بحث طور دیگری است.

الان وضعیت خودروسازی و دوچرخه‌سازی و محیط زیست و برخی صنایع و دانش‌های دیگر ما چطور است؟ همه آنها وضع ایده‌آلی دارند؟ دانش در زمانی طولانی به نتیجه می‌رسد. بنده چند سال قبل فقه مدیریت شهری را به سفارش شهرداری تهران در هفت جلد نوشتم و در سخنرانی رونمایی از این کتاب گفتم که تصور نشود که الحمدلله کل ماجرای فقه مدیریت شهری حل شده است، در ابوابی مانند طهارت حداقل 200 جلد و در برخی باب‌ها 500 جلد کتاب داریم و با یک جلد و دوجلد و یکی دو نفر دانش محقق نمی‌شود و مسیری طولانی پیش روی ماست.

البته منظور من این نیست که برای تولیدات فقهی باید پیوست اجتماعی داشته باشیم، بلکه باید در عرصه‌هایی مانند فقه پزشکی که ادبیات فقهی تولید نشده است گفتمان‌سازی کنیم و ادبیات علمی آن تولید شود تا شبکه مسائل را به دست آوریم و نظریات و مبانی مختلف را تبیین کنیم، ولو اینکه یک فقیه سنتی آن را بنویسد که نه حکومت را قبول دارد و نه تمدن را. بنابراین اولویت‌ در فقه‌های نوپدید، تولید ادبیات فقهی است. حتی اگر کسانی ادبیاتی تولید کنند که مورد قبول عموم هم نباشد باز خوب است، زیرا اگر این ادبیات باشد، می‌توان کتاب‌هایی را در رد آن نوشت، ولی وقتی نباشد تولید علمی صورت نمی‌گیرد.

مصطفی دری

ایکنا _ نظر شما درباره تغییرات کتب درسی حوزه چیست؟

دری: در مورد تغییر کتب درسی هم بگذارید نقل قولی را از یکی از استادانم بگویم. این استاد بزرگوار می‌فرمود که در زمان مشروطه از طلبه‌ای پرسیدند که شما مشروطه‌خواه هستید یا مشروعه و آن طلبه پاسخ داد که من زن و بچه‌دار هستم؛ الان بنده هم همینطور هستم.

اینکه حوزه دروسی را تعیین می‌کند که همه طلاب باید آن را بخوانند؛ اصل این کار غلط است و اینکه کفایه و مکاسب و ... باشد هم فرقی ندارد. در دانشگاه مرسوم است که از سرفصل امتحان می‌گیرند و متنی ندارند ولی در حوزه هنوز بحث است که کفایه متن باشد یا حلقات. 

شیخ غلامحسین تبریزی، کتابی 50 صفحه‌ای نوشت و معتقد بود که همه اصول همین است و مابقی زیادی است. بنده معتقدم که به جای روش کنونی، سرفصل تعیین شود و در آزمون نهایی بگویند که استصحاب یکی از موارد مورد آزمون است و هر کسی که آن را بلد بود از او بپذیرند یا اگر بیشتر طلاب توانستند در درس حلقات موفق شوند این درس خوب است. برخی مدارس سنتی هم بر مدار مکاسب و کفایه و نفی حلقات اداره می‌شود و اگر خروجی آنها هم بهتر بود، معلوم خواهد شد که مکاسب و کفایه خوب است. به نظر بنده تعیین تکلیف کردن برای طلاب به خصوص از سوی برخی نهادها مانند شورای عالی حوزه که برآمده از آرای طلاب و نماینده آنها نیستند از اساس غلط است.

 

ایکنا _ آقای رهدار، اگر در این زمینه سخنی دارید بفرمایید.

رهدار: من از پرسش شما این گونه فهمیدم که آیا منهج و دستگاه اصلی استنباطی و رایج حوزه با همه مختصاتش می‌تواند صورتبندی و تجویزی را برای مسائل امروز کشور ارائه دهد. معتقدم خیر. زحمات زیادی کشیده شده ولی به نتیجه مطلوب نرسیده‌ایم. استادانی را می‌شناسم که یک عمر در حوزه فقه زحمت کشیده‌اند، ولی روی روش‌هایی تمرکز کرده‌اند که امروز نمی‌توانیم آنها را صورتبندی کنیم. به همین دلیل این حس که در کل جامعه و جامعه حوزوی وجود دارد که حوزه از تحولات دنیا و کشور عقب مانده است حس غلطی نیست.

یکی از مراجع معظم چند سال قبل در پاسخ به برخی گفته بودند که حوزه جوابگوی نیازهای روز نیست، فرمودند شما کدام سؤال را پرسیدید که ما جواب آن را نداده باشیم. ولی به نظر بنده این جواب با دغدغه پرسشگر فاصله زیادی دارد، زیرا وقتی گفته می‌شود فقه پاسخگو نیست، منظور جواب دادن به سؤالات شرعی نیست؛ امروز فقه در منزلت نظام‌سازی قرار گرفته است. لذا فقیه نباید منتظر باشد تا از او بپرسند، بلکه فقیه باید طرح خود را در حوزه‌های شهری، تکنولوژی، صنعت و فناوری و ... به میدان بیاورد، ولی الان وضعیت حوزه و فقه ما این طور نیست.

بنده چند سال قبل در حین برگزاری همایشی پیشنهاد دادم که چند ارائه مقاله با موضوع فقه و فناوری داشته باشیم و چند نشست هم برگزار شد، ولی حقیقتا نتوانستیم به عنوان یک پنل از این ارائه‌ها خروجی داشته باشیم، زیرا مسائلی فراروی نظام است که انتظار می‌رود فقه زودتر اقدام کند. اگر فلان فقیه ما در مورد فلان موضوع کتاب نوشته و نظام مسائل را در شاخه‌ای به دست آورده زحمت زیادی کشیده است، ولی ظرفیت دستگاه استنباطی ما برای ورود تصرفی به این حوزه‌ها نحیف است؛ اگر نگویم عقیم است.

البته پیشنهاد شده است که ما فقه و دستگاه فقاهتی خودمان را از منطق ارسطویی وارد منطق فازی کنیم، زیرا منطق فازی خیلی راحت‌تر می‌تواند عرصه اجتماعی را تحلیل کند و حکم بدهد. در یکی دو دهه اخیر معدود کتبی در حوزه در مورد روش استنباط نوشته شده است، ولی در گذشته عمدتا فقها روش استنباط خود را نمی‌گفتند و شاگردان آن را از روش وی به دست می‌آوردند و این تیزی استنباط را سلب می‌کرد. الان همچنان متن ارجاعی دروس خارج ما وسائل الشیعه است، در حالی که آیت‌الله بروجردی به خاطر برخی مشکلات وسائل، به سراغ جوامع الشیعه رفت و مشکل وسائل این بود که تقطیع شده بود. به همین دلیل سیاقات فهم را از فقیه گرفته یا حداقلی کرده بود.  

اگر دروس خارج بر پایه وسائل الشیعه جلو می‌رود که بنده هم در درس از آن استفاده می‌کنم، به این دلیل است که راحت‌تر است، اما این یک ضعف است. حوزه باید در روش استنباط تأمل کند تا تحولی رخ دهد و اگر روش استنباط تغییر کرد، می‌توان منتظر تحول بود. باید به اقتضای منزلت نظام‌سازی، از دستگاه استنباطمان خوانش مجددی ارائه کنیم، وگرنه با ساخت روش استنباط در فقه سنتی و ورود به مرحله نظام‌سازی براساس آن جواب نخواهیم گرفت. البته انتظار این نیست که اگر کل حوزه هم متوجه این مسئله شوند و تغییر در روش استنباط صورت بگیرد، ما طی مدت کوتاهی شاهد تحولات زیادی خواهیم بود، ولی باید تحولات علمی را از منظر تحولات علمی فهم کنیم و منتظر باشیم تا در یک فرایند به نتیجه برسد.

برگزاری و گزارش نشست؛ علی فرج‌‎زاده

انتهای پیام
captcha