بخش نخست نشست «تحلیل و آسیبشناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران»، با تیتر «ضرورت گذر از روشهای تجربی به آکادمیک» منتشر شد. در این نشست مصطفی حاجیحسنیکارگر، مدرس و قاری ممتاز قرآن به عنوان کارشناس به مؤلفهها و کارکردهای جلسه قرآن پرداخت. در ادامه بخش دوم و پایانی متن مطالب این نشست را میخوانید؛
ایکنا - یکی از دلایلی که میتوان برای استقبال کم مردم از جلسات قرآن برشمرد، این است که جلسات به قدری فنی و تخصصی شدهاند که جا برای حضور عموم نیست و شاید کسی جرئت نکند به تلاوت بپردازد و چه بسا اگر آموزش عمومی جدیتر گرفته شود، مخاطبان بیشتری هم به جلسات اقبال نشان دهند.
چنانکه پیشتر اشاره کردم، جلسات قرآن معمولاً با زمان محدود به صورت هفتگی است. پس در این جلسات نمیتوان به آموزش عمومی قرآن پرداخت و باید از مؤسسات کمک گرفت. بر این اساس جلسات میتوانند بستری برای اجرای تلاوتهای مجلسی و محفلی باشند.
ما زمانی میتوانیم عموم مردم را به جلسات بیاوریم که بتوانیم آنها را جذب تلاوت کنیم. جذب مردم به تلاوت نیز با تلاوتهای مسابقهای و با چارچوبهای بسته ممکن نخواهد شد. قاریای که خودش را با یک آییننامه منطق کرده نمیتواند تلاوتی داشته باشد که مخاطبان بسیاری را جذب کند. بنابر این این خود ما هستیم که اجازه نمیدهیم تا مخاطب به درستی با هنر تلاوت قرآن آشنا شود.
ایکنا- یکی از گزارههای دنیای سیاست، دور زدن تحریمهاست. حال به نظر شما چطور میتوان از ظرفیت جلسات قرآن برای دور زدن فضایی که ایجاد شده بهرهبرداری کرد و یک فضای جدید به وجود آورد؟
تجربه ثابت کرده که فضا فقط با اصلاح مسابقات باز میشود. در کشور ما قاریان خوشخوان بسیاری حضور دارند، اما چون در مسابقات رتبهای کسب نکردهاند، دیده نمیشوند. حال پرسش این است که چرا این افراد به محافل مهم و بزرگ دعوت نمیشوند؟ یکی از مهمترین محافل قرآنی کشور، محفلی است که به میزبانی مقام معظم رهبری برگزار میشود. معمولاً قاریانی برای تلاوت در این مراسم انتخاب میشوند که در مسابقات موفق بودهاند. البته در سالهای اخیر تغییراتی به وجود آمده، اما باز هم میتوان اصلاحات دیگری را انجام داد.
تنها اتفاقی که میتواند بیفتد این است که نهضتی در این زمینه راه بیفتد. البته تاکنون چنین جریانی راه نیفتاده تا رویههای فعلی را تغییر بدهد. بنابر این میتوان گفت جلسات قرآن نمیتواند این سد مسابقات را بکشند.
ایکنا- یکی دیگر از مباحث مهم، کارکردهای جلسات است. برخی معتقدند، در جلسات باید قاریانی تربیت شوند که بتوانند در جامعه فعالیت بیشتری داشته باشند و به کنشگری بیشتری بپردازند. نظر شما در این زمینه چیست؟
حرف شما درست است. یکی از دلایلی که سبب شده این وضعیت به وجود آید این است که قاری برای اینکه به مراتب بالا دست پیدا کند باید سالها زحمت بکشد و بیشتر وقت خود را به تلاوت اختصاص دهد. همین مسئله موجب شده تا قاریان کمتر با دیگر زمینههای هنری و علمی آشنا شوند. به تدریج این رویه در حال تغییر است و امروزه برخی قاریان در حال تحصیل در سطوح تکمیلی نظیر ارشد و دکتری هستند. اما چون کمتر به علم توجه کردهایم جلساتمان هم محدود شده و این یک ضعف است. حتی در جامعه هم قاریان قرآن جایگاه چندانی ندارند و نمیبینیم که برای پستهای مدیریتی از یک قاری یا حافظ قرآن استفاده شود.
بر اساس منابع تاریخی، پیامبر اکرم(ص) فرماندهی یک لشگر را به یک جوان 19ساله حافظ قرآن سپرد. الآن در کشور ما اینچنین نیست. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معاونت قرآن دارد و این یعنی قرآن ذیل فرهنگ تعریف میشود اما باید این رویه برعکس باشد. بر همین اساس مؤسسات قرآنی هم باید از وزارتخانهای مجوز بگیرند که اولویت نخستش هنر و شعر و این مسائل است و نه قرآن.
مقام معظم رهبری نخستین دیدار رمضانی خود را با قاریان میگذارند که بگویند قرآن باید در اولیت باشد، اما مشخص نیست که چرا مسئولان در این زمینه کوتاهی میکنند و قاری قرآن در این کشور به اندازه یک فوتبالیست جایگاه ندارد. بخشی از تقصیر هم به گردن قاریان است و باید با اتحاد و همفکری به ریشهیابی و حل مسئله پرداخته شود.
ایکنا- نحوه تعامل میان کسانی که جلسه قرآن دارند با مسئولان شهری چگونه است؟ آیا در شهر شما برای تصمیمگیریهای کلان از اساتید صاحبجلسه هم دعوت میشود؟
این تعامل اندک است و صرفاً از اساتیدی دعوت میشود که کمتر فرصت حضور در این جلسات را دارند. به بیان دیگر، حجم فعالیتهای مختلف این اساتید به قدری است که حتی فرصت نمیکنند در مورد موضوعات به مطالعه بپردازند. مسئولان استانی باید کارگروهی متشکل از پیشکسوتان، جوانان و نوجوانان تشکیل دهند.
چرا نباید نوجوانان قرآنی دیده شوند؟ چرا مسابقات قرآن در بخش شکوفهها تعطیل و به آموزش و پرورش محول شده است؟ بسیاری از قاریان برجسته کشور کسانی بودند که در مسابقات شکوفهها توانستند به موفقیت برسند که نمونهاش برادر من شهید محسن حاجیحسنی یا شهید حسن دانش بودند که به ترتیب در سالهای 1380 و 1381 در این مسابقات به موفقیت رسیدند.
بنابراین نمیتوان این رده سنی را دستکم گرفت. در مشهد جوانی داریم که حدوداً بیست سال سن دارد، اما برای یک برنامه حفظ قرآن، هزار و دویست مخاطب جذب کرده است. این در حالی است که در مسابقات اوقاف مشهد که دو هفته قبل برگزار شد، تعداد داوران، مجریان و دستاندرکاران مسابقه بیش از متسابقان بود. اینها نشان میدهد که ما نتوانستیم خوب عمل کنیم و یک بار هم که شده باید کار به جوانها سپرده شود.
ایکنا- یکی دیگر از مسائل، نسبت میان جلسات قرآن و فضای مجازی است. برخی معتقدند میتوان از فضای مجازی برای ارتقای سطح کیفی جلسات بهره برد و برخی هم شاید نقدهایی داشته باشند. نظر شما در این زمینه چیست؟
فضای مجازی یکی از امکانهای خوب محسوب میشود اما شرط استفاده از آن این است که فضای جلسه مناسب باشد؛ یعنی اگر در جلسه قرآن بنده اشکالاتی وجود داشته باشد نمیتوان این جلسه را از طریق فضای مجازی منتشر کرد. البته شاید در دیگر جلسات مذهبی با وجود ضعفها از این امکان استفاده شود. قرآن قداست خاصی دارد و باید همه شرایط فراهم باشد.
در اینجا خوب است که گلایهای هم از استادنماها داشته باشم. در شهر ما هم برخی افراد هستند که شاید جلسه قرآن را از نزدیک هم ندیده باشند، اما در تبلیغاتی که میکنند خودشان را قاری بینالمللی میشناسانند. در برخی محافل هم قاریانی که بینالمللی نیستند با این عنوان شناسانده میشوند. حال اگر این افراد دچار آسیبهایی شوند سبب میشود که جامعه قرآنی زیر سؤال برود. بارها شده که در جلسه ما قاریانی آمدهاند و از اینکه در جلسه فلان فرد شرکت کردهاند، اعلام پشیمانی میکنند، چرا که این فرد استاد نیست اما خودش را به عنوان استاد جلسه معرفی میکند.
بر این اساس به شورای عالی قرآن یا وزارت ارشاد پیشنهاد میکنم تا به جلسات قرآن هم سر و سامان دهند و مثلاً بگویند کدام جلسات در سطح یک شهر از استانداردهای لازم برخوردار هستند تا کسانی که میخواهند به صورت حرفهای تلاوت را دنبال کنند با اطمینان در این جلسات حاضر شوند.
ایکنا- پرسش پایانی من این است که به نظر شما چه زمانی قرار است از جلسات قرآن ما قاریان صاحب سبک بیرون آیند؟ اوایل صحبتهایتان به نوآوری در این عرصه اشاره کردید و یادم آمد که در کشور مصر قاریانی نظیر حصان را داشتهایم که ساختارشکن بودهاند؛ یعنی مثلاً به جای اینکه برخی تلاوتها را با مقام بیات شروع کند با سهگاه شروع کرده است، اما شاید در ایران چنین فضایی برای ساختارشکنی وجود ندارد. با این وجود به نظر شما چطور میتوانیم صاحبسبک شویم؟
با مطالعه تاریخچه موسیقی متوجه سابقه طولانی آن در ایران میشوید و در این زمینه نسبت به مصریها قویتر هستیم. اگر اساتید فضا را بازتر کنند و دست قاری را نبندند میتوانیم صاحبسبک هم شویم. البته مخالف کارهای اضافه در تلاوت هستیم؛ چه اینکه برخی از قاریان این کارهای اضافه را انجام میدهند، اما نباید راه برای نوآوری هم بسته شود.
اگر همان زمانی که حصان دست به ساختارشکنی زد و به جای آغاز تلاوت با بیات، با رَست شروع کرد، علیه او جبهه میگرفتند هرگز چنین پدیدهای بروز و ظهور نمیکرد. عمران هم در ردیف همین قاریان قرار دارد و گرچه تلاوتهایش در ابتدا منتشر نمیشد اما در ادامه این اجازه صادر و سبب شد تا چنین قاری برجستهای به جهان شناسانده شود. البته با همین فضا هم قاریان برجستهای تربیت کردهایم که میتوانند در سطح قاریان مصری به تلاوت بپردازند، اما اگر فضا باز شود قاریان بهتری خواهیم داشت.
ایکنا- در پایان اگر نکتهای باقی مانده میشنویم.
اگر میخواهیم جلسه قرآن مطلوب و استاندارد داشته باشیم باید به همه ابعاد قرآن توجه داشته باشیم. همچنین باید این نکته را یادآور شوم که صحبتهای من به منزله جسارت به کسی تلقی نشود. همواره سعی کردهام حق را مطرح کنم و معتقدم باید به دلیل وجود اساتیدی نظیر استاد ابوالقاسمی یا استاد شاهمیوه شکرگزار باشیم که استادان دقیق و روشنفکری هستند. بنابر این به همه اساتید احترام میگذارم و نکاتی که به ذهنم را مطرح کردم.
دریافت فیلم این گفتوگو در صفحه iqna_news اینستاگرام
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام