به گزارش ایکنا، بیست و ششمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «جستارهای فقهی و اصولی» به صاحبامتیازی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «چالشهای فقهی مالکیت شهری، مبتنی بر ماده 38 قانون مدنی ایران»، «قاعده تقدیم مصالح شهری بر مصالح شخصی»، «تحلیل فقهی مشروعیت بیع پساب و فاضلاب شهری»، «رفعِ تعارض حقوق و منافع در توسعه معابر شهری، با نگاه به قاعده لاضرر»، «ادله فقهی حفظ مکانخاطره ها در شهر»، «منع فقهی بلندمرتبهسازی در بوته نقد»، «احداث، نگهداری و ترمیم معبد اقلیتهای دینی در فقه امامیه».
در چکیده مقاله «قاعده تقدیم مصالح شهری بر مصالح شخصی» میخوانیم: «یکی از مسائل مهم در حل مسائل فقه شهر و شهرنشینی، تزاحم منافع شخصی افراد با منافع عمومی شهر است. این امر بهقدری مصادیق متعدد دارد که میتوان از آن به عنوان یک قاعده فقهی یاد کرد. بر اساسِ این قاعده، در تزاحم بین مصالح شهری و منافع شخصیِ افراد همواره لازم است منافع شهر را مقدم کرد. برای اثبات این امر به ادله متعددی از جمله برخی آیات قرآن، سیره عقلا، قاعده حرمت اخلال نظام و ارتکاز شرعی تمسک شده است. نتیجه اما این است که نمیتوان همواره حکم به تقدیم یکی از این دو بر دیگری کرد، بلکه تقدم هریک تابع اهم بودنِ آن نسبت به دیگری است. بنابراین هر یک از مصالح شهری و مصالح فردی که اهم بود، بر دیگری مقدم میشود، اگرچه معمولاً این مصالح شهری است که اهم از مصالح فردی قرار میگیرد و مصالح فردی غالباً در جانب «مهم» قرار میگیرند.»
در طلیعه مقاله «رفعِ تعارض حقوق و منافع در توسعه معابر شهری، با نگاه به قاعده لاضرر» آمده است: «توسعه معابر و خیابانها و در مجموع، شبکههای ارتباطی، استخوانبندی شهرها هستند و بهعنوان یکی از اصلیترین عوامل شکلدهی ساختار شهر بهشمار میروند و رشد، پویایی، اقتصاد شهر و کلیه فعالیتهای ساکنانِ یک شهر، ارتباط روشنی با شبکه معابر دارد. با توجه به پیشرفت جوامع و گسترش شهرنشینی و بُروز مشکلات و محدودیتهای بسیار در بافتهای ناکارآمد شهری، نیاز است سیاستگذاری و برنامهریزی و اجرای طرحهای عمومی و عمرانیِ توسعه معابر صورت پذیرد. اما در مسیر اجرای توسعه معابر شهری جهت تأمین منافع شهروندان، با حقوق و منافع اشخاص در حوزه ملکیت و منافع و حقوق مرتبط تعارضاتی ایجاد میشود که همواره سازشپذیر نیست و نیازمند مبنایی فقهی برای حل آن تعارضات است. راهحلی مناسب برای حل این تعارضات، خوانِش «قاعده لاضرر» با رویکرد ولایی ـ حکومتی توسط امام خمینی و آیتالله سیستانی است. قاعده لاضرر در این خوانش، نمایانگر اختیارات و وظیفه حاکم شرع در نفی ضرر از عامه است و در این خوانِش، شهرداری بهعنوان بازوی اِعمال حاکمیت و مأذون از آن ناحیه است و در مسیر عملیاتِ توسعه، نه اینکه حق دارد بلکه وظیفه تعریض معابر دارد و شهرداری موظف است برای رفع تعارض حقوق خصوصی و منافع عمومی، هر کجا که نفی ضرر از عامه ثابت شود به نفع حقوق و منافع عمومی اقدام کند، گرچه به ضرر حقوق و منافع خصوصی باشد. نتایج حاصل از این دیدگاه، حقوقِ عموم شهروندان را بهتر و بیشتر تأمین مینماید و طرح مصوّب شهرداری در فرض دارا بودنِ شرایط قانونی و تصویب بالاترین مقام این نهاد، همان حکم حکومتی است.»
در چکیده مقاله «احداث، نگهداری و ترمیم معبد اقلیتهای دینی در فقه امامیه» میخوانیم: «همزیستی مسالمتآمیز شهروندان در جامعه اسلامی نمودهای مختلفی میتواند داشته باشد که ازجمله آنها تمهید فرصتهای مناسب زیست ـ فرهنگی است. از نمونههای تجلی این امر تسهیل امور مربوط به معابد و پرستشگاههای اقلیت دینی است. با وجود این، ممکن است برخی منتقدان با تکیه بر تأثیرات فرهنگی ـ اجتماعی یا وهم سلطه فرهنگی، اعطای مجوز به غیرمسلمانان در این حوزه را امری ناصواب جلوه دهند. بنابراین ضروری است تا با بررسی زمینههای نظریِ بحث، گامی شایسته در اتخاذ رویکردهای خردورزانه برداشته شود و نیز با تبیین موضع شریعت اسلامی از افراط و تفریط در این حوزه جلوگیری بهعمل آید. پژوهش حاضر با بررسی انتقادی آرای فقهی و با تکیه بر تحلیل اسنادی، ضمن رد مبنای تحریم و ادله آن و براساس اصل آزادی اندیشه و عملِ شهروندان در جامعه اسلامی، حاکم اسلامی را در توافق، براساس مصالح جامعه اسلامی دارای اختیار لازم و کافی دانسته و با ارائه ادله موافق این قول، با رویکردی ترخیصی به این مسأله پرداخته و آن را حل کردهاست. بر این اساس ابتدا با نقد موشکافانه چهار دلیل اصلی موافقان حرمت در هریک از فرضهای احداث و نگهداری و ترمیم را ازطریقِ رد ادله نقد کرده است و اصل حرمت در مسأله را منتفی نموده است. آنگاه با تکیه بر دو اصل اباحه و ملازمه اذن به شیء با اذن به لوازم آن، تشخیص مصلحت توسط حاکم اسلامی را در دایره اصل آزادی عمل و اندیشه شهروندان، مبنای اساسی در حل این مسأله دانسته است.»
انتهای پیام