باور به جهان غیب و زندگی پس از زندگی در جهانی دیگر، یکی از اصول مشترک ادیان توحیدی است. با نگاهی به کتابهای آسمانی بهویژه قرآن، میتوان دریافت که بخش فراوانی از آموزههای آنها گفتوگو درباره جهان غیب و زندگی پس از زندگی دنیایی است. در قرآن زندگی به چهار دوره زندگی دنیای، برزخ، قیامت و آخرت تقسیم شده است. قرآن کریم بهعنوان آخرین کتاب آسمانی که در دست ما قرار دارد آیات فراوانی از آن درباره همین موضوع است. بنابراین نمیتوان به سادگی از کنار این موضوع عبور کرد و در زندگی به آن توجه نکرد.
در ادبیات اسلامی از زندگی پس از زندگی به «معاد» تعبیر شده است. معاد در لغت به معنای بازگشت و در اصطلاح کلامی و قرآنی به این معناست كه انسان پس از مرگ، بار دیگر زنده میشود و در جهان آخرت، زندگی جاودانی خواهد داشت، که در آن مرگ و پایانی وجود ندارد. معاد از اصول مشترک همه ادیان آسمانی است؛ در قرآن از روزی با نام رستاخیز (قیامت) یاد شده است که در آن همه انسانها به فرمان خداوند از قبرهای خود برمیخیزند و در صحرای محشر حاضر میشوند تا به اعمال آنها رسيدگى شود. در اندیشه اسلامی، دنیا مزرعه آخرت است و رفتارهای خوب و بد انسان به مثابه بذرهایی هستند که در دل خاک افشاندهاند و جهان آخرت، زمان برداشت کاشتههاست. انسانها در این روز، بیهیچ، کم و کاستی، همه کارهای خود را میبینند. در برابر خوبیها پاداش دریافت میکند و در برابر بدیها مجازات خواهند شد. در نظام تربیت توحیدی، رستگاری جاودان در جهان آخرت سهم كسانى خواهد شد كه در دنیا، سپاسگزار نعمتهاى خدا بوده و بهدرستى از آنها استفاده کردهاند و از ياد و فرمان خدا غفلت نكردهاند.
براساس نظام تربیتی قرآن قیامتباوری مؤثرترین عامل تربیت انسانها معرفی شده است. در میان آیات قرآن، مباحث مربوط به رستاخیز در مقایسه با دیگر موضوعات قرآنی سهم بیشتری را به خود اختصاص داده است؛ و در آیات پرشماری، قطعی و تردیدناپذیر بودن این رخداد عظیم، مدار توجه قرار گرفته است. افزون بر آن بخش معظمی از آیات قیامت، به بیان تفصیلی و جزئیات زندگی در جهان آخرت، تنوع و بیمانندی توصیفناپذیری لذتها و عذابهای زندگی در آخرت پرداخته است.
یکی از رخدادهایی که دریچهای بهسوی جهان غیب را بهسوی انسانها میگشاید و موجب باور انسان به وجود جهان غیب، قیامت و زندگی پس از این زندگی میشود، تجربههای نزدیک به مرگ است که برای انسانهای بسیاری در طول تاریخ پیش آمده است، نکته حائز اهمیت آن است که در تجربههای نزدیک به زندگی، تقریبا همه تجربهکنندگان ضمن اشاره به لذتها و عذابهایی در تجربه خود، اذعان میکنند که این لذتها و عذابها را نمیتوان توصیف کرد.
این نکته نیز حائز توجه است که با وجود فراوانی و گستردگی گزارشهای تجربه نزدیک به مرگ و ویژگیهای مشترک مضامین تمامی این گزارشها، هرگز نمیتوان، چنین تجربههایی را انکار کرد. در یادداشت نخست، نگاهی به پیشینه تاریخیِ تجربههای نزدیک به مرگ خواهیم داشت.
تجربههای نزدیک به مرگ (Near-Death Experience) آن دسته از تجریاتی است که هنگام بیماریها و حوادث خطرناک نزدیک به مرگ، برای برخی افراد رخ میدهد. این تجربهها سه گونه گزارش شده است: تجربه مثبت و آرامبخش؛ تجربه منفی و اضطرابآور، و تجربه فاقد هرگونه احساس مثبت و منفی. در تجربه مثبت احساساتی مانند احساس خروج از بدن، احساس شناور بودن، سکوت کامل، احساس امنیت، دیدن تونل نور، دیدن بستگان فوت شده و مانند آن بروز میکند؛ عبور از یک تونل با سرعت بسیار زیاد به طرف نوری درخشان و سرشار از عشق یکی از اصلیترین عناصر تجربیات مثبت نزدیک به مرگ است. تجربه منفی بیشتر با احساس درد و اضطراب گزارش شده است.
توضیحات علمی و مذهبی درباره این تجربهها متفاوت است. تحقیقات علمی عصبشناختی، این تجربه را پدیده ذهنی، ناشی از ادغام بدنی مختل شده و چند حسی تفسیر میکند که هنگام وقایع تهدیدکننده مانند لحظه تصادف، رخ میدهد.
از قرنها پیش تاکنون، همواره تجربههای نزديک به مرگ گزارش شده است. افلاطون، در کتاب «جمهوری» داستانی را از سربازی به نام ار نقل میکند که در جنگ کشته شده و مجدداً بعد از چند روز هنگام سوزاندن جسدش به زندگی باز میگردد. سپس این سرباز به شرح ماجراهایی میپردازد که افلاطون آنها را توصیفاتی از جهان آخرت و شاهدی بر وجود نظام پاداش و جزا در آن جهان تلقی میکند. همچنین در «کتاب مردگان تبت» که حدوداً در قرن هشتم بعد از میلاد مسیح نوشته شده، به مراحلی میپردازد که روح پس از مردن آن مراحل را تجربه میکند. گزارشهای این کتاب، شباهت فراوانی با آنچه در گزارشهای نزدیک به مرگ، در سالهای اخیر گزارش شده وجود دارد. در نقاشی مشهور «صعود به آسمان» اثر«هیرونیموس باش» که در قرن چهاردهم میلادی، خلق شده و اکنون در شهر ونیز در کشور ایتالیا نگهداری میشود، فرشتگان روح یک انسان را از درون تونلی بهسوی نور میبرند.
گزارش بررسیهای علمی درباره تجربه نزدیک به مرگ، نخستينبار در سال 1975 با عنوان تجربیات نزدیک به مرگ توسط مودی در كتاب زندگی پس از زندگی، تدوین شد؛ اما آثار مشابهی پيش از آن نیز، بدون بهکارگیری اصطلاح «تجربه نزديک به مرگ» منتشر شده است.
در قرن نوزدهم، مجموعه مدونی از 30 گزارش تجربه نزديک به مرگ، توسط آلبرت هايم، زمينشناس و كوهنورد سوئيسی تنظیم شد. وی كه خود در يک سانحه كوهنوردی در آستانه مرگ قرار گرفته و تجربهای شگفتانگيز را از سر گذرانده بود، متوجه شد، ساير كوهنوردانی كه در اثر سوانحی مشابه، در آستانه مرگ قرار گرفتهاند نيز تجربههايی مشابه دارند.
مرور رویدادهای زندگی، آرامشی عميق و دلپذير، شنيدن موسيقیهای زيبا، حضور در محيطی همچون بهشت و برخورداری از نوعی آگاهی فارغ از درد و رنج، از جمله ويژگیهای مشترک تجربه هايم و 30 كوهنورد ديگر بود كه وی در سال 1892 در كتابی با نام «ملاحظاتی در باب سقوطهای مرگبار» منتشر كرد. در کتابی با نام «از ماده تا روح» نوشته سوفیا دمرگان در تاریخ 1863، تجربه نزدیک به مرگ یک افسر دریادار انگلیسی و عضو انجمن سلطنتی انگلستان به نام «فرانسیس بیوفورت» گزارش شده است. این افسر در سال 1795 در سن حدود 20 سالگی در اثر غرق شدن، تجربه نزدیک به مرگ را پشت سر گذاشت. احساس آرامش عمیق، مرور زندگی و احساس حضور در قلمروی معنوی، برخی تجربههای بیوفورت است که شباهت بسیاری زیادی با تجربههای جدید گزارش شده دارند.
تا دوران باستان، تنها موارد فردی تجربههای نزدیک به مرگ مدار توجه و شناسایی قرار گرفته است. اما در قرن نوزدهم، شاهد تلاشهای فراتر از موارد فردی هستیم. طی کاوشی در سوئیس تا سال 2005 حدود 95 درصد از فرهنگهای جهان با ذکر برخی موارد تجربههای نزدیک به مرگ مستند شده است. از سال ۱۹۷۵ تا ۲۰۰۵، تجربههای نزدیک به مرگِ حدود ۲۵۰۰ نفر در ایالات متحده و حدود ۶۰۰ نفر در کشورهای غربی -به جزء ایالات متحده- و ۷۰ نفر در آسیا بررسی شده است.
نخستین انجمن علمی برای بررسی این تجربیات در سال 1978 در دانشگاه ویرجینیا، با عنوان «انجمن مطالعات علمی تجربیات نزدیک به مرگ» تشکیل شد. این نهاد در 1981 با عنوان جدید «انجمن بینالمللی مطالعات تجربیات نزدیک به مرگ» فعالیت خود را ادامه داد. با تأسیس این انجمن پژوهشهای بسیاری در این زمینه انجام شد؛ رینگ یکی از اعضای اصلی انجمن مطالعات علمی روی پدیده تجربه نزدیک به مرگ، از جمله این پژوهشگران بود. الیزابت کوبلر راس، پی ام اچ اتواتر، بروسگریسون، جفریلانگ، جنیسهلدن، ملوینمورس، پیم ون لومل، میشل سابوم، پیتر فنویک، زالیکا کتیس و ریموند مودی برخی دیگر از پژوهشگران در این عرصه هستند. پژوهشهای انجام شده درباره تجربه نزدیک به مرگ، توجه جوامع علمی و دانشگاهی را به خود جلب کرد.
در حال حاضر بسیاری از نتایج این پژوهشها در مجله مطالعات نزديک به مرگ -زیر نظر انجمن مطالعات علمی تجربیات نزدیک به مرگ- منتشر میشود. افزون برآن، دو مجله اُمگا و آنابيوسس نیز به چاپ پژوهشهای علمی مرتبط با این پديده میپردازند. مجله انگليسی روانشناسی، مجله آمريكايی بيماریهای كودكان، احيا، لنست، مطالعات مرگ و مجله پرستاری پيشرفته از مهمترين مجلات علمی و دانشگاهیاند كه جديدترين يافتههای مرتبط با تجربه نزديک به مرگ را منتشر میکنند.
تا سال 2011، حدود 890 مقاله توسط 629 محقق درباره تجربیات نزدیک به مرگ در مجلههای علمی منتشر شده است. در این میان، 65 پژوهش به بررسی گزارشهای حدود سه هزار و 700 فرد تجربهکننده و آثار و پیامدهای اين پديده و مشخصههای آن پرداختهاند. افزون بر پژوهشهای علمی، برخی افراد تجربهکننده نیز تجربیات خود را بهصورت کتاب منتشر کردهاند. کتابهایی چون: «در آغوش نور» نوشته بتیجان ایدی، «نور نجاتبخش» نگاشته دانیون برینکلی «اثبات بهشت» تألیف ابن الکساندر نمونههایی از این تجربیات خود نوشتهاند.
براساس مطالعات انجام شده در ۲۰۱۱ میلادی «سالنامههای آکادمی علوم نیویورک NDE» ایالات متحد، حدود 9 میلیون، تجربه نزدیک به مرگ گزارش شده است؛ بسیاری از این تجربیات نزدیک به مرگ ناشی از جراحات جدی است که جسم یا مغز را تحت تأثیر قرار میدهند.
از سوی نویسندگان مشهوری چون ریچارد استپ، سالهای متمادی در مراکز خدمات درمانی همراه با پزشکان و پرستاران، تلاشهایی برای دیدن روح و لحظه خروج روح از بدن تلاشهای انجام شده و دستاورد این تلاشها در کتابی به نام خدمات درمانی در تسخیر ارواح، ترجمه یاسین قاسمی منتشر شده است.
در کتابی با نام «زندگی در کرانهها؛ سه گفتار در باب تجربههای نزدیک به مرگ»، نوشته مجتبی اعتمادینیا. انتشارات بصیرت و نیز در رساله دکتری با عنوان «تجربه زیسته تجربهکنندگان نزدیک به مرگ در نمونه ایرانی و آمریکایی تألیف علی قاسمیاننژاد. دانشگاه شهید چمران اهواز» برخی از تجربههای نزدیک به مرگ گزارش شده است.
«در آغوش نور(غرق در نور)»، نوشته بتی جی ایدی، معروفترین کتاب درباره تجربه نزدیک به مرگ است. نویسنده در این کتاب، طی یک عمل جراحی تقریباً میمیرد و سپس زنده میشود و تمام آن تجربیات را در کتاب خود بیان کرده است. نور نجاتبخش نوشته دانیون برینکلی از دیگر کتابها در این زمینه که به فارسی ترجمه شده این کتاب داستان واقعی مردی است که بر اثر رعد و برق میمیرد و پس از زنده شدن مشاهدات خود را مینویسد. کتابهای «با بابا»، «سه دقیقه در قیامت» و «شنود» از جمله کتابهای منتشر شده درباره تجربه نزدیک به مرگ در ایران هستند. کتاب سه دقیقه در قیامت با فروش نزدیک به یک میلیون نسخه، از کتابهای پرتیراژ سالهای اخیرِ ایران است.
این نکته شایان توجه است که اصلیترين مراكز علمی و پژوهشی درباره اين پديده در ایالاتمتحده و برخی كشورهای غربی است؛ بهرغم وجود تجربههای نزدیک به مرگ در سایر نقاط جهان، تاكنون پژوهشهای تحليلی جامعی درباره تجارب نزديک به مرگ، در بسیاری از اقوام و ملتها منتشر نشده است.
امروزه افرادی که پس از تجربه نزدیک به مرگ، به تحولات فردی، شخصیتی و اجتماعی عمیق و ماندگاری دست یافتهاند، بهعنوان مبلغان نوعی معنويت جهانی شناخته میشوند که در پی آشتی و صلح در مقابل جنگ و خشونت میباشند.
یادداشت از سیدعلیاکبر حسینی، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم
انتهای پیام