جنیدی: شاهنامه آیینه تمام‌نمای زبان فارسی است + ‌صوت
کد خبر: 4056825
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰
گزارش ایکنا از برنامه «ایل بانگ»

جنیدی: شاهنامه آیینه تمام‌نمای زبان فارسی است + ‌صوت

فریدون جنیدی بیان کرد: شاهنامه فردوسی آیینه تمام‌نمای زبان فارسی است و هیچ شاعری در جهان نبوده که بتواند چنین عظمتی را به کار بگیرد و به دست فرزندان برساند.

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ در برنامه این هفته مجله موسیقی «ایل بانگ» که در دقایق پایانی جمعه 22 اردیبهشت از رادیو فرهنگ پخش شد به مناسبت پاسداشت زبان فارسی و گرامیداشت فردوسی به این موضوع پرداخته شد.

در این برنامه صادق چراغی کارشناس موسیقی و مجری برنامه با فریدن جنیدی موسس بنیاد نیشابور گفت‌وگو کرد.

جنیدی در این برنامه در رابطه با اهمیت زبان فارسی بیان کرد: زبان فارسی فرزند زبان پهلوی است که در دوران اشکانیان و ساسانیان رواج داشته است و بسیاری از کلمات زبان فارسی ریشه در این زبان دارد. مانند واژه مرد که تغییر یافته واژه مرت در زبان پهلوی است. هر واژه‌ای که در زبان فارسی وجود دارد ریشه چند هزار ساله دارد.

وی ادامه داد: ما کتاب‌هایی داریم که پیشتر از زرتشت که حدود 3 هزار تا 3 هزار پانصد سال پیش می‌زیسته نوشته شده است مثل کتاب وندیداد. این کتاب به معنای قانون دوری از دیو ترجمه می‌شود که در آن جمله‌ای وجود دارد که در 5 هزار سال پیش آمده است. در بخشی از آن از دیو مرگ یاد می‌شود که در زیر ناخن پنهان شده که همان میکروب است با بیان آن زمان که برای مبارزه با آن از می، انگبین و عسل نام برده است.

جنیدی در رابطه با ریشه کلمه مادر و پدر بیان کرد: مادر از واژه «ماتَرَه» آمده است که «ما» به معنای اندازه است که «ترَه» پسوند فاعلی است و به معنای کسی که اندازه و تعداد خانواده را زیاد می‌کند که این واژه در زبان پهلوی به «ماتر» تغییر کرد و در زبان فارسی به «مادر» تبدیل شد. واژه «پدر» نیز از واژه «پیتَرَه» که «پی» به معنای پاییدن و نگهبانی کردن است و این واژه در ربان پهلوی به «پیتَر» و در زبان فارسی به «پدر» تغییر یافته است.

وی ادامه داد: شاهنامه فردوسی آیینه تمام‌نمای زبان فارسی است. هیچ شاعری چه در جهان و چه در ایران نبوده که بتواند چنین عظمتی را به کار بگیرد و از دست و زبان نیاکان بگیرد و به دست و زبان فرزندان برساند. 

کد

جنیدی اظهار کرد: خوشبختانه از بین شبهه دزدانی که از اروپا آمدند و کتابخانه‌ها را دزدیدند و بردند در پاریس یک کتابخانه بوده است که در مقدمه کتابی شرح داده شده که ابومنصور فرمان داد و 18 سال این چهار نفر در طوس کار کردند و شاهنامه را به نظم نوشتند. فردوسی هم بعد از ابومنصور با خود فکر می‌کند که این نامه را به نظم دربیاورد. می‌گوید: «به شهرم یکی مهربان دوست بود/ که گویی که با من یکی پوست بود/ مرا گفت خوب آمد این رای تو/ به نیکی خرامد مگر پای تو/ گشاده زبان و جوانیت هست/ سخن گفتن پهلوانیت هست/ چو این نامه خسروان باز گوی/ بدین جوی نزد نهان آبروی» و می‌بینیم که فردوسی این نامه یعنی شاهنامه را آغاز می‌کند.

وی ادامه داد: فردوسی در ادامه می‌گوید که:«بدین نامه چون دست بردم فراز/ یکی پهلوان بود گردان دراز/ جوان بود و از تخمه پهلوان/ مرا گفت که نیک آن رای تو/ به نیکی خرامد مگر پای تو/به نظم آرم این نامه نیز من/ شده شادمان از او انجمن» که این امیر‌منصور پسر ابومنصور بود. علت نیامدن نام از امیر منصور و ابومنصور در شاهنامه وزن آن است. چون این وزن بهترین وزن شعر فارسی برای بیان این پهلوانی‌ها، راستی‌ها و پاکی‌هایی است که در نزد نیاکان ما بوده و ناچار این وزن را فردوسی انتخاب کرده است که ابومنصور و امیر منصور در این وزن نمی‌گنجد. در آن زمان همه می‌دانستند که امیر منصور و ابومنصور چه کسانی هستند.

جنیدی اضافه کرد: دقیقی قرار بود که این متون را به نظم در آورد که متاسفانه دقیقی کشته می‌شود و فردوسی این کار را می‌کند. امیر منصور می‌گوید که:«به چیزی که باشد مرا دسترس/ برآرم نیارم نیازت به کس/ همی داشتم چو یکی تازه سیب/ که از باد بر من نیاید نهیب/ چنان نامور گمشد از انجمن/ چو از باد سرو سهی در چمن/ از نه زنده بینم نه مرده نشان/ به دستان نهگان و مردم کشان/ ستم باد بر جان او ماه و سال/ کجا بر تن شاه شد بچه‌گال» در اینجا فردوسی امیرمنصور را شاه می‌گوید و ستم بر جان کسی می‌فرستد که او را کشت که در آغاز فرمانروایی محمود غزنوی بود.

وی تصریح کرد: در بعد می‌بینیم که شاعران مزدور این پادشاه شاهنامه را در دست گرفتند و هرکجا را که باز کردند نام محمود را آوردند و یک ابیات سستی اضافه کردند و محمود را ستایش کردند در حالی که فردوسی در بهترین گفتار خودش می‌گوید «ستم باد بر جان او ماه و سال/ کجا بر تن شاه شد بچه‌گال».

جنیدی در پایان گفت: در حقیقت شاهنامه نماد فرهنگ و تاریخ، نماد زندگی، فرخندگی و پایندگی ایران است که از نیاکان به دست فردوسی رسید و از فردوسی نیز به همه ایرانیان منتقل شد. ما با خواندن شاهنامه باید سرفراز باشیم که یک چنین نیاکان عظیمی داشتیم و چنین اثر بزرگ و شگفت‌انگیز را از زمان باستان برای ما به یادگار گذاشتند.

گزارش از سجاد محمدیان
انتهای پیام
captcha